| کد مطلب: ۴۰۸۱۶

ترامپ نباید کمک کند/چرا بـاید جــــان آمریکــایی‌‏ها در جنگ انتخابی اسرائیل به خطر بیفتد؟

رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در ابتدا عملکرد اسرائیل را ستود و آن را «عالی» خواند، اما جنگ انتخابی اسرائیل با ایران، بسیار کمتر از آنکه ترامپ تصور می‌کرد، قطعی از کار درآمده است.

ترامپ نباید کمک کند/چرا بـاید جــــان آمریکــایی‌‏ها در جنگ انتخابی اسرائیل به خطر بیفتد؟

رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در ابتدا عملکرد اسرائیل را ستود و آن را «عالی» خواند، اما جنگ انتخابی اسرائیل با ایران، بسیار کمتر از آنکه ترامپ تصور می‌کرد، قطعی از کار درآمده است. حالا این جنگ به نظر درگیری روبه‌تشدیدی می‌آید که به نتیجه‌ای نرسید و هیچ پایان مشخصی در چشم‌انداز ندارد. حالا این وضعیت، به زودی ترامپ را مجبور به تصمیمی چالش‌برانگیز خواهد کرد: پایان‌دادن به جنگ، یا ورود به آن.

حمله اولیه اسرائیل، بدون تردید به لحاظ تاکتیکی موفق بود. مقامات ایران فرض کرده بودند، اسرائیل، درست قبل از دور ششم گفت‌وگوهای هسته‌ای، دست به حمله نخواهد زد، ولی غافلگیر شدند و اقدامات احتیاطی نکرده بودند. بسیاری وقتی اسرائیل آن‌ها را کشت، در خانه‌هایشان در شمال تهران، در کنار خانواده‌هایشان در خواب بودند. دفاع هوایی ایران هم ناآماده بود و منفعل. هدف اسرائیل این بود که تا می‌تواند از فرماندهان ایرانی حذف کند، تا ساختار فرماندهی و کنترل ایران را دچار اخلال کند و عملاً پاسخ نظامی ایران را فلج کند.

در ابتدا، این حمله آن‌طور موفق بود و ایران هم آن‌طور مقهور شده بود که معلوم نبود تهران ظرفیت معناداری برای تلافی حفظ کرده باشد. ترامپ تحت تأثیر این موفقیت اولیه قرار گرفته و به‌سرعت اقدام کرد تا اعتبار این عملیات را به نام خود بزند؛ به‌‌رغم اینکه وزیر خارجه مارکو روبیو فقط چند ساعت پیش اعلام کرده بود این حملات «اقدام یک‌جانبه» از سوی اسرائیل بوده و ایالات متحده دخالتی نداشته است. به قول معروف: موفقیت پدرهای زیادی دارد اما ناکامی یتیم است.

اما در فاصله ۱۸ ساعت، ایران زنجیره فرماندهی خود را دوباره شکل داد، دفاع هوایی‌اش را فعال کرد و کلیدی‌تر از همه، چهار رگبار موشکی شلیک کرد که عمدتاً سیستم‌های دفاع هوایی اسرائیل را هدف گرفته بودند. بسیاری از این موشک‌ها از سد دفاع چندلایه اسرائیل گذشتند و با برخورد به اهداف‌شان، آسمان تل‌آویو را روشن کردند. این شامل برخوردی مستقیم به وزارت دفاع اسرائیل هم می‌شد.

اینکه تهران توانست فقط چند ساعت بعد از این که چندین فرمانده ارشد نظامی را از دست داد، چنین پاسخی اجرا کند، اولین نشانه واضح از این بود که موفقیت اولیه اسرائیل عمر کوتاهی داشته است. ایران همچنان ضرباتی سخت متحمل شد، از جمله حمله اسرائیل به پالایشگاه‌های نفتی، فرودگاه مهرآباد در تهران و دیگر زیرساخت‌های غیرنظامی و اقتصادی؛ اما با رگبارهای موشکی بیشتر واکنش نشان داد. این موشک‌ها، تعداد کمتری داشتند اما مشخصاً اثرگذارتر بودند. درحالی‌که سیستم دفاعی هوایی اسرائیل روند نزولی دارد، احتمالاً تهران به سراغ موشک‌هایی با سر جنگی بزرگتر خواهد رفت و ابعاد تخریب را بیشتر خواهد کرد.

در عین حال، به‌‌رغم آسیب قابل‌توجه به سایت هسته‌ای نطنز، اسرائیل در نفوذ به تأسیسات فردو که بسیار کلیدی‌تر و مستحکم‌تر است، ناکام بوده است. در نتیجه، اثرگذاری واقعی حملات بر برنامه هسته‌ای ایران محدود به نظر می‌رسد. گزارش‌ها حاکی است، ارتش آمریکا ظرفیت‌های دفاع موشکی خود را ارائه کرده تا پهپادها و موشک‌های ایرانی را ساقط کنند، اما تا اینجا در حملات تهاجمی به اسرائیل نپیوسته است.

برای واشنگتن واضح و واضح‌تر می‌شود که جنگ انتخابی اسرائیل فاصله زیادی با موفقیت دارد و ممکن است اصلاً نتیجه تعیین‌کننده‌ای حاصل نشود. اسرائیل احتمالاً در تشدید تنش دست بالا را داشته باشد اما با یک ضعف کلیدی مواجه است: رهگیرهای دفاع موشکی اسرائیل از موشک‌های دوربرد ایران کمترند. اسرائیل نیاز به پیروزی‌ای سریع و قاطع دارد، اما جنگ فرسایشی طولانی ممکن است در نهایت به نفع ایران باشد. حالا آن برد سریع قاطع هم به نظر دور از دسترس می‌آید.

مقامات اسرائیلی و متحدان‌شان در واشنگتن، شامل گروه‌هایی مثل «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها»، به سراغ ترامپ رفته‌اند و مشغول لابی‌اند که او را قانع کنند، ایالات متحده را وارد جنگ کند و در حملات تهاجمی به آن‌ها بپیوندد و این رویه از طرف آنها، هیچ تعجبی هم ندارد. برای ترامپ، این مسئله باید جداً ناامیدکننده باشد. نتانیاهو از بی‌میلی ترامپ به شروع جنگی دیگر در خاورمیانه آگاه بود و اوایل ژانویه وقتی نزد ترامپ به اصرار و فشار می‌پرداخت، رویکرد دیگری پیش گرفت: به جای اینکه از آمریکا بخواهد مستقیم به ایران حمله کند، به دنبال چراغ سبز رفت تا اسرائیل اقدام کند. با کارزار شدید لابی، به‌نظر اسرائیل، لااقل تأیید ضمنی ترامپ را برای این کارزار گرفته بود.

فقط ۲۴ ساعت از شروع جنگ انتخابی‌اش با ایران گذشته، دوباره اسرائیل به واشنگتن برگشته بود و با درخواست‌های تازه پشت در اتاق ترامپ رفت. ماجرا اول این‌طور شروع شده بود که «به ما چراغ سبز بده و اسرائیل ایران را برای آمریکا بمباران خواهد کرد» اما حالا به نظر داستان این‌طور عوض شد که «آمریکا عجله کن و ایران را برای اسرائیل بمباران کن.»

اسرائیل در این درخواست با دو چالش کلیدی مواجه است. اول، جلب اجازه آمریکا برای رفتن به جنگ، بسیار درخواست کوچک‌تری است تا خواست مداخله مستقیم نظامی آمریکا. ترامپ، برخلاف انتظار، با اولی موافقت کرد، اما موافقت با دومی برای او به شکل چشمگیری بی‌خردانه خواهد بود. ثانیاً، چنان که پیشتر گفته شد، ترامپ از برنده‌ها خوشش می‌آید و با درخواست از او برای مداخله، اسرائیل دارد علامت می‌دهد که دارد می‌بازد.

در حذف رژیم ایران یا فلج‌کردن برنامه هسته‌ای‌اش ناکام مانده و حالا دارد ضربات غیرمنتظره‌ای در پاسخ متحمل می‌شود. (ایران یک‌شنبه به جای شب، در طول روز یک رگبار موشک فرستاد تا اسرائیلی‌ها را سردرگم کند.) چرا باید ترامپ جان آمریکایی‌ها را به خطر بیاندازد، ریاست‌جمهوری‌اش را به خطر بیاندازد و به جنگی بپیوندد که خودش شروع نکرده است، فقط به خاطر اینکه اسرائیل را از درگیری ناکام و بدون بهانه‌ای نجات دهد؟ ترامپ ترجیح می‌دهد اعتبار پیروزی‌ها را به نام خود بزند نه اینکه میراث‌دار تقصیر برای افتضاح کسی دیگر باشد. بالاخره این اسرائیل بود که ترامپ را قانع کرد، موضع غنی‌سازی صفر بگیرد، همان موضعی که منجر به قفل دیپلماتیک شد و بعد اسرائیل از این قفل بهره‌برداری کرد تا چراغ سبز را برای این کارزار نظامی متزلزلش کسب کند. اگر ترامپ روی خط قرمز اولیه‌اش، یعنی منع تسلیحاتی‌سازی مانده بود، شاید الان در آستانه توافق هسته‌ای تاریخی‌ای با ایران می‌بود.

ترامپ به نتانیاهو گوش داد، همان‌طور که در سال ۲۰۱۸ به جان بولتون و مایک پمپئو گوش داده بود و دوباره، حرکتش به سمت توافقی با ایران، از جنس «اول آمریکا»، از مسیر خارج شد. این دقیقاً نتیجه‌ای است که نتانیاهو دنبالش بود. اگر این چیزی نیست که ترامپ می‌خواهد، باید بلافاصله تغییر مسیر دهد، همان‌طور که درباره یمن تغییر مسیر داد. به جای پیوستن به اسرائیل در جنگ، او باید اسرائیل را مجبور کند که جنگ را خاتمه دهد.

با این جنگی که بدون هیچ تحریکی کلید خورده، اسرائیل موضع مذاکراتی ترامپ را به دو شکل کلیدی تضعیف کرده است. اول، حمایت از رسیدن به سلاح هسته‌ای در میان نخبگان ایران و به شکل گسترده‌تر در جامعه، در واکنش به بمباران اسرائیل، جهش داشته است. این هزینه سیاسی پذیرش محدودیت غنی‌سازی در سطح صلح‌آمیز را بالا برده و توافق کردن را سخت‌تر کرده است. دوم، حمایت آمریکا از حمله اسرائیل، در کنار تبریکات ترامپ به خودش در این باره، تهران را به این باور رسانده که او تعمداً با فریب، حس نادرستی از امنیت به ایران القا کرده تا شانس اسرائیل را بالا ببرد. در نتیجه، همان اندک اعتمادی هم که به تهران به عنوان طرف مذاکره مانده بود، بیش از پیش تخریب شده است. هر چه اعتماد کمتر باشد، راه به توافق باریک‌تر می‌شود.

با این حال، هنوز توافق ممکن است؛ اما هر چه ترامپ زودتر جنگ اسرائیل را متوقف کند، شانسش بهتر خواهد شد. یک نکته قطعی است: اگر ترامپ و ایران به میز مذاکره برگردند، او باید بلافاصله این درخواست غنی‌سازی صفر را رها کند، درخواست خودمخرب که اسرائیل و بولتون مبلغش بوده‌اند و دقیقاً همان موضعی که مولد این جنگ غیرضروری و آشفته شد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار