| کد مطلب: ۴۶۳۳

چرخه ارزی

طی چند دهه گذشته چرخه به نسبت ثابتی درسیاستگذاری ارزی مشاهده می‌شود که ربطی به این دولت و آن دولت ندارد و تبدیل به ویژگی ثابت ساختار سیاسی شده است.

طی چند دهه گذشته چرخه به نسبت ثابتی درسیاستگذاری ارزی مشاهده می‌شود که ربطی به این دولت و آن دولت ندارد و تبدیل به ویژگی ثابت ساختار سیاسی شده است. حکومت و دولت تا هنگامی که درآمدهای ارزی خوبی دارند، با عرضه آن قیمت را پایین نگه می‌دارند، حتی به اندازه تورم هم آن را افزایش نمی‌دهند و اتفاقا این برخلاف قانون مصوب خودشان است که مطابق قانون برنامه باید قیمت ارز را بر اساس تورم و رشد اقتصادی تعدیل کنند. در نتیجه این سیاست قیمت ارز سرکوب می‌شود. پس از مدتی و به‌طور طبیعی به دلیل این سیاست تقاضا برای ارز ارزان زیاد می‌شود، تا اینکه به دلیل تکانه‌های سیاسی و اقتصادی، دولت دچار کمبود ارز می‌شود، تقاضا به یک‌باره بالا می‌رود و توان عرضه کافی نیز ندارند. پایین بودن قیمت ارز صادرات را کم و واردات را زیاد می‌کند، مجموعه این وضعیت، به رشد شتابان قیمت ارز می‌انجامد که در 30 سال گذشته حداقل در 4 مقطع رخ داده است. فقط در دوره اصلاحات این اتفاق رخ نداد. در این مرحله و برای مقابله با آن عرضه ارز محدود، و ارز قیمت‌گذاری می‌شود، عده‌ای دستگیر و زندانی می‌شوند، قیمت بازار بی‌اهمیت و غیرواقعی توصیف می‌شود. اطمینان می‌دهند که وضع خوب است. به مردم ارز می‌دهند که قیمت پایین بیاید، که نمی‌‌آید، پس از چند ماه کش و قوس قیمت ارز به تعادل می‌رسد و دولت عقب‌نشینی می‌کند و در ادامه کم‌کم با کمبود ریال مواجه می‌شود، می‌رود دنبال حذف ارز رسمی و تن دادن به ارز بازار یا نزدیک شدن به آن، خلاصه دور جدید تورم و اعصاب‌خردکنی مردم آغاز می‌شود و این فرآیند همچنان ادامه دارد. هیچگاه هم دولت‌ها موفق نبودند چه دلیلی بهتر از اینکه اگر در گذشته تن دادن به دلار 1000 تومانی را غیرممکن می‌دانستند، اکنون دنبال دلار 42 هزار تومانی هستند و دیر یا زود دنباله‌رو قیمت ارزی می‌شوند که آن را غیرواقعی می‌دانند.

مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که منطق و نظم روشنی بر سیاست‌های اقتصادی کشور حاکم نیست. ترکیبی اقتضایی از بازار آزاد و نظام کنترلی را انتخاب می‌کنند که چوب هر دو نظام را می‌‌خورند، ولی نان هیچ‌کدام را نمی‌خورند. عوارض منفی هر دو نظام بر آنها بار می‌شود ولی از نقاط مثبت آن بی‌بهره می‌مانند. به همین علت است که هر روز یک تصمیم می‌گیرند. برای نمونه آقای رئیس کل جدید بانک مرکزی از هنگامی که آمده انواع و اقسام تصمیمات را گرفته و اظهاراتی هم بیان کرده که به سرعت یا متوقف یا نقض شده است، آخرین نمونه آن اصرار پرداخت ارز 28500 تومان به همه کالاها بود که در مدت کوتاهی معلوم شد اجرایی نیست و اکنون دنبال تکرار طرح روحانی هستند و جالب است که این وضع مدتی ادامه پیدا می‌کند دوباره همان چرخه قبلی تکرار خواهد شد یا در این دولت یا در دولت بعدی و اگر دولت بعدی باشد همه مشکلات را هم بر عهده قبلی‌ها(یعنی آقایان فعلی) انداخته می‌شود. مسئله این است که هیچ راه‌حل فنی و جزئی برای مسائلی چون ارز و اقتصاد نداریم. همه راه‌ها به سیاست ختم می‌شود. گیر کار در سیاست است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی