| کد مطلب: ۴۱۴۱۹

جنگ و مسئله پناه‌جویی

حالا که جنگ میان ایران و اسرائیل سوژه داغ خبرهاست، بد نیست به بُعدی از جنگ بپردازم که کمتر درباره آن صحبت می‌شود؛ پناهجویان و جنگ‌زدگانِ در غربت.

جنگ و مسئله پناه‌جویی

حالا که جنگ میان ایران و اسرائیل سوژه داغ خبرهاست، بد نیست به بُعدی از جنگ بپردازم که کمتر درباره آن صحبت می‌شود؛ پناهجویان و جنگ‌زدگانِ در غربت. اگرچه بنابر گزارش‌های خبری تاکنون کسی از مرزهای ایران به سمت کشورهای همسایه نرفته، اما این واقعیت چیزی از اهمیت مسئله کم نمی‌کند.

چراکه تجربه و نمونه‌های مشابه درس‌های فراوانی دارد. کافی‌است تاریخ را مرور کنیم؛ تاریخ یک ملت جنگ‌زده را، ملتی که به کشور همسایه‌ای پناه بردند که زبان و فرهنگ مشترکی داشتند. اما با این حال باز هم طعم دشواری‌های غربت را می‌چشیدند.

گذری بزنیم با تاریخچه پناهجویان فلسطینی در مصر:‌ در سال 1948 که اسرائیل تأسیس شد، چندین‌هزار فلسطینی به مصر پناه بردند. در آن دوران، دولت «ملک فاروق» آن‌ها را پذیرفت. البته آن‌ها لزوماً جنگ‌زدگانی نبودند که در پی اشغالگری‌های اسرائیل به آنجا پناهنده‌شده باشند. برخی از آنان به‌دلیل نزدیکی به مصر یا به‌دلیل روابط اجتماعی و شغلی که داشتند، در آنجا زندگی می‌کردند.

سرانجام در سال 1952 و در پی سرنگونی حکومت پادشاهی ملک فاروق توسط کودتای افسران آزاد به رهبری «جمال عبدالناصر»، سیاست‌های مصر بیشتر به سمت یکپارچگی جهان عرب پیش رفت. درنتیجه فلسطینی‌های غزه برای تحصیل، کار و تجارت به مصر دعوت ‌می‌شدند و در آن‌جا به‌عنوان شهروندان مصری زندگی می‌کردند. با به‌قدرت رسیدن جمال عبدالناصر، آن‌ها به‌عنوان شهروندان مصری در جامعه نیمه‌مدرن مصر جا باز کردند و از حقوق اولیه شهروندی مانند حق کار و حقوق مالکیت برخوردار شدند.

در دوران عبدالناصر، کودکان فلسطینی‌ مقیم مصر می‌توانستند در مدارس دولتی تحصیل کنند؛ سپس برای تحصیلات تکمیلی از امتیاز تخفیف شهریه دانشگاه‌ها بهره‌مند شوند. در سال 1969 تعداد فلسطینیان در مصر به 33 هزار نفر رسید. فلسطینیان در سراسر شهرهای بزرگ مصر پراکنده بودند؛ رفته‌رفته تعامل‌های دوجانبه فرهنگی، کاری و اجتماعی فلسطینیان مقیم مصر با مردم این کشور سبب درآمیختگی این دو جامعه در هم شد. به دلیل ازدواج‌های میان مردم بومی مصر با آن‌ها، تشخیص فلسطینی از مصری دشوار شد.

این درآمیختگی مانع از آن می‌شد تا آمار و گزارش دقیقی از پناه‌جویان و آوارگان فلسطینی تدوین شود؛ درنتیجه نهادهای بین‌المللی برای کمک‌های بشردوستانه خود به جنگ‌زده‌های فلسطینی در مصر اطلاعات دقیقی از جامعه هدف نداشتند. این همان چیزی بود که عبدالناصر می‌خواست؛ ادغام جوامع عربی. پس از این دوران طلایی، حقوق شهروندان فلسطینی مقیم مصر در برهه‌هایی دچار افول‌شده به دلیل قیام‌های مسلحانه سازمان‌های فلسطینی علیه سیاستمداران مصری بوده. برای مثال پس از عقد قرارداد کمپ‌دیوید میان مصر و اسرائیل، «یوسف السباعی»، وزیر فرهنگ مصر توسط اعضای گروهی منشعب از سازمان آزادی‌بخش فلسطین ترور شد.

در 18 فوریه 1978این رویداد به‌ضرر جامعه رو به رشد فلسطینی‌های مصر رقم خورد. همین ترور باعث شد تا دولت وقت امتیازات فراوانی که فلسطینیان ساکن مصر از آن برخوردار بودند را مورد بازبینی قرار دهد. درواقع فعالیت‌های مسلحانه سازمان آزادی‌بخش فلسطین یا «ساف» علیه چهره‌های محبوب مصری مانند السباعی باعث شد تا سیاستمداران مصری از مسیری که جمال عبدالناصر می‌رفت، راه کج کنند. دیگر فلسطینی‌ها نه به‌مثابه همسایه مظلوم، بلکه به عنوان خطری بالقوه برای مصر به شمار می‌رفتند.

از 1978 تا 1982، دولت مصر قوانین و مقررات خود را تغییر داد و بیشتر فلسطینی‌های مقیم این کشور را «اتباع خارجی» به‌شمار آوردند. از سال 1982 به این سو، همین الگو در قبال مهاجران فلسطینی پی گرفته شد، چنان‌که هنوز نیز تابعیت مصری به بیشتر آنان داده نمی‌شود و از نظر اداری، «خارجی» به‌شمار می‌روند. هنوزهم این روند ادامه دارد. این تاریخچه کوتاهی از زندگی فلسطینیان در کشور همسایه بود.

مشخص است که جنگ‌هایی که یک‌طرف‌اش اسرائیل است، ویژگی‌هایی دارد که حتی بر ترکیب جمعیتی کشورها نیز اثر می‌گذارد و بر همین مبنا وضعیت پناهجویانی که از کشور خودشان درنتیجه جنگ‌افروزی‌های اسرائیل رانده می‌شود، در کشورهای همسایه لزوماً یک‌نواخت نمی‌گذرد و با صعود و افول هر دولتی ممکن است تغییر کند. درنتیجه باید به‌خاطر داشت که آینده جنگ‌زدگان در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن ـ یعنی در حالتی که موفق به مهاجرت به یکی از کشورهای همسایه باشند ـ مبهم‌تر و غیرقابل‌پیش‌بینی‌تر از نتیجه خودِ جنگ است و این را باید عمیقاً به خاطر سپرد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار