| کد مطلب: ۳۱۹۸

آقای قرائتی شما هم؟

زمان طولانی بود که از آقای قرائتی خبری در میان نبود. اکنون و پس از حوادث اخیر ظاهرا ضروری یا مناسب دیده‌اند جدی‌تر از گذشته به عرصه برگردند که باید احترام گذاشت

زمان طولانی بود که از آقای قرائتی خبری در میان نبود. اکنون و پس از حوادث اخیر ظاهرا ضروری یا مناسب دیده‌اند جدی‌تر از گذشته به عرصه برگردند که باید احترام گذاشت و استقبال کرد. به هر حال ایشان بیش از چهار دهه پیاپی پیام‌رسانی می‌کردند و با بیان شیرین خود میلیون‌ها نفر را مجذوب خود کرده بوده اند. باعث تاسف است که ایشان مجموع فعالیت خود در تلویزیون را که نوعی سرقفلی داشت، اکنون زیر سوال برده و بگویند: «در اغتشاشات اخیر شاهد حضور برخی از نوجوانان بودیم؛ یعنی نسلی که توسط معلمان جمهوری اسلامی تربیت شدند و این نشان می‌دهد که برخی از معلمان ما در تربیت صحیح دانش‌آموزان، موفق نبودند. معلمان باید بچه‌ها را نمازخوان تربیت کنند و بدانند که دیپلم و لیسانس تارک‌الصلوه به‌هیچ دردی نمی‌خورد. اشتباه من این بود که به تلویزیون رفتم، چراکه اثر گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره خیلی بیشتر است. معلم باید با بچه‌ها چهره‌به‌چهره حرف بزند، آموزش بدهد و با آنها انس بگیرد.» ماجرا این است که به این رفتار می‌گویند «وادنگ» درآوردن. اینکه بیش از چهار دهه تلویزیون کشور بهترین زمان خود با تمام امکانات فنی را در اختیار شما قرار دهد، حالا پس از دیدن این اعتراضات بگوییم که نیازمند رابطه چهره‌به‌چهره هستیم و تقصیر را به‌جای آنکه متوجه چگونگی بیان از دین و عملکرد برخی روحانیون کنیم، به عهده معلمانی بیندازیم که آنان هم محصول همین ساختار هستند. آنان هم در همین نظام درس خوانده‌اند. به‌علاوه فرض کنیم که شما می‌رفتید با دانش‌آموزان چهره‌به‌چهره می‌شدید و بر فرض اثرگذار هم بودید، مگر با یک مدرسه و دو مدرسه مشکل حل می‌شود؟ مگر زمان رژیم گذشته که جوانان فوج‌فوج به سوی مذهب می‌‌آمدند، مدارس آن رژیم آنان را به اسلام تشویق می‌کرد؟ مگر همان کسانی که چهره‌به‌چهره برای آنان کلاس گذاشتید، امروز چنان هستند که شما می‌خواهید؟ اگر تلویزیون این‌قدر بی‌اثر است، چرا آن را در اختیار دیگران نمی‌گذارند؟ چطور پیش از انقلاب درخواست یک ساعت برنامه تلویزیونی وجود داشت تا همه مشکلات کشور حل شود، ولی اکنون چهل‌وچهار سال با ده‌ها شبکه رادیوتلویزیونی که 24ساعته هستند، قادر به حل مسئله نشده‌اید و دوری از دین را به عهده آموزش و پرورش می‌اندازید؟ درحالی‌که این نهاد هم یکی از نهادهای این ساختار است و تافته جدابافته‌ای نیست. از سوی دیگر مگر نهاد آموزش عهده‌دار نمازخوان کردن دانش‌آموزان است؟ همین رویکرد است که از یک‌سو مانع کارکرد اصلی این نهاد شده و از سوی دیگر روحانیونی که باید عهده‌دار این وظیفه می‌شدند را مشغول امور دیگر کرد و هر دو نهاد را ناکارآمد نمود. مشکل اصلی در زمین‌گیر شدن جمع زیادی از روحانیان به‌واسطه پیوستگی و ورود آنها به نهاد سیاست است. تا این مسئله حل نشود، این وضعیت ادامه می‌یابد. بهتر است آقای قرائتی اشتباهات رسمی را تکرار نکند و انتظارات خود را از آموزش و پرورش و مردم با واقعیات هماهنگ کند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی