| کد مطلب: ۴۲۴۵۳

حرکت بر لبه تنهایی/گزارشی از کتاب جدید ولی نصر به نام« کلان‏‌راهبرد ایران: یک تاریخ سیاسی»

چگونه می‌توان ایران را حفظ کرد؟‌ این شاید مهم‌ترین سوال و دغدغه نخبگان سیاسی در ایران معاصر بوده است و شاید هیچ موضوعی در همه این سال‌ها به اندازه راهبرد حفظ امنیت ملی و تامین منافع ملی، دغدغه نخبگان سیاسی و افکار عمومی را به خود مشغول نکرده است.

حرکت بر لبه تنهایی/گزارشی از کتاب جدید ولی نصر به نام« کلان‏‌راهبرد ایران: یک تاریخ سیاسی»

چگونه می‌توان ایران را حفظ کرد؟‌ این شاید مهم‌ترین سوال و دغدغه نخبگان سیاسی در ایران معاصر بوده است و شاید هیچ موضوعی در همه این سال‌ها به اندازه راهبرد حفظ امنیت ملی و تامین منافع ملی، دغدغه نخبگان سیاسی و افکار عمومی را به خود مشغول نکرده است. این دغدغه با چالش‌هایی مانند جنگ،‌ تحریم‌های فلج‌کننده، رقابت‌های منطقه‌ای، بحران‌های داخلی و چالش‌های هویتی، ضرورت بازاندیشی عقلانی و انتقادی درباره مسیر طی‌شده و انتخاب‌های آینده را بیش از پیش برجسته ساخته است.

در این بستر، کتاب «کلان‌راهبرد امنیت ملی ایران» اثر دکتر ولی نصر، استاد دانشگاه جانز هاپکینز، که ماه گذشته وارد بازار شد و نسخه فارسی آن (تحت نظر نویسنده کتاب و با همراهی نگارنده این یادداشت) به زودی به مخاطبان عرضه می‌گردد، گامی مهم در تبیین عقلانیت راهبردی سیاست خارجی و امنیت ملی ایران به شمار می‌رود؛ کتابی که با بازخوانی تجربه‌های یک قرن اخیر، سیاست‌گذاری کلان امنیت ملی ایران را مورد مداقه قرار می‌دهد و با اشاره به شکست شاه بر این نکته تأکید می‌کند که موفقیت یا شکست در حوزه امنیت ملی، بدون همراهی جامعه و بازتعریف مستمر راهبردها امکان‌پذیر نیست.

ریشه‌های راهبرد امنیت ملی: تنهایی، استقلال و تجربه تاریخی

کتاب با تکیه بر مفهوم «تنهایی استراتژیک»، شرح می‌دهد که ایران به عنوان کشوری فارسی‌زبان و شیعه در میان اعراب و ترک‌های سنی‌مذهب منطقه، همواره با احساس انزوا و بی‌اعتمادی به قدرت‌های خارجی مواجه بوده است. اشاره به این جمله از آیت‌الله خامنه‌ای،‌ رئیس‌جمهور زمان جنگ بیانی است از این حس مظلومیت و تنهایی: «تمام انواع کمک‌ها، پول، حمایت سیاسی و غیره در اختیار یک سوی جنگ بود... و در سوی دیگر، جمهوری اسلامی قرار داشت، تنها، واقعاً تنها».  بنابراین تاکید کتاب بر این است که تجربه تلخ نبود حمایت در بحران‌هایی همچون جنگ ایران و عراق و فقدان متحدان واقعی در بزنگاه‌های تاریخی، رهبران ایران را به تأکید بر استقلال، خودکفایی و جست‌وجوی راهبردهای بومی سوق داده است. 

347549 copy

ولی نصر با بازخوانی منازعه شاه و مصدق، تأکید می‌کند که عمق این نزاع نه در تقابل دموکراسی و استبداد، بلکه در تفاوت در فهم خطرات پیش روی ایران و دوگانگی راهبرد تأمین امنیت ملی بود: نزدیکی به آمریکا برای جلوگیری از خطر شوری در نگاه شاه  در مقابل ایستادگی بر استقلال از قدرت‌های بزرگ و موازنه منفی در نگاه مصدق. او تاکید می‌کند که شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» که به عنوان اصل سیاست خارجی جمهوری اسلامی مطرح شد در واقع تداوم سیاست مصدق بود. او همچنین با روایتی گفته نشده از چگونگی تنظیم اعلامیه سه ماده‌ای جبهه ملی ایران در آبان ۱۳۵۷، نشان می‌دهد که اصل «استقلال» به دست امام خمینی در کنار اصول پیشنهادی «اسلام» و «دموکراسی» از سوی دکتر سنجابی افزوده شد تا مبنای حکومت آینده ایران قرار گیرد.

این راهبرد امنیت ملی در اتفاقات پس از پیروزی انقلاب نیز دیده می‌شود. تسخیر سفارت آمریکا به خصوص تحت فشار سازمان‌های خلقی، راهی برای پایان دادن به نفوذ آمریکا و جلوگیری از یک کودتای احتمالی دیده می‌شود. خروج مجاهدین خلق از چارچوب تعریف شده امنیت ملی نیز آنها و متحدان‌شان را به راهی بی‌‌بازگشت رهنمون کرد. 

با این حال،‌ جنگ ایران و عراق نقطه عطفی در این مسیر بود: تهدید تمامیت ارضی و مواجهه با یک حمله خارجی ذهنیت امنیت ملی رهبران انقلابی ایران را به کلی دگرگون کرد و ایده انقلاب را از یک ایده جهانی به موضوعی برای حفظ مرزها کشاند. جنگ، جمهوری اسلامی را از گفتمان «امت‌محور» به ملی‌گرایی و اولویت دادن به حفظ خاک ایران کشاند.

آیت‌الله خمینی به یکی از فرماندهان ارتش گفته بود: «ترجیح می‌دهم چهار انگشت دستم قطع شود ولی یک وجب از خاک ایران از دست نرود.» در چنین راهبرد امنیت ملی بود که گرفتن اسلحه ازغرب یا دادن اطلاعات تأسیسات هسته‌ای عراق که برای حمله به آن مورد استفاده قرار گرفت معنادار بود. همچنین تشکیل سپاه پاسداران و تاکید بر بسیج مردمی و گسترش آن در طول جنگ، ساختار نهادی جدیدی برای امنیت ملی ایران ایجاد کرد؛ نهادی که امروز نقشی کلیدی در تمام شئون مرتبط با امنیت ملی ایران ایفا می‌کند.

برنامه هسته‌ای: از پهلوی تا برجام و پسابرجام

تاریخچه و تحول برنامه هسته‌ای ایران یکی از محورهای کلیدی کتاب است. برنامه هسته‌ای ایران را شاه با حمایت غرب کلید زده بود: «اگر کشورهای کوچک خاورمیانه‌ای وارد مسیر هسته‌ای شدن شوند، فارغ از اینکه چقدر ابتدایی یا کوچک باشد، آنگاه منافع ملی ایران ایجاب می‌کند که ما هم همان مسیر را دنبال کنیم.» اما پس از انقلاب با تجربه هشت سال دفاع مقدس، تحریم و تجربه استفاده صدام از سلاح شیمیایی، اهمیت امنیتی و استراتژیک پیدا کرد. دهه ۱۳۷۰ ایران عزم خود را جزم کرد تا خودکفایی هسته‌ای بیابد.

اما با افشای ابعاد پنهانی برنامه هسته‌ای ایران در آستانه حمله آمریکا به عراق با بهانه سلاح‌‌های کشتارجمعی، نزاعی را در بین نخبگان سیاسی ایران ایجاد کرد که تا به امروز تداوم یافته است: مذاکره یا مقاومت. در دوره‌های مختلف هر دوی این رویکردها دنبال شده‌اند. در دوره خاتمی مذاکرات با اروپایی‌ها به دلیل مخالفت آمریکا بی‌نتیجه ماند. ایران پس از خاتمی، تصمیم گرفت برنامه خود را گسترش دهد تا شاید آمریکا آن را جدی بگیرد و در مقابل توقف آن به ایران امتیازات لازم را بدهد. در عین حال با فتوای رهبری و همکاری با آژانس تلاش می‌کرد مانع از اجماع جهانی علیه ایران و حمله احتمالی شود اما در مقابل اوباما توانست تحریم‌‌های بی‌سابقه‌ای بر ایران اعمال کند تا ایران را راضی به کنار گذاشتن برنامه هسته‌‌ای کند. 

هرچند این تحریم‌‌ها نتوانست ایران را به کنار گذاشتن غنی‌سازی در ایران قانع کند،‌ با این حال در نهایت دو طرف تن به مذاکراتی دادند که نتیجه آن امضای برجام در تیر ۱۳۹۴ بود و طی آن ایران برنامه هسته‌ای خود را محدود و تحت نظارت شدید بین‌‌المللی قرار می‌‌داد و در مقابل آمریکا تحریم‌ها را کاهش می‌داد.

کندی لغو تحریم‌ها و سنگ‌اندازی دلواپسان بقای برجام را سخت کرد و در نهایت با خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ باز منازعه دو طرف برای افزایش فشار از یک طرف و تشدید بحران از سوی طرف دیگر تداوم یافت. کم‌ کم تشدید بحران از افزایش غنی‌سازی به نزاع‌های محدود از جمله با حملات دریایی و پهپادی کشیده شد. نزاعی که در نهایت به ترور سردار سلیمانی و پاسخ موشکی ایران انجامید. این اولین تنش نظامی ایران و آمریکا بود.

در مقابل  ایران تلاش کرد با در پیش گرفتن «نگاه به شرق»‌ همکاری خود را با چین و روسیه به خصوص پس از جنگ اوکراین افزایش دهد تا محوری را در مقابل آمریکا شکل دهد. 

با این حال نصر به محدودیت‌های این همکاری‌ها و اغراق در انتظارات از چین و روسیه اشاره و تاکید می‌کند اگرچه ایران به دنبال ساخت محور مقاومت سه‌جانبه با چین و روسیه بود، اما هر یک از این قدرت‌ها، اولویت‌های امنیتی و اقتصادی خود را دارند و همکاری‌شان با ایران، همواره مشروط و محتاطانه بوده است. نصر می‌نویسد که «روابط با چین بازتاب‌دهنده درک مشترک از نظم جهانی و چگونگی مقاومت در برابر ایالات متحده نبود.» این واقعیت، ایران را وادار به انعطاف و حتی توافق با عربستان کرد تا مسیر روابط با چین و کاهش فشارهای منطقه‌ای را هموارتر کند.

دفاع رو به جلو: تداوم سیاست شاه

پس از کودتای ۲۸ مرداد و تثبیت قدرت داخلی و جلب حمایت آمریکا برای ایفای نقش ژاندارمی منطقه، محمدرضاشاه با اتخاذ سیاست «دفاع رو به جلو»، امنیت ملی ایران را فراتر از مرزهایش جست‌وجو کرد؛ از حمایت از کُردها علیه بغداد گرفته تا مداخله در عمان و سرکوب ظفار و در نهایت نفوذ در لبنان. شاه حتی در دفاع از انورسادات به واشنگتن هشدار داد که اگر توافقی میان مصر و اسرائیل حاصل نشود، جنگ از سر گرفته خواهد شد و این بار، «جنگِ ما خواهد بود و هیچ‌یک از ما چاره‌ای نخواهیم داشت...». 

سیاست شاه این بود:‌ «باید تهدید را در سواحل شرقی مدیترانه مهار کنیم تا از ریخته شدن خون در خاک ایران جلوگیری شود.» انقلاب اسلامی نیز همین سیاست را با تاکید بر گفتمان مذهبی و با ایده مقابله با هژمونی آمریکا در منطقه بازتعریف کرد. ورود ایران به خاک عراق پس از فتح خرمشهر، به دلیل آسیب‌پذیری مرزهای ایران،‌ نقطه شروع چنین سیاستی در دوران پس از انقلاب در نظر گرفته می‌شود که ایران برای تامین امنیت خود در این سوی مرزها،‌ به حضور در آن سوی مرز اقدام می‌کند؛ سیاستی که سپس با حمایت از شیعیان لبنان تداوم می‌یابد. 

با ورود آمریکا به منطقه پس از جنگ اول خلیج فارس و در نهایت پس از حمله به افغانستان و عراق، این استراتژی گسترش یافت و حضور ایران در منطقه با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا در منطقه و ممانعت از حمله احتمالی به ایران دنبال شد. جنگ در عراق باید برای آمریکا همانند ویتنام می‌شد و ایران نباید اجازه می‌داد که «این تمساح به‌راحتی لقمه‌اش را ببلعد». خروج آمریکا از عراق پیروزی دفاع رو به جلوی ایران محسوب شد و ایران مانع از تحقق طرح «خاورمیانه نوین» ایران شده بود.  

بهار عربی، فرصت‌ها و تهدیدهایی برای این استراتژی ایجاد کرد. ظهور اسلام‌گرایان و سقوط حکومت‌های وابسته به غرب برای ایران فرصت بود اما مهم‌تر از آن خطر سقوط حکومت سوریه، به پررنگ شدن دفاع رو به جلوی ایران انجامید. حضور ایران در سوریه با دشواری‌هایی مواجه بود. چراکه اسد همچون بیماری بود که حاضر نبود داروهایش را بخورد. با این حال ایران با منطق «اگر در سوریه نجنگیم باید در مرزهای خودمان بجنگیم» همه هزینه‌های حفظ حکومت اسد از جمله افزایش شکاف شیعه-سنی و ضربه به سرمایه اجتماعی حزب‌الله را پذیرفت. 

با شکل‌گیری آنچه از نظر آنها «هلال شیعی» دیده می‌شد از جنوب لبنان تا بحرین، عربستان و متحدانش بیش از گذشته از ایران احساس خطر کردند. ایران نیز تلاش کرد با استفاده از خلأ ‌قدرت در یمن،‌ و حمایت از حوثی‌ها مانع از فشار عربستان برای تغییر توازن در منطقه شود. 

بدین ترتیب راهبرد دفاع رو به جلو عمق نفوذ ایران را در عراق، سوریه، لبنان و یمن افزایش داد. اما این موفقیت‌ها پایدار نبود. نصر می‌نویسد:‌«دفاع روبه‌جلو تا آن زمان با موفقیت پیش رفته بود، اما فقط به این دلیل که محور منطقه‌ای منسجمی برای مقابله با آن وجود نداشت. اما به نظر می‌رسید دیگر چنین نخواهد بود. افزون بر این، دفاع روبه‌جلو دروازه‌ای شد برای گسترش نفوذ دیپلماتیک، اقتصادی و جغرافیایی اسرائیل در جهان عرب و پذیرش آن به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای و حتی متحد برخی کشورهای عربی. اگر هدف محور مقاومت، به حاشیه راندن و تضعیف اسرائیل بود، به‌نظر می‌رسید که نتیجه‌ای معکوس به بار آورده است.

این روند همچنین موضع ایران در برابر ایالات متحده را پیچیده‌تر کرد؛ چراکه دیگر آمریکا نیازی نداشت در سیاست‌هایش میان اسرائیل و اعراب تعادل برقرار کند؛ هر دو خواهان ایستادگی قاطع در برابر سیاست دفاع روبه‌جلوی ایران بودند. واقعیت این بود که موفقیت‌های دفاع روبه‌جلو در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۲ به معنای آن نبود که این راهبرد، راهبردی پایدار و قابل دوام برای آینده خواهد بود یا ایران قادر خواهد بود با همان سرعت و هزینه گذشته آن را ادامه دهد. هزینه نهایی می‌توانست جنگ باشد.»

پیش‌بینی نصر از وقوع یک جنگ، با توجه به وقایع یک ماه گذشته بیش از گذشته منطقی به نظر می‌رسد. با افزایش نگرانی‌ها از سیاست دفاع رو به جلوی ایران، نه‌تنها قدرت بازدارندگی آن از بین رفت بلکه تهدیدها علیه ایران را افزایش داد.

تهدید، ‌امنیت و حاکمیت

نصر حاکمیت در جمهوری اسلامی را برآمده از چند دهه فشار، ‌تهدید، تحریم و جنگ می‌داند:  «داستان ایران صرفاً روایت دموکراسی در برابر دیکتاتوری، یا کشمکش بر سر انقلاب، دین یا ایدئولوژی نیست؛ بلکه تاریخ معاصر آن، درون‌مایه‌ای از پیوند ناگسستنی بین ضرورت امنیت و مأموریت دولت‌سازی دارد.» او به فشار حداکثری ترامپ علیه ایران اشاره می‌‌کند که به درستی از نظر رهبران ایران به راهبردی برای «تغییر رژیم» در ایران تعبیر شد. از نظر رهبران ایران، ‌این کشور هدف جنگ ترکیبی قرار گرفته بود.

این تهاجم ترکیبی شامل تحریم‌های اقتصادی، ابزارهای سایبری، کارزارهای خرابکاری و ترور، دامن‌زدن به تنش‌های قومی و تأمین مالی گروه‌های مخالف در خارج از کشور، و همچنین بهره‌گیری از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای تحریک یک قیام در ایران در عین انزوای بین‌المللی کشور بود. در مقابل ایران دست به «مقاومت ترکیبی» زد:‌ بسیج تمام ابزارهای دفاعی جمهوری اسلامی و پافشاری بر مقاومت و به‌کارگیری همان راهبردهای امنیتی که نظام پیش‌تر به آن‌ها متکی بوده است.

نصر می‌نویسد:‌ «امروزه ایران دولتی است که امنیت ملی آن را ساخته است. چشم‌انداز توسعه‌اش بر پایه‌ی امنیت  بنا شده و مقاومت در برابر اهداف آمریکا در منطقه از لوازم تامین این امنیت و منافع ملی است.»  او تاکید می‌کند که این دغدغه امنیت، بسیاری از تحولات فردی و نهادی در جمهوری اسلامی را توضیح می‌دهد. او توضیح می‌دهد که چنین وضعیتی موقعیت و رسالت رهبری را نیز دچار تحول کرده است.

او می‌نویسد:‌ «زمانی که ایران در حال بررسی پاسخ خود به حمله اسرائیل به کنسولگری‌اش در دمشق در آوریل ۲۰۲۴ بود، آیت‌الله خامنه‌ای  به‌عنوان قوی‌ترین مدافع یک پاسخ سخت ظاهر شد؛ برای او، به گفته یکی از مشاوران ارشدش، «اعتبار رهبری در دفاع از میهن سنجیده می‌شود.» به نظر می‌رسد رهبر معظم انقلاب امروز اقتدار خود را صرفا در مرجعیت دینی نمی‌بیند، بلکه بیشتر آن را در مقام نگهبان امنیت و منافع کشور تعریف می‌کند. این دفاع هوشیارانه از دریچه مقاومت دیده می‌شود.»

پیامدهای کلان‌راهبرد مقاومت

نصر همچنین به هزینه‌های رویکرد مقاومت می‌پردازد. با تشدید فشارهای اقتصادی ایران به اقتصاد مقاومتی روی آورد و شبکه‌ای زیرزمینی برای دور زدن تحریم‌ها ایجاد شد که به شکل‌گیری کاسبان تحریم و فساد منجر شد. کم کم آثار فشار بر زندگی مردم دیده شد و به بروز اعتراضات و کاهش مشارکت در انتخابات و قطبی شدن جامعه انجامید.

در نهایت نصر به اهمیت حمایت مردم از راهبرد کلان سیاست خارجی تاکید می‌کند و هشدار می‌دهد که همان‌گونه که شاه نتوانست جامعه را با راهبرد امنیتی خود همراه کند و شکست خورد، جمهوری اسلامی نیز بدون مشارکت و حمایت مردم، نمی‌تواند امنیت و ثبات پایدار داشته باشد: «خاطره‌ی انقلاب با ورود نسل‌های جدید‌تر به‌تدریج کمرنگ شده و میزان همبستگی جامعه با ایدئولوژی حاکم در دهه شصت کاهش یافته است و این می‌تواند پاشنه آشیل راهبرد امنیت ملی‌ای باشد که تغییرات جامعه را در نظر نمی‌گیرد و این همان نقطه‌ضعف راهبرد امنیت ملی ایران است که بر فرض تعهد ایدئولوژیک تغییرناپذیر بنا شده است.»

کتاب با استعاره معروف خارپشت و روباه پایان می‌یابد: «خارپشت فقط یک چیز بزرگ می‌داند؛ مقاومت. روباه چیزهای زیادی می‌داند؛ انعطاف، تاکتیک و سازگاری.» ولی نصر با طرح این پرسش مخاطب را به تأمل وا‌می‌دارد که آیا ایران می‌تواند عقلانیت راهبردی و انعطاف سیاسی را با هم بیامیزد یا همچنان صرفاً بر مقاومت تأکید خواهد کرد.

مسیر اول مستلزم شفافیت، توافق محدود و کاهش تنش‌های بین‌المللی است؛ راهی برای جذب سرمایه‌گذاری، کاهش فساد و افزایش مشارکت عمومی و در مسیر دوم یعنی مقاومت، استقلال و امنیت سیاسی، اقتصادی و نظامی محور قرار می‌گیرد؛ اقتدار منطقه‌ای و نهادهای نظامی تقویت می‌شوند. اما هزینه‌های سنگین اقتصادی، انزوای بین‌المللی و احتمالاً افزایش نارضایتی اجتماعی، همراه آن خواهد بود.

«کلان‌راهبرد امنیت ملی ایران» کتابی است که خواندن آن امروز، نه‌تنها برای پژوهشگران و دانشجویان، بلکه برای هر ایرانی دغدغه‌مند آینده کشورش ضروری است. این کتاب نشان می‌دهد که سیاست امنیت ملی و خارجی ایران، حاصل محاسبه و تجربه است و نخبگان سیاسی ایران طی دهه‌های گذشته برای رسیدن به راهبرد درست، راه‌‌های مختلفی را تجربه کرده‌اند اما آنچه مسلم است موفقیت هر راهبردی منوط به همراهی جامعه و توانایی نظام در بازتعریف راهبردهایش متناسب با نیازهای متغیر داخلی و بین‌المللی است.

انتخاب میان مسیر مقاومت صرف یا انعطاف و تعامل، تنها مسئله‌ای مربوط به حاکمیت نیست؛ بلکه آینده ایران در گرو پیوند مجدد ساختار قدرت با بدنه جامعه است؛ پیوندی که تعیین‌کننده بقا، مشروعیت و سرنوشت کشور خواهد بود. تنهایی ایران، ضرورت انسجام درونی آن را صدافزون می‌کند. به قول آن دیالوگ معروف پل چوبی «قدرت شیر به ماهیچه‌هایش نیست، به وحدت درونی آن است». 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار