| کد مطلب: ۵۲۶۹۹

تقـوای تصویر/ناصر تقوایی گزیده‌کارترین سینماگر ایران درگذشت

بیست‌ودوم مهر ۱۴۰۴ روز بدی بود؛ روزی که ناصر تقوایی فیلمساز، عکاس و نویسنده گزیده‌کار ما را با تمامی میانمایگی‌های‌مان تنها گذاشت و با مرگش تلنگری سهمگین زد بر پرده پوشالی سینما و هنری که با تارهای توجیه‌ تداوم پیدا کرده و این روزها قهقهه مستانه‌اش از در و دیوار شهر به گوش می‌رسد.

تقـوای تصویر/ناصر تقوایی گزیده‌کارترین سینماگر ایران درگذشت

بیست‌ودوم مهر ۱۴۰۴ روز بدی بود؛ روزی که ناصر تقوایی فیلمساز، عکاس و نویسنده گزیده‌کار ما را با تمامی میانمایگی‌های‌مان تنها گذاشت و با مرگش تلنگری سهمگین زد بر پرده پوشالی سینما و هنری که با تارهای توجیه‌ تداوم پیدا کرده و این روزها قهقهه مستانه‌اش از در و دیوار شهر به گوش می‌رسد. نه ایدئولوگ بود، نه مبارز، نه چریک بود، نه مدعی، اما در عمری دراز که زیست، آزاده‌زیستن را به تصویر کشید تا شمایلی بسازد از هنرمندی که نه به نام تقوایی که به صفت تقواپیشه بود و پرهیز داشت از خرج‌کردن هنر خویش به هر قیمتی. بدین‌سان در اوج مراقبت از مرزهای هنر، هیچ‌گاه از ضابطه سینما به نفع دستور سیاست و انتفاع اقتصاد، نافرمانی نکرد و ترجیح داد در بارگاه آنچه به نام سینما و ادبیات آموخته بود، انسانی باشد وفادار.

 احتیاطش به‌قدری در وجودش ریشه داشت که با آنکه دستی در داستان نیز داشت و در اصل از ادبیات به سینما رسیده بود، اما شماری از درخشان‌ترین اقتباس‌های سینما و تلویزیون ایران به نام اوست که حدشناس بود و قدردان و می‌دانست که ترجمه متن به تصویر باید از دالان باریک تخیلی نازک‌بین بگذرد که در آن دیدن مقدم است بر شنیدن. اینگونه بود که کمتر سکانسی در آثار او می‌توان یافت که بی‌دلیل در قاب دوربین نشسته باشد.

راهی که او در پیش گرفت، البته چیزی بود یادآور «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل» اما او را با «سبک‌باران ساحل‌ها» نسبتی نبود. از این منظر بیش از هر چیز شباهتی داشت با شخصیتی که در «ناخدا خورشید» به قهرمان قصه بدل شد. تصدیق باید کرد البته که رهروانی پرشمار نیز نیافت و گویی ناخدای کشتی‌ای کم‌مسافر بود.

 از همان آغاز نیز البته سینمایش چنین حالتی یافت؛ چنانکه اگرچه هم‌زمان با «گاو» مهرجویی و  «قیصر» کیمیایی، در سال‌های پایانی دهه ۱۳۴۰، با «آرامش در حضور دیگران» انقلابکی را در سینمای ایران رقم زد، اما برخلاف آن دو فیلم، بعدتر کمتر فیلمی شبیه فیلم او به پرده‌ها راه یافت. زبانی خاص خود داشت که گویی تقلیدبردار نبود و نمی‌شد حتی به‌آسانی از روی آن نسخه‌ای تکراری‌ نوشت.

این یکتایی را در سایر آثارش نیز می‌توان یافت، چه در «صادق کرده» (۱۳۵۱)، «نفرین» (۱۳۵۲) و سریال «دایی جان ناپلئون» (۱۳۵۵)  که پیش از انقلاب ساخت، چه در فقط سه فیلم «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸) و «کاغذ بی‌خط» (۱۳۸۰) که در قریب به نیم‌قرنی که می‌توانست اوج بالندگی هنرمندی همچون او باشد، ساخته شدند تا بماند حسرت همیشگی سکوت خودخواسته تقوایی بر دل دوستداران سینما.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار