نتایج سقوط اسد برای بازیگران بین المللی
سقوط اسد برای ایران به معنای از دست رفتن پل زمینی به شرق مدیترانه و یک پایگاه برای گروههای نیابتی، بهویژه حزبالله، است.
برانون مدوکس مدیر اجرایی اندیشکده چتمهاوس
مبارزان هیئت تحریرالشام تحت رهبری ابومحمد الجولانی، حکومت پنجدههای خاندان اسد را در بیش از یک هفته کنار زدند و از یک سو ضعفهای درونی رژیم را عیان کردند و از سوی دیگر بیمیلی یا ناتوانی حامیانش را - یعنی ایران و روسیه - برای نجات دادن این نظام نشان دادند.
نتیجه یک عقبگرد جدی برای مسکو و تهران است و برنده اصلی احتمالی ترکیه است که حامی برخی از گروههای اپوزیسیون محسوب میشود اما سقوط اسد به مجموع بیثباتیهای جاری در منطقه اضافه میشود. کشورهای منطقه حالا تلاش خواهند کرد در شرایطی که توازن قوا در حال تغییر است، جلوی سرریز شدن بیثباتی را به نقاط دیگر بگیرند.
سقوط اسد برای ایران به معنای از دست رفتن پل زمینی به شرق مدیترانه و یک پایگاه برای گروههای نیابتی، بهویژه حزبالله، است. تصمیم تهران برای اعزام نکردن نیروهایش برای دفاع از اسد، یکی از اثرگذارترین اقداماتی بود که به اتفاقها شتاب داد. این تصمیم میتواند نتیجه تشخیص یک مشکل اساسی در رژیم اسد باشد که حتی قبل از بحران اقتصادی مستمر اخیر هم نامحبوب بود.
اما در عین حال ممکن است نتیجه یکی از ضعفهای خود تهران هم باشد، اینکه ایران و حزبالله در منازعه با اسرائیل آسیب جدی دیدهاند. با این حال ممکن است این تصمیم نتیجه تشخیص عملگرایانه ایران باشد که از مداخله در این نزاع چیزی به دست نخواهد آورد، نه از لحاظ روابطش با کشورهای عربی همسایه و نه از لحاظ روابط با دولت آینده دونالد ترامپ. این موضوع میتواند شکنندگی وضعیت نظام ایران را نشان دهد؛ هرچند که نباید باعث شود تابآوری و استعداد این نظام دست کم گرفتهشود. سقوط اسد برای روسیه ضربهای محسوب میشود که اندازهگیری آن چندان آسان نیست.
فعلاً به نظر میرسد هر حکومتی جایگزین رژیم اسد شود به توافقنامه حکومت قبل با روسیه برای دادن پایگاه نظامی به روسیه در سواحل سوریه احترام بگذارد اما این دارایی ارزشمند روسیه آسیبپذیر میشود و نفوذ مسکو در منطقه هم به خطر میافتد. مسکو هم درست مانند تهران تصمیم گرفت که در روزهای پایانی از اسد حمایت نکند. این موضوع میتواند ناشی از ضعف یا عدم تمرکز به دلیل جنگ اوکراین باشد. هرچند روسیه نفوذش را در منطقه حفظ خواهد کرد، اما مجبور است که شبکه خود را در سوریه بازسازی کند.
برخلاف تهران و مسکو، ترکیه انگیزههای زیادی برای رضایت دارد. اما سقوط اسد پیچیدگیهای فراوانی برای ترکیه ایجاد خواهد کرد. ترکیه به الجولانی نزدیک است، اما نیروهای او را کنترل نمیکند. گروه نیابتی نزدیکتر به ترکیه، گروه موسوم به ارتش ملی سوریه است. تا پیش از این ترکیه بیشتر خودش را با مسائل مرتبط به مرز با سوریه مشغول کردهبود که مربوط به نیروهای کُردی میشد که خواستار خودمختاری در منطقه هستند. آنکارا حالا مجبور است که به مسائلی که در دمشق و جنوب سوریه میگذرد هم رسیدگی کند.
در عین حال ترکیه باید بپذیرد که به عنوان یک کشور عربی، سوریه تصمیمهای خود را در روابط با همسایگان عربش اتخاذ میکند. به همین دلیل واکنشهای عربستان سعودی، عراق و اردن نقش موثری در ثبات یا بیثباتی نظام آینده سوریه دارد. کشورهای عربی بعد از سالها محکوم کردن اسد، عاقبت او را برای شرکت در اتحادیه عرب دعوت کردند و شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه اول دسامبر خود خواستار عقبنشینی گروههای مسلح در سوریه شدهبود.
حالا این کشورها مجبورند موضع خود را باز تغییر دهند و با جولانی توافق کنند. بهطور اخص امارات متحده عربی با ریشههای اسلامگرای هیئت تحریرالشام چندان راحت نیست. سقوط اسد برای اسرائیل به معنای خروج ناگهانی یک دشمن تثبیتشده بود. در عین حال این اتفاق به معنای تضعیف عمق استراتژیک ایران در منطقه است.
دولت اسرائیل این موقعیت رضایتبخش را ناشی از اقدامش در حذف رهبران حزبالله میبیند اما ناآرامی در نزدیکی مرزهای اسرائیل و بلندیهای اشغالی جولان باعث میشود که این منطقه نیاز بیشتری به توجه و حضور نظامی داشتهباشد که در حال حاضر، بدون یک آتشبس در غزه، اسرائیل ظرفیت خالی نظامی زیادی برای این کار ندارد. برای غرب، خروج دیکتاتوری که از نزدیک با روسیه و ایران همکاری میکرد، موضوع تاسفباری نیست اما سقوط اسد بار دیگر ناتوانی غرب را در شکل دادن به وضعیت منطقه آنگونه که دلش میخواهد نشان میدهد.