| کد مطلب: ۳۷۷۵۹

هشدار به رئیس‌جمهوری آمریکا درباره احتمال یک اشتباه محاسباتی/اینجا خلیج مکزیک نیست

ترامپ اگر نمی‌داند که تغییر نام خلیج‌فارس، همانند خلیج مکزیک نیست و می‌تواند تا چه اندازه تبعات سیاسی و اقتصادی و… به همراه داشته باشد؛ این را نیک می‌داند یا باید بداند که حصول توافق و گشودن گره کلاف سردرگم خاورمیانه بدون ایران و مردمانی که بر سر تمامیت ارضی و هویت تاریخی خود با احدی شوخی ندارند، ممکن و میسر نیست و یک گاف کوچک می‌تواند همه چیز را بر باد دهد.

هشدار به رئیس‌جمهوری آمریکا درباره احتمال یک اشتباه محاسباتی/اینجا خلیج مکزیک نیست

درحالی‌که جنگ تعرفه‌ها، چالش‌های جدی برای اقتصاد آمریکا رقم زده و اعتراضات داخلی را نسبت به افزایش قیمت برخی کالاها در ایالات متحده به همراه داشته است تا آنجا که در اقدامی کم‌سابقه، شخص رئیس‌جمهوری وادار به واکنش شده و مردم را توصیه به عدم خرید اسباب‌‌بازی و صرفه‌جویی در خرید کالا کرد و در دیگر سو، اقتصاد جهانی پیرو التهاب‌آفرینی ترامپ دچار تشتت و تکانه‌های جدی است و با افزایش تنش میان دو قدرت هسته‌ای جهان و بالاگرفتن منازعه، هند و پاکستان را تا آستانه جنگ تمام‌عیار پیش برده است و همین نکته هم بر دایره تلاطم و ریسک اقتصادی در بازارهای جهانی افزوده است؛ شاید آخرین چیزی که می‌شد انتظار آن را داشت، دامن زدن به تنش در خاورمیانه و در هارتلند انرژی جهان بود که می‌تواند شوک جدی برای اقتصاد جهانی باشد.

مذاکره میان ایران و ایالات متحده طی چند صباح اخیر، حداقل در این حوزه پیام‌آور آرامش برای کنشگران اقتصاد جهانی بود که یک خبر عجیب و شایعه غریب در آسوشیتدپرس در خصوص قصد ترامپ به تغییر نام خلیج‌فارس، فضا را ملتهب‌تر از قبل در اتمسفر مذاکرات و در روابط ایران و ایالات متحده کرد. در سال٢٠١٧ و در دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ، وی در سفر به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، یکبار از نام جعلی «خلیج عربی» برای خوشایند مقامات عربستانی استفاده کرد که واکنش تند ایرانیان و مقامات رسمی وقت از جمله حسن روحانی و محمدجواد ظریف را در پی داشت. وزیرخارجه وقت ایران در توئیتی تند و تیز، خطاب به ترامپ، نوشت: «همه می‌دانند که دوستی ترامپ به بالاترین قیمت قابل معامله است. الان دریافتیم که جغرافیای او نیز خریدنی است.» 

حال آسوشیتدپرس به نقل از دو مقام آمریکایی، مدعی شده که ترامپ قصد دارد در سفر هفته پیش‌روی خود به کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، نام این پهنه آبی استراتژیک را تغییر دهد. فارغ از اینکه این مدل خبرها به نقل از منابع ناشناس تا چه حد اعتبار و وثاقت دارد و شاید در رسته حاشیه‌سازی مخالفان مذاکره باشد، از آنجایی که پس از اعتراضات گسترده شهروندان و مقامات ایرانی، تکذیب رسمی نشده، می‌توان آن را مقرون به صحت داشت؛ فقط نکته آن است که اگر در آن برهه زمانی ترامپ چنین موضع نابخردانه‌ای گرفت، تنش میان ایران و عربستان در اوج خود قرار داشت و او نیز از برجام خارج شده بود و حال که مذاکرات در جریان است و ایران و عربستان هم در مسیر تفاهمی و همکاری متقابل قرار دارند، چرا باید با چنین لفاظی‌های ناپخته و به‌شدت مورد حساسیت مردم ایران فضا را مشوش و تقابلی کند؟

یک نکته مهم در این میان آن است که اگر ترامپ دست به چنین اقدامی بزند، هیچ تغییر رسمی در نقشه‌های بین‌المللی و مکاتبات بین‌الدولی، ایجاد نمی‌شود و فقط در مکاتبات داخلی سازمان‌های آمریکایی از این تغییر نام استفاده خواهد شد، حال سوال این است که آیا این اقدام نمادین برای خوشایند طرف‌های عربی، ارزش آن را دارد که مذاکرات ایران و ایالات متحده را به حاشیه براند؟ 

روابط تازه تلطیف‌شده ایران و عربستان را مخدوش کند و از همه بدتر مقوله تضمین امنیت انرژی را که در شرایط فعلی اقتصاد جهانی برای همگان مهم و حیاتی است، دچار تنش و التهاب و چالش پیامدی کند؟ خلیج‌فارس یک آبراه معمولی و فاقد اهمیت سوق‌الجیشی در حوزه‌های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی جهان نیست. ٣٠درصد انرژی جهان از خلیج‌فارس به سراسر جهان ارسال می‌شود و فارغ از هر کلیشه و تعارفی، خلیج‌فارس در نقطه کانونی ارتباط سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا در دریاهای آزاد قرار دارد و شاید هیچ پهنه آبی در جهان از این اهمیت کریدوری-ارتباطی-اقتصادی برخودار نباشد.

از طرف دیگر، نکته آن است که ایرانیان با هر عقیده و مرام و مسلکی، پیرامون نام خلیج‌فارس و هویت تاریخی آن، اهل هیچ مسامحه و کوتاه‌آمدنی نیستند و تخطی از این نماد هویت ملی را برنمی‌تابند و با تمام توان پای کار آن ایستاده‌اند و می‌ایستند و این نکته‌ای است که هر آشنا به وضعیت ایران و منطقه آن را به‌خوبی می‌داند.

در سوی مقابل، عموم مردم آمریکا و حتی بخش عمده‌ای از سیاستمداران ایالات متحده، چندان آشنایی با اتمسفر فرهنگی و زیست اجتماعی و حتی معادلات ژئوپلیتیکی خاورمیانه و ایران ندارند. نمونه آنکه میت رامنی نامزد رقیب اوباما در انتخابات سال ٢٠١٢ وقتی راجع به سوریه حرف زد، اصلاً نمی‌دانست که موقعیت جغرافیایی آن چیست و یا وقتی از شهروندان آمریکایی سوال پرسیده شد که ایران کجای نقشه جهان است و از مردمش و وضعیت زندگی آنان چه می‌دانید؟ اکثر آنان پاسخ اشتباه دادند و نمی‌دانستند که ایران چه موقعیت جغرافیایی دارد و مردمش چه کیفیت زندگی دارند!

حالا هم در این موقعیت، لازم است برای ترامپ توضیح داده شود که با چه کشور و با چه مردمانی طرف است و آنان روی چه مقولاتی حساسیت دارند. یکی از چالش‌های جدی روابط ایران و ایالات متحده طی چهار دهه گذشته آن بوده که از افکارعمومی تا سیاستمداران واشنگتنی، شناخت حداقلی ایران و مردمان آن ندارند و ذهینت آنان برآمده از ماجرای اشغال سفارت، فیلم‌های هالیوودی و بخشی از اپوزیسیون فسیل‌گونه ایرانی، شکل گرفته و در چنین بزنگاه‌هایی خود را نشان می‌دهد. 

این درست است که ترامپ تاجرپیشه، نگاهش بیش و پیش از هر گزاره‌ای به دلارهای نفتی حاکمان عربی جلب است و برای خوشایند آنان هر چیزی را ممکن است بگوید؛ اما همین سیاستمدار تاجرپیشه هم می‌داند که در شرایط فعلی اگر دنبال تضمین امنیت انرژی جهان است، اگر دنبال بازگشت آرامش و ثبات به خاورمیانه است و اگر می‌خواهد حل‌وفصل پرونده مناقشه ۴۶ساله با ایران را به نام خودش بزند، نباید بدون هیچ دلیل موجهی با اظهارات ناپخته روی مقولات حساسیت‌برانگیز هر آنچه تاکنون بافته شده را به ثمن‌ بخس رشته کند.

ترامپ اگر نمی‌داند که تغییر نام خلیج‌فارس، همانند خلیج مکزیک نیست و می‌تواند تا چه اندازه تبعات سیاسی و اقتصادی و… به همراه داشته باشد؛ این را نیک می‌داند یا باید بداند که حصول توافق و گشودن گره کلاف سردرگم خاورمیانه بدون ایران و مردمانی که بر سر تمامیت ارضی و هویت تاریخی خود با احدی شوخی ندارند، ممکن و میسر نیست و یک گاف کوچک می‌تواند همه چیز را بر باد دهد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار