چه کسی مسئولیت میپذیرد؟
آقای روحانی بالاخره به حرف آمد و در دیدار با استانداران خود، سخنانی همدلانه را برای اصلاح امور اظهار داشت
آقای روحانی بالاخره به حرف آمد و در دیدار با استانداران خود، سخنانی همدلانه را برای اصلاح امور اظهار داشت، و نکات مهمی درباره ذخایر ارزی و مقدمات خرید واکسن و برجام و سایر امور شرح داد؛ از جمله درباره برجام گفت: «تلاش کردیم برجام را به نتیجه برسانیم. با اینکه میدانستیم اجرایی شدن برجام به دولت بعد میرسد و پول آن در دولت بعد به خزانه کشور واریز میشود، اگر برخی موانع پیش نمیآمد ما میتوانستیم در اسفند ۹۹ تحریم را تمام کنیم.» گذاشتن چوب لای چرخ برجام از مدتی پیش از حضور بایدن در کاخ سفید آغاز شد. ابتدا مجلس انقلابی کنونی به حساب خود قدرت نشان داد و قانونی را وضع کرد که در حقیقت پنبه برجام را زد. سپس فعالان نواصولگرایان وارد صحنه شدند و با تمام توان مانع از رسیدن به توافق شدند. آن زمان درباره این رفتار آنان دو تحلیل وجود داشت؛ یک گروه از آنان گمان میکردند تصویب برجام کفه طرف مقابل یا روحانی و اصلاحطلبان را در انتخابات تقویت میکند و شانس پیروزی نامزدهای نواصولگرایان را کاهش میدهد، پس بهتر است که با آن مخالفت کنند و حتی سادهانگارانه گمان میکردند که خودشان توافق بهتری را رقم خواهند زد و برگ زرینی بر کارنامه سیاسی خود ثبت میکنند. گروه دومی هم از آنان کلا مخالف برجام بودند و میخواستند سر به تن برجام نباشد و از این نظر سپاسگزار ترامپ بودند. در هر حال برجام در دولت روحانی به ثمر نرسید. شاید نواصولگرایان در تابستان ۱۴۰۰ وضع بدتری را تحویل بگیرند و با درایت و اراده قوی و ایمان سرشار خودشان، ایران را بهشت برین کرده و فخر بفروشند. یک سال گذشت و ظاهراً دو بار هم تا پای امضا رفتند، ولی در آخرین لحظات توافق منتفی شد و معلوم نگردید برای چه؟ شاید به امید شکست غرب در جنگ اوکراین بودند و رسیدن زمستان کُشَنده در اروپا که از قضا سرانگبین صفرا فزود و نه روسیه پیروز شد و نه زمستان ویرانگر غرب از راه رسید، بلکه این جریانات اعتراضات بود که داعیههای این جماعت را به چالش کشید. هر دو تحلیل در مخالفت با برجام نادرست بود و اکنون نادرستی آن روشنتر از پیش است. اول اینکه نهایی شدن برجام خطری برای نامزد نواصولگرایان نبود، چون ردصلاحیتها کار را پیش از رایگیری نهایی کرده بود. بهعلاوه اثرات گشایشهای ناشی از توافق هم در زمان روحانی به ثمر نمیرسید و نصیب خودشان میشد. ضمن اینکه گروه جدید نتوانستند هیچ گام روبهجلویی بردارند و در اجرای ماموریت شکست خوردند. تحلیل دوم هم اشتباه بود، زیرا دولت یکدست جدید هم حاضر به خروج از برجام و بازگشت به قطعنامههای شورای امنیت نخواهد شد، پس این وضع مصداق آش نخورده و دهان سوخته میشود که شد. اکنون ما در وضعیتی قرار داریم که قیمت ارز در حال شکستن رکوردهای جدید است، هیچکدام از وعدههای دادهشده در حداقلهای خود هم محقق نشده است و از همه بدتر اینکه برجام هم به محاق رفته است. اینها را که نمیتوان تقصیر روحانی انداخت، پس آیا یک فرد یا گروه شجاع وجود دارد که مسئولیت چنین رفتار سویی با این مردم را بپذیرد و خود را تسلیم دادگاه افکار عمومی کند؟ بعید است حتی اندکی از این شجاعت در آنان وجود داشته باشد.