| کد مطلب: ۳۲۹۸۹

اثربخشی اصلاح تاریخ انقضا دارد

تاکید دارم بر تغییرات به‌موقع، نه عجله و بی‌گدار به آب زدن و نه چنان دیر که به حساب نیاید. زمان عنصر بسیار مهمی در کارایی اصلاح و تغییر است و اثربخشی برخی تغییرات، تاریخ انقضا دارد.

اثربخشی اصلاح تاریخ انقضا دارد

اثبات اینکه سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و داخلی، اقتصاد، فرهنگ و ایدئولوژی رسمی به موفقیت مورد نظر نرسیده، کار سختی نیست. طبق تمام نظرسنجی‌ها و مشهودات ملموس، نارضایتی عمومی بالاست. قدرت خرید مردم ضعیف و ضعیف‌تر شده؛ معیشت‌ها سخت و خلق‌ها تنگند، میزان مشارکت سیاسی بسیار پایین است، میل به مهاجرت بالاست، امید کم است، خشم زیاد است، کشورهای پیرامون در اکثر شاخص‌ها از ما سبقت گرفته‌اند، زندگی شهروندان این کشورها به رویای ایرانیانی بدل شده که تا چندی پیش از موضع بالا به آنها نگاه می‌کردند. 

مسئله جنگ روایت‌ها نیست، مسئله روی برگرداندن از واقعیت‌هاست. آنچه در محاسبات منطقی و عقلانی مسلم به نظر می‌رسد، ضرورت تغییر بنیادین در راهبردهاست و آنچه دیده نمی‌شود، نشانه‌های حرکت به سمت این ضرورت تاریخی و تاخیر شده است. حتی نمایندگان گفتمان تغییر هم که گاهی به قدرت راه داده می‌شوند، طولی نمی‌کشد که نه‌فقط در راهبردها که در گفتار هم حل در بانیان و مدافعان و محافظان وضع موجود می‌شوند و انتظار دارند با برخی تغییرات خیلی کوچک، نتایج بزرگی در ذهن جامعه شکل بگیرد و هیجان‌زده شوند که «فرق می‌کند چه کسی در فلان مقام باشد».

ولی واقعیت این است که این تفاوت چندان بزرگ و ملموس نیست که برای اکثریت جامعه امیدبخش باشد. چه، روال‌ها و نهادها و راهبردهایی فراتر از این دولت و آن دولت وجود دارند که از یک تصمیم مقطعی و اقتضایی یا آزمون و تجربه‌ای پس‌داده‌شده در برهه‌ای از زمان، به سطح سنت و هویت خلل‌ناپذیر نظام ارتقا یافته‌اند و هیچ انعطافی از خود نشان نمی‌دهند.

در این شرایط، گاهی مکانیسم دفاعی ذهن طرفداران تغییر خیلی تدریجی که تلاش‌های شرافتمندانه‌ای هم برای این هدف داشته‌اند، به جعل امید و تحریف حقیقت میل می‌کند و چنان در این جعل و تحریف غرق می‌شوند که در باور خودشان هم می‌نشیند. مثلاً از یک موضع شفاف و تفسیرناپذیر، چنان برداشت‌های صددرصد متفاوتی بیرون می‌کشند و از این ستون به آن ستون، سرابی از امید نقش می‌زنند، که امیدها به خودشان برای نمایندگی تغییرخواهی را هم دچار خدشه می‌کنند.

ماه‌هاست جز از امید و مثبت‌اندیشی نگفته‌ایم، اما باید با توجه به نتایج و شرایط موجود، تلنگری هم زد، چون معلوم نیست چه اندازه فرصت برای اصلاح و برای ایران مانده باشد. باید صریح و صمیمی و جدی بود و در شرایطی که هر اتفاقی، حدی از احتمال وقوع یافته است و به قولی با وضعیت پیش‌بینی‌ناپذیر مواجهیم، سمت تاریک ماجرا را هم نشان داد تا تمامی واقعیت با هم دیده شود. مواجهه جاعلانه با حقیقت، مواضع و راهبردهای جاهلانه به بار می‌آورد.

واقعیت این است که برای ما مخالفان براندازی که انقلابی‌گری را نه از سر موضع ایدئولوژیک و تصور مقدس دانستن نظام، که از سر ایران‌دوستی و مخرب و پرهزینه و ضدامنیتی بودن آن رد می‌کنیم (دخالت خارجی را نمی‌گویم چون جای بحث ندارد) و از سویی ادامه وضع موجود را منتهی به بی‌دولتی و خودبراندازی می‌دانیم،  چاره‌ای جز سکوت یا مسئولیت‌پذیری و شهامت بیشتر برای بیان صریح‌تر هشدارهایمان باقی نمی‌ماند. به زبان روشن‌تر، اصلاح‌طلبی فراموش شده برای نجات ایران باید دوباره سر برآورد. اصلاح‌طلبی که رادیکال و بی‌ملاحظه بیندیشد و مصلحت‌اندیشانه و عملگرایانه رفتار کند. طبعاً مقصودم از مصلحت، مصالح و منافع و عافیت‌اندیشی شخصی نیست. غرض، مصالح و منافع ملی و پذیرش اقتضائات عمل سیاسی است.

در شرایط اجماع نخبگانی در ضرورت تغییر بنیادین در راهبردهای کلان مانند سیاست خارجی، میزان دخالت دادن مردم در سرنوشت خود، میزان مداخله حکومت در امور شخصی و سبک زندگی و عقیده و باور شهروندان، میزان اختیارات دولت، حذف نهادهای فراقانونی و موازی با دولت، و جان کلام، در سه‌گانه «پذیرش دولت - ملت ایران؛ میزان بودن رضایت و رای ملت؛ محوریت یافتن توسعه با همه ابعاد و پیامدهای آن» باید سیاست و سیاستمداران باورمند به این تغییرات را از رخوت و گاه خوشبینی بیش از حد و تصورات موهوم خارج کرد، و به کمک دولت و حاکمیت برای مواجهه با واقعیت و تغییر ریل سوق داد.

تاکید دارم بر تغییرات به‌موقع، نه عجله و بی‌گدار به آب زدن و نه چنان دیر که به حساب نیاید. زمان عنصر بسیار مهمی در کارایی اصلاح و تغییر است و اثربخشی برخی تغییرات، تاریخ انقضا دارد. این به معنای فراموش کردن ارزش و اثر تغییرات تدریجی نیست. تدریجی بودن گاهی ضامن پایداری تغییرات و کاهش هزینه‌های آن است.

اما آنچه امروز شاهد آنیم، پیشی گرفتن شتاب تحولات و رشد نارضایتی عمومی و پررنگ شدن بدیل‌های تغییر مسالمت‌آمیز و درون‌زا و مدنی در برخی اذهانی است که خسته شده‌اند، امکان برخی تغییرات دفعی را بدون توجه به پیامدهای آن جدی گرفته‌اند، به «گذار از» دلم‌شغولند و از پاسخ به «گذار به» و حتی «چگونگی گذار» طفره می‌روند.

تدریجی بودن تغییرات نباید آنقدر کُند باشد که برخی بهبودهای موردی، عملاً ارزش و حلاوت خود را از دست داده باشند. نباید آنقدر کُند باشند که ملموس نباشند، و از شتاب تحولات و انتظارات جا بمانند. به‌خصوص که اگر شاخص نهایی بسیاری از این راهبردهای شکست‌خورده را در آینه اقتصاد و معیشت کشور و مردم ببینیم، آنچه به تدریج اتفاق می‌افتد، کاهش قدرت خرید مردم و افزایش روزانه به جمعیت زیر خط فقر است.

امروز شرایط نامناسب کشور به تحلیل و اثبات چندانی نیاز دارد. اگرچه فضیلت اصلی و پایه در سیاست، «عقلانیت و دانایی» است، اما امروز که در خطا بودن بسیاری از راهبردها با توجه به نتایج آنها تردیدی نیست، به فضیلت شهامت نیاز بیشتری است. شهامت پذیرش شکست در مسئولان و اصلاح سیاست‌هایی که به سود ملک و ملت کار نمی‌کنند، و دیگری، فضیلت شهامت گفتن و انذار دادن در میان نخبگان.

این نه به معنای ستیز است و نه در پی نفی وفاق دولت. اما باید به دیوار رخوت و ساده‌اندیشی و تماشای رفتن به‌سوی نقطه‌ای که شاید بی‌بازگشت باشد، ترک انداخت و وفاق و هر راهبرد دیگری که هست را معطوف به اصلاحات بنیادین و به‌موقع ساخت.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار