| کد مطلب: ۱۲۳۹۹

امام از تحجرزدایی نترسید

امام از تحجرزدایی نترسید

سیدحسن خمینی در مراسم تجدید میثاق هیئت دولت با آرمان‌های امام خمینی(س)، با تأکید بر اینکه «وای به حال کسی که ظلم کند»، تصریح کرد:«امروز نماد ظلم در جامعه ما رژیم منحوس صهیونیستی است. واقعاً ملاک انسانیت در جهان تبدیل شده به اینکه ما ببینیم افراد نسبت به این رژیم و این غده سرطانی چگونه موضع می‌گیرند. البته کشته شدن هیچ‌کسی در دنیا مطلوب کسی نیست؛ در کشته شدن سه نفر آمریکایی دنیا باید به عزا بنشیند و 26 هزار نفر جلوی چشم دنیا در غزه پاره‌پاره شدند، تبدیل به حقی می‌شود و بقیه هم سکوت می‌کنند؛ و این روزگار ما است. امروز هر مسئله‌ای که بخواهد داستان رژیم صهیونیستی را به حاشیه ببرد و مسئله دیگری را جانشین توجه به غزه کند، یک انحراف است. هیچ چیزی در ذهن جامعه جهانی نباید بتواند جای این جنایت عجیب و به تعبیری «نسل‌کشی» را بگیرد؛ که ان‌شاءالله در دادگاه بین‌المللی ثابت شود و مقدماتش فراهم شده است. خطوط دیگری که ولو در قالب‌های دیگری شکل می‌گیرند، انحراف از این مسئله مهم است.»

وی با اشاره به اینکه یکی از جلوه‌های مهم ظلم رژیم ستمشاهی بوده، گفت: «اصل انقلاب برای تقابل با این ستم بوده که حقوق را پاس نمی‌داشتند. البته «ایمان به خدا» هم نداشتند؛ یعنی نه ایمان به خدا داشتند و نه از عدالت بهره‌ای برده بودند. اگر ملت ایران 45 سال قبل این کار مهم را کرد، وجدان عمومی بر این بود که رژیم بر سر کار کمترین بهره‌ای از عدالت و انسانیت ندارد.»

همچنین سیدحسن خمینی در مراسم تجدید میثاق قوه قضائیه با آرمان‌های امام خمینی(س) با اشاره به اینکه خداوند محبت امام را در دل مردم گذاشت، گفت:«امام گفت «مردم ایران که جان من فدای یکایک آنها باد»، با هم حرکتی را شروع کردند. یعنی یک نگاه به کثرت و عیال‌الله و یک نگاه به وحدت؛ با توحیدی که ایشان داشت. همین آدم، راه را از مسیر دل‌های مردم پیش می‌برد؛ دل‌های مردم را که تغییر داد، گفت خون بر شمشیر پیروز است. در مقابل سربازان رژیم ستمشاهی، گل در لوله تفنگ آنها گذاشت و گفت اینها فرزندان من و شما هستند. کسانی که مدعی هستند چرا ارتش شاه کودتا نکرد، ارتش شاه نمی‌توانست کودتا کند؛ غیر از چند تیمسار، کسی باقی نمانده بود، اینها بچه‌های مردم ایران بودند و دل‌هایشان در خانه‌هایشان با پدران و مادران‌شان گره خورده بود.»

وی با اشاره به اینکه امام در هیچ موضعی نترسید، گفت: «اگر سیطره وجهه سیاسی امام نبود، امام در دو حوزه «اصول فقه» و «عرفان نظری» سرآمد روزگار خودش است. تمایز بزرگ امام این است که نترسید. ابوالزوجه (پدرخانم) ما نقل کرد که وقتی امام به نجف رفت، آیت‌الله‌العظمی میرزاحسن بجنوردی به دیدار امام رفت و گفت شما نترسیدید؟ امام پاسخ داد سال 43 که در قم به خانه ما آمدند تا من را تبعید کنند، من را گرفتند و سوار ماشین کردند تا به تهران بیاورند. بین راه ماشین از جاده اصلی به طرف دریاچه حوض سلطان رفته بود تا ببینند کسی تعقیب می‌کند یا نه. امام گفته بود وقتی ماشین به سمت دریاچه حوض سلطان پیچید، من تقریباً یقین کردم که می‌خواهند من را بکشند؛ به خودم نگاه کردم که ببینم می‌ترسم، دیدم نمی‌ترسم.»

سیدحسن خمینی در ادمه افزود:«رهبر معظم انقلاب تعبیر بسیار لطیفی دارند که «فلز وجودی امام با بقیه تفاوت داشت». این فلز وجودی «نترسیدن» بود. البته بعضی وقت‌ها انسان از دشمن نمی‌ترسد و از شماتت می‌ترسد؛ بعضی وقت‌ها از دوست یا مرید می‌ترسد. بدترین نوع ترس، ترس از مرید و دوست است. اینکه امام می‌گفتند دین برای تحجرزدایی احتیاج به قربانی دارد و من می‌خواهم قربانی او شوم، با نترسیدن مقابل شماتت مقدس‌نماها است؛ این هم شجاعت می‌خواهد. مسیر سه‌گانه «توکل به خدا»، «استقامت» و «نترسیدن»، در مسیر زندگی امام، در پیوند با مردم بود. اگر مردم هستند، این مسیر به راحتی طی می‌شود و مشکلات برداشته می‌شود. هرکسی در هر جایی هست باید تلاش کند که دل‌های مردم بیشتر با اصل جامعه به مهر دربیاید و طردها، نقدها، دشمنی‌ها و حقدها را بردارد.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی