نتانیاهو چطور اعراب را متحد کرد؟ارزیابی پژوهشگران اندیشکده شورای خاورمیانه از پیامدهای حمله اسرائیل به قطر
روز نهم سپتامبر، ارتش اسرائیل چندین موشک به یک محله مسکونی در دوحه شلیک کرد. هدف این حمله جلسه مقامات ارشد حماس بود که در آن قرار بود درباره آخرین پیشنهاد آمریکا برای آتشبس در غزه بحث شود.

روز نهم سپتامبر، ارتش اسرائیل چندین موشک به یک محله مسکونی در دوحه شلیک کرد. هدف این حمله جلسه مقامات ارشد حماس بود که در آن قرار بود درباره آخرین پیشنهاد آمریکا برای آتشبس در غزه بحث شود. اگرچه شش نفر، از جمله یک مقام امنیتی قطری، کشته شدند، اما هیچکدام از اینها هدف اصلی این حمله نبودند.
واکنش جهانی به این حمله شدید بود و قطر قول داده است که پاسخ دهد، درحالیکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، ادعا کرده است که از حمله برنامهریزیشده بیاطلاع بوده و سعی کرده به قطر هشدار دهد، هرچند خیلی دیر شده بود. در ۱۱ سپتامبر، شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا این حمله را محکوم و با قطر ابراز همبستگی کرد. در ذیل، دیدگاههای کارشناسان شورای خاورمیانه برای امور جهانی درباره اقدام بیسابقه اسرائیل و پیامدهای آن برای خلیج فارس، رابطه کشورهای عربی با ایالات متحده، منطقه و دیپلماسی آمده است.
مرگ دیپلماسی؟
حمله اسرائیل به قطر و آینده میانجیگری
دالیا غانم
حمله اسرائیل به دوحه شوک عمیقی به رویه جهانی دیپلماسی وارد کرده و آینده میانجیگری بینالمللی را با تردید جدی مواجه کرده است. با حمله به یک کشور مستقل که به درخواست ایالات متحده به طور فعال میزبان مذاکرات حماس و اسرائیل بود، اقدام اسرائیل را میتوان فراتر از یک عملیات نظامی صرف در نظر گرفت. این اقدام یک حمله مستقیم به اصل اساسی بیطرفی است که زیربنای حل و فصل مسالمتآمیز مناقشات است.
این حمله که منجر به کشته شدن یک افسر امنیتی قطری و اعضای هیئت حماس شد، توسط نخستوزیر قطر، آلثانی، بهعنوان «ترور دولتی» محکوم شده است، که به درستی این حمله را نه بهعنوان یک اقدام دفاعی، بلکه به عنوان تلاشی عمدی برای خرابکاری در یک توافق مذاکرهشده، توصیف میکند.
این اقدام گستاخانه اسرائیل که با بیتوجهی آشکار به متحدان امنیتی آسیبدیدهاش انجام شده است، احتمالاً قطر را مجبور به ارزیابی مجدد نقش میانجیگری خود خواهد کرد. اگر این ارزیابی مجدد منجر به عقبنشینی قطر از میز مذاکره شود، میتواند مذاکرات آتشبس در غزه را به طور مؤثر متوقف کند و رهبری حماس را به مکانهای کمدسترستر سوق دهد و هرگونه مذاکره آینده را بسیار دشوارتر کند. با این حال، اگر این اقدام بدون مجازات بماند، پیامدهای آن بسیار فراتر از این درگیری خاص خواهد بود.
