| کد مطلب: ۸۴۲۴

وعده‏‌های سبز کافی نیست

وعده‏‌های سبز کافی نیست

عربستان سعودی چطور به سمت مهار اثرات مخرب تغییرات اقلیمی گام برمی‌دارد؟

عربستان سعودی چطور به سمت مهار اثرات مخرب تغییرات اقلیمی گام برمی‌دارد؟

مسئله محیط‌زیست، امروز بیش از هر زمان دیگری مسئله روز کشورهای خاورمیانه است. نگاهی گذرا به وضعیت زیست‌محیطی کشورهای خاورمیانه این ادعا را به آسانی تائید می‌کند. البته این مسئله صرفاً مسئله امروز خاورمیانه نیست. تغییرات اقلیمی و اثرات آن، مانند بالارفتن دمای کره زمین، بروز خشکسالی‌ها و سیل‌ها، هزاران سال است که دغدغه مردم خاورمیانه بوده است. همچنین خطرات مرتبط با تخریب‌های زیست‌محیطی ناشی از فعالیت‌های انسان و استخراج بیش از اندازه منابع از مسائل مهم کشورهای منطقه بوده است. شاهد این مدعا ظهور و بروز موضوع محیط‌زیست در برخی از متون ادبی و داستانی کهن در منطقه است.

کتاب «حماسه گیل‌گمش» را در نظر بگیرید. این کتاب که ۴ هزار سال قدمت دارد، در بخشی از این کتاب، قهرمان داستان به دوستش می‌گوید:«دوست من! ما جنگل را به یک زمین بایر تبدیل کردیم، چگونه به انلیل در نیپور پاسخ دهیم؟». پانصد سال بعد از نوشته شدن این داستان، تصنیف دیگری به نام «نفرین آگده» نوشته شد که به بررسی افول امپراتوری آگده در جنوب بغداد، از منظر اسطوره‌ای، می‌پردازد. برخی مورخان معتقدند که این امپراتوری به واسطه خشکسالی ناشی از تغییرات اقلیمی از میان رفت. اثرات زیان‌بار خشکسالی آسیب‌های زیادی به این امپراتوری وارد کرد و موجب شد که حکمرانی این امپراتوری تضعیف شده و سوء‌مدیریت در کشت محصولات زراعی زوال این امپراتوری را رقم بزند.

حالا به دوران معاصر و سال ۲۰۱۳ بنگرید. باز هم در بین‌النهرین و ده سال پس از حمله آمریکا به عراق، حسن بلاسم رمان‌نویس عراقی، بحران تغییرات اقلیمی را دستمایه نوشتن داستان «باغ‌های بابل» می‌کند. او در این کتاب فضایی پیشگویانه توصیف می‌کند که دوران نفت به پایان رسیده، رودخانه‌ها و مزارع خشک شده‌اند و بیابان‌ها به واسطه گرم شدن کره زمین و سیاست‌گذاری‌های نادرست، به سمت شهرها پیشروی کرده و شهرها را محو کرده‌اند. راوی عراقی توصیف می‌کند که یک شرکت چینی به کمک آمده و یک شهر هوشمند ساخته و راه‌اندازی کرده است؛ یک کلانشهر گنبدی‌شکل، مملو از «باغ‌های سایبری» و دستگاه‌های تصفیه هوا. ایرانی‌ها قطارهای سریع‌السیری ساخته‌اند که محموله‌های گرانبهای آب را از اروپا به عراق حمل می‌کنند. یک حاکم خودکامه و دست‌نشانده عراقی در بابل تازه متولد شده حکم می‌راند و بابل به مرکز نوآوری‌های دیجیتال تبدیل شده است. این کشور «هوشمندترین نرم‌افزار‌ها» را به بقیه جهان صادر می‌کند. اما در این عصر به اصطلاح «رویایی و مملو از صلح»، همه چیز خوب نیست. کامیون‌های روباتیک و زره‌پوش، آب جیره‌بندی‌شده را به شهروندان می‌رسانند، اما «به نظر می‌رسد مردم اعتبار الکترونیکی کافی برای پرداخت هزینه سهمیه آب خود را ندارند، درحالی‌که در مناطق ثروتمند‌نشین، کامیون‌های ویژه‌ای را می‌بینید که استخرهای شنا را پر می‌کنند». در نهایت، شورشی توسط تشنگان آغاز می‌شود و آنها از ابزارهای سایبری ساخت شرکت چینی برای هک کردن سیستم‌های زیرساختی تامین و توزیع آب استفاده می‌کنند. آنچه در این کتاب توصیف شده، یک چشم‌انداز ناراحت‌کننده است که در نمونه‌ای از ژانر علمی تخیلی ادبیات جهان عرب، در قالب کلمات بیان شده است. بنابراین می‌توان گفت که چشم‌انداز خشکسالی و بحران‌های زیست‌محیطی به ادبیات معاصر جهان عرب نیز راه یافته است. خطرات خشکسالی و بحران‌های ناشی از تغییرات اقلیمی در جوامعی که از اقتدارگرایی و استبداد رنج می‌برند، بیشتر دیده می‌شود.

کشورهای خاورمیانه، به‌ویژه کشورهای عرب‌زبان، از جمله کشورهایی محسوب می‌شوند که در معرض تأثیرات سریع تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های مخرب انسانی، افزایش دمای کره زمین، کاهش بارندگی، خشکسالی‌های طولانی، طوفان‌های شن و سیل‌های ویرانگر هستند. اما خاورمیانه به شکلی نابرابر پیامدهای چنین بحرانی را احساس خواهد کرد. کشورهایی که به لحاظ منابع فقیر هستند و ظرفیت‌های لازم برای انطباق زیرساخت‌ها، فناوری و سرمایه‌انسانی‌شان با این بحران را ندارند، به شدت آسیب دیده و خواهند دید. خصوصاً اینکه گرمایش کره زمین، معاش روستایی را تخریب کرده و امنیت غذایی این کشورها را به خطر خواهد انداخت.

در مقابل، کشورهای ثروتمندتر و کشورهایی که صادرکننده نفت هستند برای مقاومت در برابر شوک‌های ناشی از تغییرات اقلیمی به اجرای سیاست‌هایی نظیر شیرین‌کردن آب دریا، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های کشاورزی که اغلب در خارج از خاورمیانه اجرا می‌شوند و واردات مواد غذایی بهتر، روی خواهند آورد. با همه این اوصاف، انعطاف‌پذیری بلندمدت این دولت‌های ثروتمند هم در عمل امکان‌پذیر نیست چراکه این دولت‌های ثروتمند برای حفظ انعطاف و انطباق با شرایط بحران، مجبور خواهند شد رانت‌های هیدروکربنی به شهروندان‌شان بدهند و این رانت‌ها در قالب یارانه، شغل و مزایای اجتماعی توزیع خواهد شد و نتیجه چنین سیاستی دوپاره کردن جامعه خواهد بود. امروز فشارهایی بین‌المللی بر کشورهای خاورمیانه وارد می‌شود تا این کشورها را وادار کند که به سمت استفاده از انرژی‌های پاک و سبز حرکت کنند. اجرایی کردن این سیاست‌ها بار مالی زیادی را بر این کشورها تحمیل خواهد کرد. این گذار از انرژی فسیلی به سمت انرژی‌های پاک، محور اصلی تعهدات و برنامه‌های حرکت به سمت انتشار صفر کربن و استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و صادرات هیدروژن پاک است. اما نبود عنصر تغییر در ساختارهای انگیزشی در زیرساخت‌های این کشورها که از طریق اصلاحات اقتصادی نظارتی و اجرای سیاست‌های کلان و پایدار حاصل می‌شود، امکان‌سنجی اجرای چنین طرح‌هایی را ذیل تردید‌هایی اساسی قرار داده است.

