دولت آینده در چه شرایطی کار خود را آغاز خواهد کرد؟
یک جهان تهدید
دولت سیزدهم در حالی آخرین روزهای کاری خود را سپری میکند که مقامهای ارشد دولتی ادعا میکنند در این دوره توانستهاند «معادلات قدرت را در دنیا جابهجا کرده» و روابط خارجی ایران را «احیا کنند و ارتقا دهند». برای فهم نسبت این ادعاها با واقعیت، باید دید رئیسجمهور جدید فارغ از اینکه از چه جریانی است و چه دیدگاهی دارد، در اولین روز حضور خود در پاستور با چه چالشها و بحرانهایی روبهرو است و باید به چه مشکلاتی رسیدگی کند.
طی سالهای اخیر روابط ایران با غرب با عقبگردی وحشتناک همراه بوده؛ حجم تجارت ایران با اتحادیه اروپا که در سالهای اجرای برجام به رکورد ۲۰ میلیارد یورو رسیده بود، در پایان سال ۲۰۲۳ به ۴/۷ میلیارد یورو رسید. همزمان، در حوزه سیاسی، بهرغم اینکه کشورهای اروپایی تا پایان دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ در آمریکا در برابر تلاشهای واشنگتن برای منزویسازی ایران و استفاده از نهادهای بینالمللی برای افزایش فشارها بر تهران میایستادند، امروز در مواردی سختگیرانهتر از آمریکا عمل میکنند و پیشبینی میشود در آینده نزدیک اقدامات شدیدتری علیه ایران در دستور کار قرار گیرد.
در زمینه روابط با اروپا یکی از مهمترین موضوعات، جنگ اوکراین است. غرب، ایران را متهم میکند که با ارسال پهپاد به روسیه از تجاوز نظامی مسکو به اوکراین حمایت کرده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه پیشین ایران در گفتوگویی با خبرنگاران اصل ارسال پهپاد را تأیید کرده بود اما همزمان تأکید داشت این اتفاق پیش از شروع جنگ اوکراین و در تعداد بسیار اندک رخ داده است.
این اتهام اکنون مانع جدی بر سر احیای روابط با اروپاست. روابط با چین و روسیه به شدت نامتوازن است. ایران درحالیکه در مواجهه با تحریمهای غرب، گزینههای زیادی برای همکاری بهویژه در حوزه اقتصادی ندارد، خود را در شرایطی یافته که از یک سو ناگزیر است منابع حیاتی خود نظیر نفت را با قیمتی بسیار پایینتر از ارزش واقعی به چین بفروشد و از سوی دیگر قادر به دریافت کامل پول خود به صورت ارز نیست. همزمان پکن نهتنها سرمایهگذاری قابل توجهی در ایران ندارد، بلکه روابط خود را با همسایگان در اولویت قرار داده و در موضوعاتی نظیر جزایر سهگانه با موضع امارات که زیر سوال بردن تمامیت ارضی ایران است، همراهی میکند.
مسکو نیز ضمن نادیده گرفتن تمامیت ارضی ایران در موضوع جزایر سهگانه، بهرغم کمکهایی که در دو سال اخیر از ایران دریافت کرد، عملکرد بسیار ضعیفی در اجرای تعهدات مانند تعهداتش در نیروگاه بوشهر داشته و خواستههای ایران در عرصه نظامی هم تحقق نیافته است. روسها در منطقه قفقاز نیز موضعی نزدیک به آذربایجان اتخاذ کرده و این احتمال وجود دارد که در بلندمدت به باکو در مسیر دستیابی به اهداف خطرناکی مانند ساخت کریدور زنگزور کمک کنند.
همچنان و پس از بیش از دو دهه، یکی از مهمترین پروندههای سیاست خارجی ایران پرونده هستهای است که ارتباطی مستقیم با موضوع تحریمها دارد. روند اقدامات کشورهای درگیر در این پرونده یعنی تروئیکای اروپایی (آلمان، انگلیس، فرانسه و ایالات متحده) و قطعنامههای شورای حکام نشان میدهد که احتمال حرکت این کشورها در سال دهم برجام به سوی استفاده از مکانیسم ماشه – که به معنای بازگشت قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه ایران (قطعنامههای ۱۶۹۶ – ۱۷۳۷ – ۱۷۴۷ – ۱۸۰۳ – ۱۸۳۵ – ۱۹۲۹) است – وجود دارد.
تصویر ساختهشده از ایران در میان افکار عمومی سایر کشورها نیز اصلاً مناسب نیست. براساس نظرسنجی کینگز کالج لندن که با مشارکت بیش از ۲۳ هزار نفر در ۳۱ کشور جهان انجام شده، فقط ۸ درصد مردم در این ۳۱ کشور اروپایی، آسیایی و آمریکایی معتقدند ایران از نفوذ خود در مسیر درست استفاده میکند و در مقابل ۳۷ درصد معتقدند ایران نفوذ خود را برای موارد منفی به کار میگیرد.
مجموعه این شواهد بیانگر آن است که آنچه امروز پیش روی سیاست خارجی کشور قرار دارد نه «یک جهان فرصت» بلکه مجموعهای از تهدیدهای فوری، تهدیدهای بلندمدت و فرصتهای بالقوه است. اگر دولت جدید از نخستین روز شروع به کار خود، بر روی رفع این تهدیدهای فوری و بلندمدت و جلوگیری از تبدیل فرصتهای بالقوه به تهدید متمرکز نباشد، آنچه اتفاق خواهد افتاد نهفقط شکست در عرصه سیاست خارجی بلکه شکست در بسیاری از زمینهها از جمله اقتصاد خواهد بود.