آمادگی اسرائیل برای هدف قرار دادن خاک یک کشور میانجی، پیام ترسناکی را برای هر کشوری که به دنبال نقشی در یک فرآیند دشوار صلح است، ارسال میکند و تعهد به دیپلماسی اکنون میتواند یک کشور را به هدف تبدیل کند. این سابقه جدید و خطرناک، چارچوب راهحل مسالمتآمیز را تضعیف میکند و نشانگر تغییر به جهانی بیثباتتر است که در آن دیپلماسی دیگر یک سپر نیست، بلکه هدف برای حمله است. جهانی که در آن دیپلماسی بهطور فزایندهای توسط اقدامات نظامی یکجانبه توسط کشورهای سرکش مانند اسرائیل تضعیف میشود و میانجیها را با یک سوال نگرانکننده روبهرو میکند: آیا بهای صلح اکنون پذیرفتن خطر جنگ است؟
از جوینده بازدارندگی تا جوینده سلطه
اسرائیل باید متوقف شود
عمر اچ. رحمان
حمله اسرائیل به قلمرو حاکمیتی قطر – پس از گذشت دو سال از به راهانداختن نسلکشی در غزه - تأکید میکند که اسرائیل مهمترین تهدید برای امنیت منطقهای و جهانی است. اسرائیل در واقع یک رژیم سرکش است که کاملاً خارج از مرزهای قوانین و هنجارهای بینالمللی عمل میکند و مصونیت آشکار آن از مجازات، کل سیستم بینالمللی را به خطر میاندازد.
از نظر منطقهای، اسرائیل از بازدارندگی به سلطهطلبی روی آورده و به هر کسی، هر جایی که بخواهد و در هر زمانی حمله میکند، با این تصور غلط که با حمایت ایالات متحده میتواند به هژمون خاورمیانه تبدیل شود. این امر باعث ایجاد نگرانی فزایندهای در سراسر منطقه شده است، زیرا اسرائیل با حمله به هفت کشور که از 7 اکتبر تاکنون ادامه دارد، تمام خطوط قرمز قابل تصور را زیر پا گذاشته است و آخرین حمله آن به کشوری که میانجی توافق آتشبس است، گستاخانهترین حمله بوده است اما حمله به یکی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس اکنون واشنگتن را در موقعیت بسیار ناخوشایندی قرار میدهد.
واشنگتن دیگر قادر نیست تضمینهای امنیتی برای خلیج فارس را در برابر اسرائیلی که تقویتش میکند اما به نظر نمیرسد بتواند کنترلش کند، حفظ کند. در حالی که ترامپ همچنان بین خود و عملیات اسرائیل در دوحه فاصله میگذارد، هنوز سوالات زیادی در مورد اینکه دولت او چقدر از این موضوع مطلع بوده و چرا متوقفش نکرده، وجود دارد.
اما مهمترین سوالی که شرکای آمریکا در منطقه اکنون میپرسند این است که دولت ترامپ برای پایان دادن به مصونیت اسرائیل و به زانو درآوردن این ملت سرکش چه خواهد کرد؟ در عین حال، همه آنها باید اقدامات جمعی را که میتوانند انجام دهند، ارزیابی کنند، قبل از اینکه جاهطلبیهای هژمونیک ناشی از مصونیت اسرائیل حتی قویتر شود و درک آن از اینکه چه کسی تهدید محسوب میشود، گستردهتر شود.
تغییر ادراک تهدید در حاشیه خلیج فارس
رشید المهندی
محیط استراتژیک کشورهای خلیجفارس به سرعت خطرناکتر میشود. حملات اخیر ایران و اسرائیل به قطر، حس امنیت غالب خلیجفارس را از بین برده و آسیبپذیریهای امنیتی عمیقی را آشکار کرده است. در واقع، این حملات نباید به عنوان ناهنجاری تلقی شوند. آنها روند گستردهتری از شکست بازدارندگی را دنبال میکنند که با حمله به تأسیسات نفتی بقیق عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ و حملات پهپادی و موشکی به امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۲ آغاز شد. این اولین بار نیست که اسرائیل حاکمیت یک کشور خلیج فارس را نقض میکند. در سال ۲۰۱۰، عوامل اسرائیلی با استفاده از گذرنامههای جعلی و دزدی وارد امارات متحده عربی شدند تا محمود المبحوح، از مقامات حماس را در هتلی در دُبی ترور کنند.