مهمتر آنکه کشورهای صادرکننده و کشورهای واردکننده نفت، تاکنون ترجیح‌ داده‌اند آثار سوءتغییرات آب و هوایی را کاهش دهند تا اینکه نسبت به آن سازگار شوند. واقعیت این است که در سطح جهانی، اولویت‌بندی و بودجه مورد نیاز برای انطباق با تغییرات آب‌وهوایی وجود ندارد، اما در جهان عرب، این نارسایی بیشتر با ویژگی‌های حکومت‌های عربی ارتباط است. مهم‌تر از همه اینکه، ترجیح همیشگی حاکمان این کشورها بر پیگیری سیاست‌های متمرکز و از بالا به پایین و اجرای شیوه‌های جزیره‌ای در حکمرانی در رژیم‌های خودکامه و سرکوبگر عربی، اوضاع را بدتر کرده است. از این جهت است که باید گفت کشورهای خاورمیانه به کنشگری مدنی و مردمی و فشار از پائین به بالا نیاز دارند تا بلکه حاکمان مجبور شوند به سمت ایجاد زیرساخت‌های لازم و تاب‌آوری موثر در زمینه تغییرات اقلیمی پیش بروند. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که تغییرات آب‌و‌هوایی لزوماً عامل اصلی و یا انگیزه اساسی و اولیه وقوع درگیری‌های خشونت‌آمیز جوامع مردمی نیست. سال‌ها بعد از وقوع ناآرامی‌ها در سوریه، عده‌ای از محققان طی بررسی‌های خود اعلام کردند که رابطه مستقیمی بین تغییرات اقلیمی، خشکسالی و مهاجرت‌های شهری و روستایی با اعتراضات مدنی سال ۲۰۱۱ که به جنگ داخلی در سوریه انجامید، وجود دارد. اما نظر مقابلی نیز وجود دارد و برخی محققان معتقدند که عوامل دیگری نظیر تاثیرات مخرب اجرای سیاست‌ها و ایدئولوژی‌های حکومت سوریه از عوامل اساسی آن اعتراض مدنی بوده است. این دسته از محققان بر این باورند که در اعتراضات اولیه در سوریه، مهاجرانی که به واسطه تغییرات اقلیمی آسیب دیده بودند، مشارکتی نداشتند. تحقیقات و پژوهش‌های دیگری نیز در این زمینه انجام شده و اکثر آنها به این نتیجه رسیده‌اند که هرگونه تغییر فازی که باعث تبدیل آسیب‌های تغییرات اقلیمی به جنگ یا شورش می‌شود، به واسطه عوامل دیگری که مهمترین‌شان تصمیمات و انتخاب‌های سیاسی نادرست حاکمان است، رخ می‌دهد. معنای این سخن این است که اگر حاکمان دست به انتخاب‌ها و اجرای تصمیمات سیاسی درست بزنند، ‌آن اعتراضات نیز خنثی و برطرف خواهند شد.

سخن از این نیست که تغییرات اقلیمی و خشکسالی‌ها نمی‌توانند مشکلات امنیتی برای کشورهای خاورمیانه ایجاد کنند بلکه سخن اساسی و بنیادی این است که خوانش بیش از حد امنیتی از تغییرات آب‌وهوایی، می‌تواند پیامدهای سیاسی مهمی برای خاورمیانه و به‌خصوص جهان عرب داشته باشد. دولت‌ها در خاورمیانه به امر امنیت حساس هستند و چنانچه از این جهت احساس تهدید کنند، برخلاف تصور رایج، تمایل‌شان به اجرای سیاست‌های سرکوب بسیار بیشتر از تمایل‌شان به اجرای سیاست‌های توسعه پایدار خواهد بود.

قرائت به شدت امنیتی از آسیب‌های تغییرات اقلیمی، آنقدر موضوع امنیت را بزرگ می‌کند که ریشه‌های این آسیب‌پذیری زیر سایه قرار می‌گیرد و موجب می‌شود که حاکمان اقتدارگرای منطقه از اذعان به اینکه سیاست‌های ضعیف و ناقص آنها موجبات چنین تهدیداتی را فراهم کرده‌است، باز بمانند. حاکمان اقتدارگرای خاورمیانه، لج‌باز بوده و از منظر مفاهیم توسعه عقب‌مانده‌اند. آنها همین امروز هم درک درستی از این واقعیت ندارند که خودشان و سیاست‌هایشان نقش مهمی در تشدید اثرات مضر تغییرات آب و هوایی بر رفاه شهروندان‌شان دارد. حال اگر مدام سایه تهدید را بر سر خود ببینند، اساساً از جهت عکس حرکت کرده و همه چیز را انکار می‌کنند. نظر به اهمیت موضوع تغییرات اقلیمی و پیامدهایش بر آینده حکمرانی در کشورهای خاورمیانه، روزنامه هم‌میهن در نظر دارد در روزها و هفته‌های آینده نگاه ویژه‌ای به این موضوع با تمرکز بر کشورهای خاورمیانه داشته باشد. در سلسله مقالات و یادداشت‌هایی که در روزهای آینده منتشر خواهد شد، سعی می‌شود به تشریح وضعیت، بررسی سیاست‌ها و آینده خاورمیانه از منظر تغییرات اقلیمی پرداخته شود. در بخش نخست این سلسله صفحات، به عربستان سعودی پرداخته‌ایم.

