| کد مطلب: ۲۱۸۹۷

فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک تحلیل کردند

اسم وفاق و رسم وفاق!

اسم وفاق و رسم وفاق!

«وفاق» با همه ابهاماتی که در تعریف و مصادیقش وجود دارد، در مخاطبان یک حس مشترک ایجاد می‌کند.این حس، نوعی آرامش درونی است که امید به بهبود اوضاع در آینده را افزون می‌کند.

فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک که روزنامه اعتماد منتشر کرد، نوشتند: 

 

شعار دکتر پزشکیان در روزهای تبلیغات انتخاباتی‌اش چنین برداشتی را به جامعه می‌داد. تصور عموم این بود که دوقطبی‌های جامعه از بین می‌رود یا کمرنگ می‌شود؛ تحمل مخالف افزایش پیدا می‌کند؛ یقه‌گیری‌های سیاسی روان مردم را بیش از این آزار نمی‌دهد؛ بعضی موضوعات مثل فیلترینگ از جلوی دست و پا برداشته می‌شود؛ گره کور تحریم با سرانگشت تدبیر باز می‌شود و قس علیهذا.

این برداشت، مدار وفاق را جامعه و توده‌های مردم می‌دانند. مردمی که بسیاری از آنها وقتی رای می‌دهند نقش خود را عملا پایان یافته می‌بینند و منتظرند صاحب شعار وفاق (در اینجا آقای پزشکیان) چه خواهد کرد.

رای‌دهندگان غالبا نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند مشکلات رییس‌جمهور در انتخاب وزیران و معاونان رییس‌جمهور و نیز مدیران میانی چیست. حتی اگر بدانند هم آن را مشکل خودشان نمی‌دانند. رای داده‌اند و تصورشان این است که نتیجه و محصول این رای (رییس‌جمهور) بولدوزری است که باید جلوی همه مشکلات بایستد، موانع را بردارد و فشارها را نیز خنثی کند.

به همین دلیل رای‌دهندگان قاعده‌ای به نام استعلام از فلان نهاد و بهمان سازمان برای انتصابات رییس جمهور و وزرا را جدی نمی‌گیرند. به‌زعم آنها رای دادن‌شان برای آن است که آنچه قبلا وجود داشته و ناپسند بوده، دیگر قد علم نکند.حتی بسیاری از رای‌دهندگان با اینکه علم دارند مجلس حق قانونی دارد به بعضی وزرای پیشنهادی رای ندهد، آن را به رسمیت نمی‌شناسند و درست یا نادرست، آن را مقابله با رای خودشان می‌دانند. به عنوان مثال مخالفت مجلس با استعفای عبدالکریم حسین‌زاده را که رییس‌جمهور قصد داشت به معاونت خود منصوب کند، سنگ‌اندازی قوه مقننه می‌دانند و چه بسا تصور درستی هم باشد.

این توقع مردم از آنجا نشات می‌گیرد که «وفاق» را همدلی با اکثریت ملت تلقی می‌کنند. با این توقع، هر برداشت دیگری از وفاق فقط یک معامله بین ارکان قدرت و حاکمیت است. این معامله البته در بین فعالان سیاسی و ارباب احزاب کاملا قابل فهم است و در همه جای دنیا نیز عملیاتی می‌شود، اما به نظر می‌رسد، از زاویه عینک ملت، این معامله‌ها لزوما بوی وفاق نمی‌دهد .

از سویی برداشت عمومی از روند انتخاب دکتر پزشکیان که در میان پنج کاندیدای یکسو وارد کمپین شده بود این نتیجه را به ذهن متبادر می‌ساخت که یک از پنج بزرگ‌تر است! چرا چنین برداشتی بر صواب بود؛ چون اگر ترکیبی غیر این چیده می‌شد افکار عمومی برداشت خود را اصلاح می‌کرد. اینکه از قبل سازوکار انتخاب رییس‌جمهور فراهم شده است. شبیه اتفاقی که برای آقای رییسی رخ داد. اما در فرهنگ ایرانی که بخشی از آن ذیل سنت عیاری شکل گرفته، وقتی پنج نفر بر یک نفر حمله می‌برند، تکلیف روشن است. روان تاریخی ایرانیان بر مظلوم‌پرستی و دفاع از مرد تنها بنا نهاده شده است، چراکه اگر قرار نبود پزشکیان انتخاب شود چه نیازی به تایید صلاحیت وی بود!  گرچه در این  ساختار آدمی مثل او نباید تایید شود، اگر تایید شده پس حتما خبری هست. این روایتی است که توده‌ها می‌سازند. روایتی که به کمپین پزشکیان اعتماد به نفس داد. اصلاح‌طلبان را نیز آچمز کرد، چراکه هم بخش‌هایی از آنان علاقه‌مند به مشارکت بودند و هم آن بخش منفعل دیگر بهانه‌ای برای سکوت نداشت. هم حکومت به تحرک آنها برای افزایش مشارکت وابسته بود. دوست داریم از تعبیر مسعود احمدزاده برای تبیین این حرکت یاد کنیم. «همواره چرخ کوچک، چرخ بزرگ را به حرکت درمی‌آورد». اصلاح‌طلبان آن چرخ کوچک بودند. اگر هستند کسانی در اطراف رییس‌جمهور که بر این باورند موفقیت او در آسمان‌ها! محقق شده بود؛ مرتکب خطایی استراتژیک می‌شوند. پزشکیان از جایی به بعد شانس اول انتخابات بود. آن هم در زمانی که موتور اصلاح‌طلبان روشن شده بود. 

در تداوم هم رمز موفقیت وی تکیه بر نیروی حامی و مدافعان راستینش است. دو خطر وی را تهدید می‌کند. فریب مداحی و لفاظی‌های نیروهای تابع قدرت را بخورد. کسانی که ظرفیت دارند با کوتاه و بلند کردن ریش‌های خود، کاندیداهای اشغال مناصب در همه فصول باشند. 

دوم اینکه پزشکیان با همراهی و پشتیبانی طرفدارانش قادر به ایجاد توازن است. او به تنهایی در اردوگاه رقیب فاقد وجاهت و پذیرش است. 

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی