قدرت و اقتدار در سیاست خارجی
قدرت و اقتدار در سیاست خارجی از مفاهیم بنیادی روابط بینالملل است که هم به توانایی اثرگذاری و هم به مشروعیت اعمال آن توانایی اشاره میکند.
قدرت و اقتدار در سیاست خارجی از مفاهیم بنیادی روابط بینالملل است که هم به توانایی اثرگذاری و هم به مشروعیت اعمال آن توانایی اشاره میکند.
توسعه در جهان امروز یک انتخاب نیست بلکه یک الزام و اجبار است. نرسیدن به چرخه توسعه به معنای فرونشست در محدوده جغرافیایی و فقر است.
فرصتها ترکیبی از آمادگی، بینش، و اقدام آگاهانه است که افراد براثر تلاش و هوشیاری بهدست میآورند. درواقع میتوان گفت فرصتها در تقاطع آمادگی فردی و شرایط بیرونی شکل میگیرند. برای یک کشور نیز فرصتها زاده میشود به این مفهوم که شرایطی گرد هم میآید تا آن فرصت پدیدار گردد و مسئولانی میتوانند از آن بهره ببرند که هوشیار و آماده باشند.
جایزه صلح نوبل، یکی از پنج جایزهای است که توسط آلفرد نوبل صنعتگر و مخترع سوئدی تعیین گردید و برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا شد.
اسنپبک اولین و آخرین اشتباه اروپا در قبال ایران نبوده و نخواهد بود اما مهمترین آنها میباشد زیرا دولت و مردم کشورمان را نسبت به آینده همکاریها ناامید کرد.
سیاست خارجی عرصه واقعیتهاست و نه توهم اما گاهی ارزیابی اشتباه از قدرت، موقعیت و توان دیگر کشورها موجب میگردد، مقامات یک کشور دچار توهم شوند. مانند صدام حسین هنگام حمله به ایران و کویت... اما منشأ این توهم از کجاست؟
داستان اسنپبک، داستان یک شکست است؛ داستان توافقی که میتوانست الگویی برای توافق جهانی باشد و نشان دهد که هنوز میز مذاکرات آخرین راه برای جلوگیری از اختلافات است.
مدتهاست که بحث حمله مجدد رژیم صهیونیستی به کشورمان نقل محافل شده است. از کوچه و بازار گرفته تا مصاحبههای رنگارنگ همه جا صحبت از این است که کِی قرار است اسرائیل فضای امنیتی ما را مورد تجاوز قرار دهد و چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سالهاست که مذاکره میکنیم حتی برای نیازهای اولیهمان مجبوریم مذاکره کنیم... از فروش نفتمان تا بازگشت پولهای آن... از خرید مایحتاج مردممان تا خرید قطعات هواپیما و... اما هنوز هم وقتی صحبت از مذاکره میشود، گروهی بر نمیتابند و داد و فریاد بر میآورند که خیانتی در راه است!
این روزها بحث اسنپ بک و مکانیسم ماشه، گفتوگو در خصوص بازگشت تحریمها و تاثیر آن بر کشورمان، بسیار داغ شده است.