نگرانی‌های بی‌شمار عربستان

منطقه خلیج‌فارس با چالش بزرگی روبه‌رو است چراکه مجبور است همزمان با اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی و انبوهی از مسائل پیچیده و مرتبط با یکدیگر مقابله ‌کند. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس سال‌ها اثرات مخرب تغییرات اقلیمی را انکار می‌کردند اما حالا چند سالی است که به تاثیرات مخرب این بحران بر ثبات امنیت و دوام حکومت‌های خود پی برده‌اند.

عربستان سعودی، مانند سایر کشورهای منطقه، به‌طور خاصی در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی آسیب‌پذیر است. زیرا تغییرات اقلیمی، جغرافیا و محیط فیزیکی، جامعه و نهادهای دولتی این کشور را به‌شدت تهدید می‌کند. یکی از بزرگترین نگرانی‌های عربستان سعودی افزایش دما است. دمای منطقه در حال حاضر بسیار بالاتر از میانگین جهانی است و دو سال پیش به واسطه به راه افتادن موج گرمای شدید در ایران، کویت، عمان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دمای هوا به بیش از ۵۰ درجه سانتیگراد رسید. امسال نیز چنین وضعیتی تکرار شد. اگر این روند ادامه یابد، انتظار می‌رود بخش‌های بزرگی از منطقه تا پایان قرن جاری میلادی غیرقابل سکونت شود. کارشناسان اقلیمی هشدار داده‌اند که در کوتاه‌مدت و تا سال ۲۰۲۵، منطقه حاشیه خلیج‌فارس ۴ درجه گرمتر خواهد شد که بسیار فراتر از هدف کاهش یکی‌‌ونیم درجه‌ای است که برای جلوگیری از فروپاشی اکولوژیکی جهانی لازم است.

وقوع سیل‌های ناگهانی یکی دیگر از نگرانی‌های اصلی است. عربستان سعودی به‌رغم اینکه کشوری بسیار خشک است، اغلب در معرض بارندگی‌های شدید موسمی قرار می‌گیرد. نبود زیرساخت‌های مناسب برای انحراف آب باران موجب می‌شود که چندین شهر بزرگ عربستان به سهولت در مقابل سیل آسیب‌پذیر باشند. این بارندگی‌ها می‌تواند منجر به وقوع سیل‌های ناگهانی شود. البته سیل یک اتفاق رایج در منطقه کوهستانی جنوب غربی عربستان سعودی است و در چند سال گذشته منجر به وارد آمدن خسارات جانی و مالی زیادی شده است.

روی دیگر سکه این است که عربستان در عین حال مجبور است نگران خشکسالی نیز باشد. به‌رغم افزایش بارندگی‌های شدید پیش‌بینی می‌شود که تغییرات اقلیمی باعث کاهش کلی الگوهای بارندگی در عربستان و افزایش میزان تبخیر آب شود. پیش‌بینی‌های تغییرات اقلیمی نشان می‌دهد که عربستان دوره‌های طولانی‌تری از خشکسالی را در پیش خواهد داشت و این خشکسالی‌ها منجر به تخلیه سریع مخازن آب زیرزمینی و شدت یافتن کمبود آب در دسترس برای جمعیت‌های آسیب‌پذیر و حاشیه‌نشین عربستان شود. عربستان سعودی به‌عنوان یکی از کم‌آب‌ترین کشورهای جهان طبقه‌بندی شده است و میزان سرانه تقاضای آب این کشور دو برابر میانگین جهانی، یعنی ۲۶۵ لیتر در روز است.

