ارادهای برای عبور
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
وضعیت ایران به گونهای است که چند مشکل جدی با یکدیگر تلاقی پیدا کرده و یکدیگر را تشدید میکنند. از این رو مواجهه با آنها درایت و ازخودگذشتگی همه نیروها را میطلبد. اگر حکومت یا طرف مقابل آن، گمان کنند که الان وقت مناسبی برای تفاهم نیست و نباید کوتاه آمد، بدون تردید به تشدید بحران کمک و آینده را غیرقابل پیشبینی میکنند. البته این به آن معنا نیست که هر رفتاری مجاز است، ولی عرف عقلا داوری خواهد کرد که کدام طرف در مسیر کاهش تنش است. اکنون با دو مسئله بلوچستان و اعتراضات عمومی که مستقل از هم هستند، مواجهایم. درباره بلوچستان اقدامات رسمی برای جلوگیری از بحران از ابتدا با تاخیر انجام شد و این تاخیر به زیان حل مسئله بود و باید مسئولیت پذیرفت. ولی اکنون با تغییر هرچند دیرهنگام فرمانده نیروی انتظامی استان و آمدن فرمانده جدیدی که فاقد سوگیریهای منطقهای است، یک گام به پیش برداشته شده است؛ گامی که فقط میتواند آغاز راه باشد و نه پایاناش و اگر تکمیل نشود هیچ مشکلی در منطقه حل نخواهد شد. باید به همه طرفهای ماجرا گفته شود که شکافهای قومی و مذهبی را کم کنند و مدیریت استان را بهکلی از این شکافها پاک نمایند. در سوی مقابل نیز مولوی عبدالحمید میتواند با مواضع میانه خود ابتکار عمل را به دست گرفته و اجازه ندهد که افراطیون میداندار شوند که چیزی نصیب مردم سیستان و بلوچستان نخواهد شد. امیدواریم برنامه اعلامی جمعه با درایت دو طرف به نزدیکی همه نیروها کمک کند و بلافاصله همزمان با آرامش، رسیدگی جدی جهت جبران اتفاقات و مجازات خاطیان انجام شود. مسئله دوم که ابعاد بزرگتری دارد؛ اعتراضاتی است که کمکم بوی خشونت از آن بلند شده است و اگر چرخه خشونت به حرکت درآید، جلوگیری از آن و توقفاش سختتر خواهد شد. بیانیه جبهه اصلاحات میتواند فتحبابی برای آغاز گفتوگوهای فراگیر درباره ریشههای بحران و چگونگی خروج از آن باشد. محورهای کلی این بیانیه روشن و قابل دفاع است. نفی خشونت اصل اساسی است. اعتراضاتی در این ابعاد که زمینههایی عینی دارد را نمیتوان با تکیه بر زندان و اعدام خاموش کرد. اینکه نمایندگان مجلس خواهان اعدام میشوند، چیزی جز بیگانگی و دور بودن آنان از مردم را اثبات نمیکند. همچنین تقلیل ماجرا فقط به توطئههای بیگانگان تنها نتیجهای که دارد، دور کردن ما از فهم واقعیت است. اینکه گمان کنیم دشمنان این کشور بهجایی رسیدهاند که هر ارادهای کنند، عملی خواهد شد نیز نشاندهنده منفعل بودن جامعه ایران است، درحالیکه اعتراض درونزا را میتوان به معنای پویایی جامعه برای عبور از مشکلات تلقی نمود. با این رویکرد میباید به ضعفها و کاستیهای جامعه ایران پرداخت و آنها را شناخت و برای حل آنها اقدام کرد. شاید اصلیترین آنها حذف نظاممند بسیاری از نیروهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی از فرایند مشارکتهای عمومی است. این حذف در تمامی حوزها و سیاستگذاریها نیز وجود دارد و حتی به مراحل حذف اصولگرایان از نامزدی هیئت نظارت بر مطبوعات هم رسیده است! که نشانگر ارادهای برای کسب قدرت در پایینترین و کماهمیتترین لایههای حکمرانی است. وضعیت اقتصادی دهه ۹۰ به اندازه کافی گویای نزول فاحش تمام شاخصهای رفاه مردم است. عدم حل مسئله زنان و جوانان و روابط خارجی، جملگی نوعی انفعال و نیز عصیانگری را در جامعه رواج داده که محصول آن وضعیت امروز ایران است. ما میتوانیم با گفتوگو و اتحاد خود از این بحران عبور کنیم، بهشرطی که ابتدا ارادهای برای این عبور شکل بگیرد. بقیه موارد در حین این عبور حل خواهد شد.