وقایع سه ماه گذشته - وقتی در چارچوب دهه گذشته در نظر گرفته شود - باید اساساً ادراک تهدیدآمیز را تغییر دهد. کشورهای حاشیه خلیج فارس باید سیاستهای امنیتی، دفاعی و سیاسی خود را بر این اساس بررسی کنند. این امر بهویژه با توجه به شکستهای مداوم تضمینهای امنیتی غرب اکنون بسیار مهم است. وقتی شرکای غربی با انتخاب بین حمایت از کشورهای حاشیه خلیج فارس یا اسرائیل روبهرو شدند، به وضوح دومی را انتخاب کردند، با وجود اینکه اسرائیل یک کشور سرکش و نسلکش است که خود را برای هژمونی منطقهای آماده میکند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس برای دستیابی به اهداف دفاعی و امنیتی خود چاره دیگری جز ایجاد یک معماری دفاعی و امنیتی جمعی با محوریت شورای همکاری خلیج فارس ندارند. آنها همچنین باید مشارکتهای امنیتی خود را از ترتیبات منسوخشدهای که نتوانستهاند خلیج فارس را امنتر کنند، متنوع کنند.
برعکس، این ترتیبات سطح خطرناکی از وابستگی را ایجاد کردهاند؛ وابستگیای که اصلاح آن به تلاش، منابع، زمان و از همه مهمتر اراده سیاسی قابل توجهی نیاز دارد. حمله روز سهشنبه نباید توسط شورای همکاری خلیج فارس و جهان عرب بیپاسخ بماند. اگر اقدامی متقابل صورت نگیرد، حوادث مشابه فقط بیشتر تکرار میشوند و خطر تبدیل شدن به یک امر عادی جدید در این دنیای در حال تغییر را به همراه خواهد داشت.
پیامدهای گسترده حمله اسرائیل به دوحه
رنج علاءالدین
حملات هوایی اسرائیل به دوحه امواج شوک را در سراسر منطقه خلیج فارس ایجاد کرده است. این حمله پیامدهایی در چندین سطح دارد. اول از همه، این موضوع بر اتحاد قطر با ایالات متحده سایه میاندازد، زیرا بعید است، اگر نگوییم غیرممکن، که ایالات متحده از حمله اطلاع قبلی نداشته باشد که در این صورت ایالات متحده را همدست اسرائیل میکند. این امر میتواند پیامدهایی برای منافع امنیتی ایالات متحده داشته باشد، زیرا قطر متحد دیرینه ایالات متحده است و میزبان بزرگترین پایگاه ایالات متحده در منطقه است، در حالی که نقش مهمی در مبارزه با تروریسم ایفا میکند.
ممکن است تلاشهایی برای ایجاد مشابهت بین حمله اسرائیل و سابقه حملات هدفمند آمریکا در افغانستان یا پاکستان وجود داشته باشد، اما این یک استدلال غیرقابل قبول است. قطر عامل تقویت حماس و حملات آن به اسرائیل نیست: پاکستان و افغانستان میزبان و ناظر بخشهای وسیعی از زیرساختهای القاعده بودند و پشتیبانی اطلاعاتی، تسلیحاتی و مالی قابل توجهی را برای این گروه فراهم میکردند. قطر به درخواست واشنگتن میزبان دفتر سیاسی حماس بوده است؛ میانجیگری و دسترسی آن به این گروه توسط دولتهای ترامپ و بایدن مورد استفاده قرار گرفته است.
حضور دفتر سیاسی حماس در دوحه قابل بررسی است، اما یک حمله هوایی در عمق خاک یکی از متحدان اصلی ایالات متحده، اوضاع را به نفع دشمنان آمریکا در منطقه تغییر میدهد.این حمله حتی قطر را در چشم ایران نیز تضعیف میکند. بازتاب این حمله میتواند بسیار گسترده باشد: حمله به یک متحد ایالات متحده، تردیدها و نگرانیهایی را در میان سایر متحدان ایالات متحده - در شورای همکاری خلیج فارس و جاهای دیگر - در مورد تعهدات و وظایف دولت ترامپ ایجاد میکند. زیرا منطقه برای از سرگیری جنگ اسرائیل و ایران، عدم قطعیت در سوریه و احیای احتمالی داعش آماده میشود.
فروپاشی اخلاقی اسرائیل و فرو رفتن در ورطه جنون
نادر کبانی
اسرائیل درگیر جنایات جنگی سیستماتیک و گسترده، جنایات علیه بشریت و نسلکشی است. این را سازمانهای بینالمللی و محققان برجسته میگویند. اما لازم نیست متخصص حقوق باشید تا بفهمید در غزه چه میگذرد. شما فقط باید شاهد فاجعه انسانی که در آنجا در حال وقوع است باشید: مرگ بیش از ۶۵۰۰۰ نفر که بیش از ۸۰ درصد آنها غیرنظامی بودند؛ تخریب بیش از ۷۰ درصد ساختمانهای غزه از جمله مدارس و بیمارستانها؛ آوارگی ۹۰ درصد از جمعیت، بسیاری با شرایط قحطی روبهرو هستند.
بنابراین، وقتی کشوری از خط قرمز نسلکشی عبور کرده است، چه میکند؟ هر کاری که بخواهد. اسرائیل بارها به اهداف نظامی و غیرنظامی در لبنان، سوریه، ایران و یمن حمله کرده است. به سرزمینهایی در سوریه حمله کرده و آنها را تصرف کرده است، تصرف زمین در کرانه باختری فلسطین را تسریع کرده است و هر کسی را که جرأت انتقاد از اقداماتش را داشته باشد، سرکوب میکند. و حالا در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، به گردهمایی رهبران حماس که در مورد یک طرح پیشنهادی در قطر بحث میکردند، حمله کرد و شش نفر از جمله یک مقام امنیتی قطری را کشت. همچنین قایقهایی را در تونس که حامل کمک برای مردم غزه بودند، هدف قرار داد.
با هر اقدام خشونتآمیز، با تضعیف هر هنجار دیپلماتیک، با عبور از هر خط قرمزی، اسرائیل همچنان ادعا میکند که اقداماتش موجه است. اسرائیل در حالی که به دوست و دشمن حمله میکند، از ترکیبی سمی از پارانویا، درستکاری و شکستناپذیری رنج میبرد. جامعه بینالمللی باید سریع و با قدرت برای پایان دادن به این دیوانگی اقدام کند. مجمع عمومی آتی سازمان ملل متحد فرصتی برای ارسال یک سیگنال واضح است. کشورهای حوزه خلیج فارس باید از قطر حمایت کنند و تا زمانی که اسرائیل به خصومتهای خود پایان دهد، موضعی متحد در برابر تجاوز اسرائیل، از جمله توقف توافقنامه ابراهیم، اتخاذ کنند. حمله علیه قطر باید برای همه - و بالاتر از همه، ایالات متحده - یک زنگ خطر باشد.
دو تریلیون دلار برای فشار بر دولت ترامپ؟
عادل عبدالغفار
در حالی که شش عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) ممکن است قدرت نظامی قابل توجهی در مقیاس جهانی نداشته باشند، اما به طور فزایندهای خود را به عنوان بازیگران منطقهای و بینالمللی تأثیرگذار مطرح کردهاند. در طول چند دهه گذشته، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ابزارهای سیاست خارجی پیچیده و چندوجهی را توسعه دادهاند که در آن سیاستورزی حول محور اقتصاد، نقش محوری دارد. این استراتژی شامل استفاده از سرمایهگذاریها، معاملات تجاری و کمکهای بشردوستانه برای تقویت روابط دیپلماتیک و افزایش نفوذ جهانی آنها است.
ترامپ در جریان سفر خود به شورای همکاری خلیج فارس در ماه مه، به بیش از ۲ تریلیون دلار قرارداد مشترک با قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی افتخار کرد. این سرمایهگذاریها، همراه با نفوذ روزافزون کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در محافل سیاسی ایالات متحده، اهرم فشار قابل توجهی را در اختیار اعراب قرار میدهد.
اگر رهبران شورای همکاری خلیج فارس تصمیم به اقدام جمعی بگیرند، میتوانند این سرمایهگذاریها را به عنوان اهرمی برای فشار بر ترامپ جهت مهار نتانیاهو و اسرائیل از حمله مجدد به قطر - همانطور که او تهدید کرده است - تقویت ضمانتهای امنیتی ایالات متحده و تلاش برای پایان دادن به درگیری جاری در غزه که همچنان کل منطقه را بیثبات میکند، به حالت تعلیق درآورند یا به تأخیر بیندازند.