مصرف فزاینده از آب‌های زیرزمینی عربستان منجر به پائین رفتن شدید سطح سفره‌های زیرزمینی این کشور شده و همین امر باعث شده است فرونشست‌های شدید زمین در برخی از نقاط این کشور اتفاق بیفتد. بحران آب در عربستان سعودی به‌هیچ‌وجه محدود به مرزهای این کشور نیست. پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۵۰، کل منطقه خلیج‌فارس با کاهش ۵۰ درصدی منابع آب مواجه شود که این امر می‌تواند خطر نبود امنیت غذایی و بی‌ثباتی اقتصادی را به‌دنبال داشته باشد. کمبود آب می‌تواند باعث افزایش انتشار کربن از سوی عربستان سعودی شود، چراکه این کشور مجبور خواهد شد برای برآورده کردن نیازهای آبی خود به فرآیند‌هایی نظیر نمک‌زدایی متوسل شود که انرژی بسیار زیادی را می‌بلعند.

افزایش سطح آب دریا نیز تهدیدی حیاتی برای مناطق ساحلی عربستان سعودی از جمله شهرهای بزرگی مانند جده و دمام محسوب می‌شود. اثرات افزایش سطح دریا بر زیرساخت‌ها، فعالیت‌های اقتصادی و بافت اجتماعی این مناطق می‌تواند فاجعه‌بار باشد و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ نزدیک به ۲۰۰ نفر از شهروندان این مناطق در معرض خطر توفان‌های مداوم ساحلی قرار بگیرند.

اثرات مخرب مرتبط با بیابان‌زایی، افزایش سطح آب دریاها و کمبود آب، پیامدهای جدی برای تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی عربستان خواهد داشت. عربستان سعودی در حال حاضر ۸۰ درصد مواد غذایی خود را وارد می‌کند و اثرات مخرب ناشی از تغییرات اقلیمی ممکن است اتکای این کشور به واردات مواد غذایی را افزایش دهد. اگر ریاض به رویه خود در انتشار بالای کربن ادامه دهد، احتمالاً تا سال ۲۰۵۰ شاهد افزایش ۸۸ درصدی خشکی زمین‌های کشاورزی‌اش خواهد بود و در نتیجه تولید داخلی غذا در این کشور نیز از بین خواهد رفت.

بحران برای حاشیه‌نشینان

اثرات تغییرات اقلیمی در عربستان سعودی یک تهدید مهم در سراسر این کشور است اما برخی از گروه‌های جمعیتی عربستان نظیر کارگران مهاجر، اقلیت‌های فرقه‌ای و جمعیت‌های بدون تابعیت موسوم به «بدون»، به‌طور فزاینده‌ای مجبور خواهند شد بار سنگین این بحران را به دوش بکشند.

کارگران مهاجر در عربستان سعودی به شدت آسیب‌پذیر هستند. آنها اغلب در معرض شرایط نامناسب زندگی و کار قرار داشته و مدام مورد استثمار و سوءاستفاده قرار می‌گیرند. علاوه بر این، کارگران مهاجر فاقد حمایت‌های قانونی و دسترسی کافی به خدمات اجتماعی مانند مراقبت‌های بهداشتی و آموزشی هستند و همین فقدان، آنها را بیشتر در معرض اثرات مخرب تغییرات اقلیمی قرار می‌دهد. همانطور که آسیب‌های ناشی از تغییرات اقلیمی بیشتر می‌شود، کارگران مهاجر اغلب اولین کسانی هستند که بیشترین تأثیرات مخرب را متحمل می‌شوند.

شرایط خطرناک و سخت‌گیرانه‌ای که کارگران مهاجر در عربستان سعودی متحمل می‌شوند و مجبورند ذیل آنها کار کنند، آنها را در معرض سطوح بالاتری از استرس گرمایی، آلودگی هوا و سایر خطرات مرتبط با تغییرات اقلیمی قرار می‌دهد. ساعات کار طولانی، دستمزد کم و نبود آموزش‌های مرتبط با ایمنی و بهداشت نامناسب، چالش‌های این دسته را در سازگاری با تأثیرات تغییرات اقلیمی تشدید می‌کند. علاوه بر این، عدم حمایت قانونی، ناتوانی در تشکیل اتحادیه و دسترسی محدود به خدمات اجتماعی، احقاق حقوق و حمایت از بهبود شرایط کاری برای آنها دشوار می‌شود.

اقلیت‌های فرقه‌ای، به‌ویژه شیعیان عربستان نیز با چالش‌های انطباقی قابل‌توجهی روبه‌رو هستند. اغلب آنها دسترسی محدودی به اطلاعات و منابع آموزشی در مورد سازگاری با تغییرات اقلیمی دارند و حتی با وجود اینکه وضعیت در حال بهبود است، هنوز به‌طور کلی از فرآیندهای مهم تصمیم‌گیری مستثنی هستند. فرصت‌های اقتصادی اندک مانع از این می‌شود که آنها ظرفیت تاب‌آوری بیشتری به‌دست آورند. به‌ویژه اگر آنها در بخش‌های کشاورزی یا ماهیگیری به کار گرفته شوند، مجبورند تأثیرات تغییرات اقلیمی مانند خشکسالی و اسیدی‌شدن آب اقیانوس‌ها را بیشتر تحمل کنند و بالطبع، فرصت‌های شغلی آنها نیز کاهش یابد. تبعیض و طرد اجتماعی نیز آسیب‌پذیری آنها را در برابر تغییرات اقلیمی تشدید می‌کند.

جمعیت «بدون» در عربستان سعودی یکی دیگر از گروه‌های آسیب‌پذیر است. این کشور عمدتاً از نوادگان قبایل عشایری تشکیل شده است که در اوایل تشکیل پادشاهی عربستان، موفق نام خود را ذیل ملیت سعودی به ثبت برسانند. ارائه آماری دقیق از جمعیت «بدون» در عربستان سعودی بسیار دشوار است چراکه موضوع افراد بدون تابعیت، موضوعی بسیار پیچیده است و اطلاعات رسمی درباره‌اش وجود ندارد. اما تخمین زده می‌شود که بین ۷۰ تا ۲۵۰ هزار «بدون» در عربستان زندگی می‌کنند. این جمعیت نسبتاً بزرگ، عربستان سعودی را به کشوری تبدیل می‌کند که بیشترین جمعیت «بدون» را در خود جای داده است. «بدون»‌ها اغلب در سکونتگاه‌های غیررسمی و در مسکن و زیرساخت‌های نامناسب و غیرثبتی و بدون برخورداری از هرگونه حمایت قانونی زندگی می‌کنند. کمبود آب که با تغییرات اقلیمی تشدید می‌شود، تأثیر مخربی بر جمعیت «بدون»‌ها خواهد داشت چراکه اغلب آنها برای امرار معاش به کشاورزی و دامداری متکی هستند. خشکسالی و بیابان‌زایی، دامداری را برای دامداران «بدون» دشوارتر خواهد کرد. علاوه بر این، با افزایش سطح آب دریاها و توفان‌های ساحلی، «بدون»‌هایی را که در مناطق ساحلی زندگی می‌کنند، تحت تأثیر قرار داده و می‌‌تواند موجب از دست رفتن خانه، زمین و معیشت‌شان شود. علاوه بر این، حتی اگر عربستان سعودی به سمت اجرای اقدامات لازم برای مقابله با تاثیر تغییرات اقلیمی حرکت کند، مطمئناً «بدون»‌ها در صف دریافت امکانات، در ته صف خواهند بود.

توسعه فنی و اقلیم‌محور

به‌رغم اینکه سرمایه‌گذاری چندمیلیارد دلاری عربستان در کاهش تاثیرات تغییرات آب و هوایی صورت گرفته، اما در پیگیری اقدامات برای تاب‌آوری در برابر این بحران، ایجاد چارچوب‌هایی برای نهادهای حمایتی و ایجاد انعطاف‌پذیری در جامعه، کند عمل کرده است. با این وجود، دولت عربستان، راهبردهایی را برای پیگیری رویکردی فعالانه برای مقابله با تأثیرات تغییرات اقلیمی ارائه کرده است. ابتکار سبز عربستان سعودی که در ماه مارس ۲۰۲۱ معرفی شد، طرحی چشمگیر است که برای ارتقای حفاظت از محیط زیست، گذار به سمت منابع انرژی پاک و توسعه پایدار اقتصادی در کشور طراحی شده است. این طرح شامل چندین برنامه مجزا است که هدف آن کاشت ۱۰ میلیارد درخت، کاهش انتشار کربن و بهبود کیفیت هوا در شهرهای کشور است. درحالی‌که این برنامه‌ها گام‌های مهمی در جهت کاهش اثرات تغییرات اقلیمی هستند اما ممکن است جوامع حاشیه‌نشین به‌طور کامل در این تلاش‌ها گنجانده نشوند تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند.

یکی از نمونه‌های امیدوارکننده از رویکرد مشارکتی‌تر در عربستان، پروژه تاب‌آوری در دمام است. این پروژه بر بهبود برنامه‌ریزی شهری با هدف کاهش اثرات تغییرات اقلیمی بر ساکنان شهر تمرکز دارد. این برنامه سازمان محلی و سازمان‌های جامعه مدنی را در برنامه‌ریزی‌ها و اجرای پروژه‌های زیست‌محیطی درگیر می‌کند تا اطمینان حاصل شود که نیازها و نگرانی‌های منحصربه‌فرد گروه‌های به حاشیه رانده شده در نظر گرفته می‌شود. این نوع رویکرد می‌تواند به توانمندسازی افراد حاشیه‌نشین، ترویج فراگیری و برابری و افزایش احتمال موفقیت تلاش‌ها برای انطباق با تغییرات اقلیمی کمک‌کننده باشد.

با این حال، چنین ابتکاراتی ممکن است با موانعی نیز مواجه شود. زیرا اکثر برنامه‌های تغییرات اقلیمی عربستان همچنان به شدت به رویکردهای دولتی از بالا به پایین متکی هستند و به‌طور کامل نیازها و دیدگاه‌های جوامع محلی را در نظر نمی‌گیرند.

برای اینکه اصلاحات در عربستان سعودی واقعاً فراگیر باشد، این کشور مجبور است اصلاحات فنی و زیست‌محیطی را به موازات اصلاحات اجتماعی پیش ببرد. این اقدام یعنی شمولیت همه افراد جامعه و ترویج‌ برابری و مشارکت بیشتر در همه سطوح جامعه. اتخاذ رویکردی جامع‌تر که جوامع محلی و سازمان‌های جامعه مدنی را در برنامه‌ریزی و اجرای پروژه‌های زیست‌محیطی درگیر کند، یکی از راه‌های دستیابی به این هدف مهم است. این رویکرد می‌تواند تضمین کند که نیازها و نگرانی‌های منحصربه‌فرد جوامع به حاشیه رانده شده در نظر گرفته می‌شود و آنها در روند اتخاذ تصمیم‌هایی که بر زندگی‌شان تأثیر می‌گذارند، دخیل هستند. این اصل البته تنها مختص به عربستان سعودی نیست. همه کشورهای خاورمیانه باید این اصل را به معنای واقعی کلمه به اجرا بگذارند. زیرا هنگامی که جوامع محلی در فرآیندهای تصمیم‌گیری دخیل می‌شوند، دیدگاه‌ها و منافع‌شان بهتر نمود می‌یابد و می‌توانند به مدافعان صف اول مبارزه با تغییرات اقلیمی تبدیل شوند. برای مثال، طرح‌های احیای جنگل‌ها، اگر ذیل دخالت و مشارکت جامعه انجام ‌شود، می‌تواند ضمن ایجاد اثرات بسیار بدیع، انگیزه و مشارکت جامعه در سازگاری با اثرات تغییرات اقلیمی را افزایش دهد. با انجام این کار، جوامع محلی قدرت می‌گیرند تا فرمان مالکیت اکوسیستم‌های محلی خود را در دست گرفته و در کاهش اثرات تغییرات اقلیمی مشارکت کنند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی