| کد مطلب: ۲۱۳۳

امیدواری یا بدبینی؟

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

بخش پایانی سخنان پیش از دستور دیروز آقای قالیباف را که در آن بر ضرورت درپیش گرفتن«الگو های حکمرانی نو» پس از تثبیت امنیت در کشور تاکید کرده بود، چگونه می‌توان تحلیل و درک کرد؟ یک برداشت بدبینانه این است که این سخنان نیز تکرار مکررات گذشته است و باری به هر جهت و صرفا از باب رفع مسئولیت گفته شده است و پشت آن هیچ اراده‌ای نه در شخص خودش که فقط رئیس مجلس است وجود دارد و نه بازتابی از اراده‌ای بالاتر است که اگر چنین بود باید مجموعه‌ای از مقامات با دقت و روشنی بیشتری از جزئیات امر و در قالب رسمی‌تری اعلام می‌کردند.

رویکرد دوم می‌تواند خوشبینانه باشد، با این استدلال که برای اولین بار است که در واکنش به اعتراضات مردم به صراحت از ضرورت تحول در حکمرانی ذکر شده است. به‌علاوه بیشتر آنان در گفت‌وگوهای غیررسمی تداوم این وضع را قابل تصور نمی‌دانند. از سوی دیگر بیان صریح افراد در این سطوح نیز می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری اراده معطوف به تغییرات شود، پس باید از آن استقبال کرد.

رویکرد اول و بدبینانه گمان می‌کند که این نوع سخن گفتن برای آرام کردن شرایط است و پس از آرامش همه چیز به جای اول و تنظیمات کارخانه برمی‌گردد. مثل آن آیه قرآنی که «چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی می‌خوانید از یاد شما بروند و آن‌گاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید، باز از خدا روی می‌گردانید» در واقع فکر می‌کنند که دیگر نیازی است که خود را در بند تعهدات و تفکرات پیش‌گفته کنند. کدام رویکرد درست است؟ صادقانه باید گفت تجربه می‌گوید که رویکرد بدبینانه، ولی صدایی درونی می‌گوید که تو محکوم به امیدی. امیدی که واهی نباشد. از چنگ زدن به امید زیان نمی‌کنیم. مشروط بر اینکه امیدمان همراه با کنش‌گری و فعالیت باشد. ولی یک نکته مهم وجود دارد که همچنان این امید را تضعیف و کم‌رنگ می‌کند.

فرض کنیم به استقبال سخنان رئیس مجلس برویم. خوب اجرای این هدف نیازمند آرامش نیست. گرچه اصلاحات عمیقی باید صورت گیرد و اکثریت محذوف به میدان برگردند، ولی تا پیش از آن انتظار می‌رود که مجلس و دولت رفتار و تصمیمات عقلایی را پیشه کنند. نمونه می‌خواهید سیاست ارزی کشور است.

رفتار عقلایی یعنی اینکه آنچه در برجام رخ داد به‌دور از این ویژگی بود. تبعات امروز آن را هم در قیمت ارز می‌بینید. با عرضه ارز دولتی که محدودیت دارد هیچ مشکلی از مسئله ارز حل نمی‌شود. تجربه پیشین این را ثابت کرده است. اگر دولت قبلی این سیاست را به‌صورت آزمون و خطا پیش می‌برد، دولت موجود با مشاهده آن تجربه شکست‌خورده در حال ادامه دادن آن شکست است. آن روزی که آقای رئیسی در گفت‌وگویی انتخاباتی و با خنده، گفت: «خدا رحم کرد که ما رئیس‌جمهور نشدیم که دلار بشود پنج هزار تومان» باید به فکر امروز می‌بود که قیمت دلار رکورد زده است. چرا چنین شد و دلاری که قرار بود پنج هزار تومان شود ۳۶ هزار تومان را رد کرده است؟ پاسخ در فهم یک معادله ساده است. به علت شرایط کشور، تقاضا زیاد و همزمان عرضه هم کم شده است و طبعا قیمت ارز افزایش خواهد یافت. فهمیدن این مسئله چیز سختی نبود و باید با حل برجام فکر امروز را می‌کردند. بنابر این مقدمه لازم برای امید بستن مردم به تغییرات، این است که حداقلی از عقلانیت در اداره امور مشاهده شود. متاسفانه این بی‌درایتی مفرط در جریان گفت‌وگوهای برجامی مشاهده شد. خیلی ساده‌انگارانه و اراده‌گرایانه تصور می‌کردند که از پس مشکلات بر می‌آیند درحالی‌که اصلا مشکلات را نمی‌شناختند. چه انتظاری داریم از مجلس و دولتی که وزیر کارش مدعی ایجاد شغل با یک میلیون تومان باشد و پس از ۱۰ ماه کار نه‌تنها شغلی اضافه نکرد، که کم هم کرده باشد. پس مرحله اول و ضروری تغییرات حکمرانی را منوط به آرام شدن فضا و پایان اعتراضات نکنید. این اعتراضات پیام‌های روشنی دارد از همین الان اقدام کنید تا امید زنده شود. امید از خلال انتخاب و انتصاب مدیرانی شایسته و کاربلد به‌وجود می‌آید. مدیرانی از نیروهای متخصص و توانمند که کم نیستند و برای این کار باید دایره به‌شدت ناتوان مدیریت موجود شکسته شود. منتظر چنین اقداماتی می‌مانیم تا به معنای واقعی امیدوار شویم.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی