| کد مطلب: ۴۳۴۷

اندیشکده‌ها

اندیشکده‌ها

در جست‌وجوی لحظه‌ای تعیین‌کننده در اوکراین

در جست‌وجوی لحظه‌ای تعیین‌کننده در اوکراین

george Friedman

جرج فریدمن

استراتژیست

جنگ اوکراین هنوز لحظه تعیین‌کننده‌ای نداشته است، یعنی اتفاقی که به‌عنوان یک نقطه عطف به یک طرف یا طرف دیگر چنان شتابی بدهد که دیگر نتوان بر آن غلبه کرد. جنگ جهانی دوم استالینگراد را داشت، جنگ ویتنام حمله عید تت را و جنگ داخلی آمریکا گتیزبرگ را. این لحظه، لحظه‌ای که ممکن است جریان نبرد را برگرداند یا جریان موجود را تقویت کند. ممکن است روانی، رزمی، سیاسی، اقتصادی یا هر چیز دیگری باشد اما در هر حال این لحظه‌ای است که در آن تردید از جنگ بیرون رانده می‌شود. بعضی جنگ‌ها چنان یک‌طرفه‌اند که از ابتدا تردیدی در کار نیست.
جنگ اوکراین با این اطمینان شروع شد که روسیه پیروز خواهد شد. حدودا یک سال بعد، روسیه هنوز به دنبال یک لحظه تعیین‌کننده است. راه‌حل‌اش: یک حمله گازانبری بزرگ. لبه شمالی‌اش به سمت غرب و جنوب خواهد رفت، از چرنیهیف به سمت ژیتومیر. لبه جنوبی از خرسون و ملیتوپول به سمت شمال شرق خواهد جهید، اودسا را رد خواهد کرد و به سمت وینیتسیا خواهد رفت. این انبر، روی کاغذ قرار است جایی بین وینیتسیا و ژیتومیر بسته شود. امتیاز این حمله گازانبری این است که این دو حرکت نیروی متمرکزی را تشکیل می‌دهند که می‌تواند اگر لازم شد، زوایای حمله‌اش را تغییر دهد. مدافعان در چندین صحنه حمله پراکنده خواهند شد و درحالی‌که انبر خطوط تأمین آنها را قطع می‌کند، ناچار خواهند بود در نقاطی غیرمنتظره با طرف مقابل مواجه شوند. بی‌دلیل نیست که به بخش داخلی چنین حمله‌ای، دیگ گفته می‌شود.
خطر این حرکت این است که کناره‌های خارجی آسیب‌پذیرند. اگر به درستی اجرا شود، طرف مقابل را ناچار به جابه‌جایی نیروها برای دفاع در مقابل حملات خواهد کرد و در نتیجه انرژی متمرکز حمله را پراکنده خواهد کرد. اگر انبر از اوایل حمله مؤثر باشد، مدافعان درون دیگ ناچار خواهند بود در همه سمت از خودشان دفاع کنند.
برای اینکه این کار جواب دهد، روسیه نیاز به نیروی بزرگ و متحرکی خواهد داشت که لبه‌های انبر را تشکیل دهند و نیز به نیرویی محیط که ضدحمله‌ها را پس بزند. روسیه ممکن است آمار نیروی لازم برای چنین عملیات پیچیده‌ای را داشته باشد یا نداشته باشد و از عملیات پیشین روشن است که ممکن است ساختار فرماندهی را نداشته باشد. اما اگر موفق شود، بخش عمده‌ای از نیروهای اوکراینی و نیز بخش بزرگی از اوکراین را ایزوله خواهد کرد. این کار نیروهای روسیه را نزدیک لهستان و رومانی قرار خواهد داد و گرچه نخواهد توانست حمله کنند، تهدید سیاسی جدی و فوری‌ای ایجاد خواهند کرد.
مشخص است که من خبر ندارم آیا مسکو دارد بر این اساس به این موضوع فکر می‌کند یا نه، آیا توانایی اجرای این نقشه را دارد یا حتی آماده آنچه که در صورت ناکامی انبر رخ خواهد داد، هست یا نه. با این حال، وقتی به نیروهایی که مستقر شده‌اند نگاه می‌کنیم، در محدوده اصلی نبرد تقسیم شده‌اند و این فقط وقتی جور در می‌آید که هدف شکل‌دادن به انبری مرگبار باشد.
ضدحمله این حمله پراکنده‌کردن نیروهای اوکراین در آرایش‌های بزرگ و چابک است تا به لبه‌های نسبتا باریک انبر با قدرت کافی ضربه بزنند که حرکت‌شان را مختل کند و در عین حال استفاده از حملات هوایی شدید علیه دشمنان متحرک و پیش‌بینی‌ناپذیر. همانند همه جنگ‌ها، کیفیت فرماندهی و روحیه سربازان را تنها بعد می‌توان دانست، اما فرماندهان باید اینها را بدانند، فرماندهانی که می‌توانند راه‌حلی برای نقاط ضعف پیدا کنند یا در نقشه‌هایشان، این نقاط ضعف را بی‌اثر کنند. نکته مهم هم اینکه روسیه همیشه می‌تواند حمله را متوقف کند. اوکراین نمی‌تواند.
اگر چنین حمله‌ای در کار باشد، جاده‌ها تکلیفش را تعیین خواهند کرد. روس‌ها باید بتوانند از جاده‌های قابل‌عبور استفاده کنند و از رودخانه‌ها گذر کنند که یعنی استفاده از تجهیزات پل‌زنی. آیا چنین خواهد شد؟ به نظر می‌رسد که این اتفاق همین حالا هم در حال افتادن است. دو لبه انبر در جایگاه قرار گرفته‌اند و روس‌ها در حال تقسیم نیروهای خود هستند. این حاکی از این است که داریم به سمت یک لحظه تعیین‌کننده حرکت می‌کنیم. فقط معلوم نیست، چه کسی جشن خواهد گرفت.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی