| کد مطلب: ۱۸۹۱۲

پژوهشگران اجتماعی و متخصصان آمار، رفتار انتخاباتی مردم را تحلیل کردند

ایرانیان پیچیده و محافظه‌‏کار

ایرانیان پیچیده و محافظه‌‏کار

چهار پژوهشگر اجتماعی و متخصص داده‌‏ها، 23 روز پس از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست‏‌جمهوری به‏ صورت آنلاین دور هم جمع شدند و میزان مشارکت مردم و بی‌تفاوتی آنها در دو دور انتخابات، عملکرد شبکه‏‌های اجتماعی، صداوسیما و کمپین‏‌های تبلیغاتی را تحلیل کردند؛ نتیجه اما موضوعات و آمارهای مهمی بود که از این جلسه خارج شد.

پس از دور اول انتخابات، تفاوت حدود ۸ تا ۱۰ درصدی در میزان مشارکت مردم در انتخابات، موضوع تحلیل تعدادی از پژوهشگران شد. روزنامه «هم‌‌میهن» هم در گزارشی به موضوع مرددهای انتخابات پرداخت که نظرسنجی‌‌ها را با مشکل مواجه کرده بودند. تصور آنها این بود، افرادی که پاسخ درستی به پرسشگران نداده بودند، در انتخابات شرکت می‌‌کنند و همین مسئله داده‌‌ها را با خطا مواجه کرد.

حالا اما پژوهشگر اجتماعی و معاون سنجش و آمار مرکز افکار‌سنجی ایسپا، مدیرکل افکارسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما، رئیس مؤسسه افکارسنجی آراء و پژوهشگر حوزه مجازی و کلان‌‌داده‌ رفتار انتخاباتی مردم را تحلیل کردند. آنها گفتند که ایرانیان محافظه‌‌کارند و به‌‌راحتی به سوالات پرسشگران پاسخ نمی‌‌دهند. نیمی از آنها با پرسشگران تعامل می‌‌کنند و شبکه‌‌های اجتماعی تاثیر زیادی روی آنها می‌‌گذارد. آنها در بخش دیگری هم به کمپین‌‌های تبلیغاتی دو نامزد اصلی انتخابات اشاره کردند؛ کمپین‌‌هایی که با شکست نسبی مواجه شدند و نتوانستند شور انتخاباتی ایجاد کنند، نه در جامعه، نه در صداوسیما و نه در شبکه‌‌های اجتماعی.

کاهش اعتبار رسانه‌های رسمی و گروه‌های مرجع

فاطمه فلاح، پژوهشگر اجتماعی و معاون سنجش و آمار مرکز افکارسنجی دانشجویان – ایسپا – در این نشست درباره مرجعیت رسانه و گرایش سیاسی در انتخابات براساس داده‌های تجربی در نظرسنجی‌های ایسپا توضیح داد: «این انتخابات شگفتی زیادی داشت، همین که با حضور اصلاح‌طلبان در دور اول، مشارکت پایین بود، یکی از این شگفتی‌ها بود. با وجود مشارکت پایین، در هر دو دوره انتخابات، نامزد اصلاح‌طلبان رأی بالاتری داشت.» او درباره میزان مشارکت در انتخابات گفت که عوامل سیاسی و اجتماعی مؤثر بر کاهش مشارکت مردم، بیش از سایر دوره‌ها تاثیرگذار بود: «در سال‌های اخیر یکی از موضوعاتی که از سوی محققان اجتماعی بارها مطرح شده بود، کاهش اعتبار رسانه‌های رسمی و گروه‌های اجتماعی مرجع، همچنین جناح‌ها و چهره‌های سیاسی درون نظام است که منجر به کاهش مرجعیت رسانه‌ای، اجتماعی و سیاسی شده است.»

‌بی‌تفاوتی ۶۰ درصد مردم به انتخابات

او نقش رسانه و گرایش سیاسی را به‌عنوان دو متغیری دانست که در نظرسنجی‌های انتخابات ایسپا، مورد توجه قرار گرفت: «واضح است که شور و هیجان انتخاباتی یا جو انتخاباتی در این دوره، در میان مردم شکل نگرفت. حداقل براساس نظرسنجی‌های ایسپا، نزدیک به ۴۰ درصد از پاسخگویان در دور اول انتخابات اظهار کرده بودند که اصلاً اخبار مربوط به انتخابات را پیگیری نمی‌کنند. حدود ۲۲ درصد هم اعلام کرده بودند که کم و بسیار کم اخبار را پیگیری کرده‌اند. برای حدود ۶۰ درصد از افراد، انتخابات دور اول، اهمیتی نداشت. به نظر من این ۶۰ درصد خودش به خوبی ردپای مشارکت پایین در انتخابات را نشان می‌دهد.»

به گفته فلاح، بی‌اعتنایی مردم به انتخابات ریاست‌جمهوری، محدود به این دوره نمی‌شود، نتایج نظرسنجی‌های ایسپا نشان می‌دهد که در هر دوره، افرادی هستند که اهمیتی به انتخابات و اخبار مربوط به آن نمی‌دهند. مثلاً در انتخابات خردادماه ۸۴ و ۸۸ و تیرماه ۱۴۰۳، تعداد افرادی که پیگیر اخبار انتخابات نبودند، بالا بوده است. این روند تصاعدی بیانگر میزان کاهش مشارکت است. این پژوهشگر تاکید کرد که نسبت این افراد به دو دهه قبل، تقریباً دو برابر شده است: «این داده بسیار مهم است که نشان می‌دهد برای بخشی از جامعه، انتخابات دیگر معنا و مفهوم پیشین را ندارد و قانع‌کردن این گروه از افراد، کار دشواری است. همانطور که مشارکت کمتر از ۴۰ درصد دور اول این موضوع را تایید می‌کند.»

از دست رفتن مرجعیت صداوسیما

موضوع دیگری که این پژوهشگر مطرح کرد، منابع پیگیری اخبار است: «افراد از کجا اخبار انتخاباتی را پیگیری می‌کنند؟ بررسی‌ها حکایت از تضعیف روند مراجعه به صداوسیما به‌عنوان رسانه ملی است که این عدد از حدود ۷۳ درصد به ۴۱ درصد رسیده است، در مقابل روند مراجعه به شبکه‌های اجتماعی صعودی است و در حال نزدیک‌شدن به آمار صداوسیماست.»

بااین‌همه او گفت که براساس آمارها، در این دوره هم تلویزیون رتبه اول مراجعه مردم برای پیگیری اخبار انتخاباتی است اما این نتیجه نظرسنجی ایسپا در تاریخ سوم تیرماه است: «از مردم سوال شد که اخبار مربوط به انتخابات را از چه طریقی پیگیری می‌کنید؟ تلویزیون بیشترین فراوانی را داشت به این دلیل که این رسانه، عرصه اصلی بحث‌ها و مناظره‌ها بود. در مقابل اما مناقشات سیاسی در فضای دیگری شکل گرفت، یعنی شبکه‌های اجتماعی. بنابراین باتوجه به شمار افرادی که اصلاً برنامه‌های صداوسیما را دنبال نمی‌کنند و بحث‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت، باید گفت که صداوسیما مرجعیت رسانه‌ای انتخابات نداشت. مردم ناچارند بیشتر اخبار انتخاباتی را از طریق تلویزیون دنبال کنند اما ایده‌های‌شان در فضای دیگری شکل می‌گیرد. سهم شبکه‌های اجتماعی به‌دلیل دسترسی بیشتر و محدودیت کمتر، بالاتر است، نمونه آن هم مناظره‌هاست. مناظره‌ها در تلویزیون پیگیری می‌شد اما بحث‌هایش در پلتفرمی مثل توئیتر رقم می‌خورد.»

فلاح این سوال را مطرح کرد که آیا شبکه‌های اجتماعی در انتخابات اخیر مؤثر بودند؟: «این پرسش  را از دو جنبه می‌توان پاسخ داد. یکی از آنها بحث و گفت‌وگوی زیادی است که در شبکه‌های اجتماعی در جریان بود؛ طرفداران آقای پزشکیان و آقای جلیلی در این فضا فعال‌تر و منظم‌تر بودند. اما مشارکت پایین در دور اول انتخابات نشان می‌دهد که شکافی میان شبکه‌های اجتماعی با فضای کلی جامعه وجود دارد یا اینکه طرفداران مشارکت، در این انتخابات موفق نبودند. شاید به این دلیل بود که خیلی از طرفداران آقای پزشکیان در فاصله دور اول و دوم به این نتیجه رسیدند که دیگر تبلیغ در شبکه‌های اجتماعی نتیجه چندانی ندارد و باید از شیوه‌های سنتی‌تر استفاده کرد.»

۷۵ درصد بدون گرایش سیاسی مشخص

نکته بعدی از نظر این پژوهشگر، گرایش سیاسی است. برخلاف تصور، بیشتر مردم خودشان را با هویت‌ سیاسی مشخصی تعریف نمی‌کنند یا اگر تعریف می‌کنند، ترجیح می‌دهند بیان نکنند: «بیشتر افراد وقتی از آنها پرسیده می‌شود که شما خودتان را به کدام جناح سیاسی نزدیک می‌بینید، پاسخ می‌دهند، هیچ‌کدام. یا می‌گویند، نمی‌دانیم. براساس نظرسنجی‌ای که در ۳۰ خردادماه امسال انجام شد، کمتر از ۱۳ درصد در هر دو گروه اصلاح‌طلب و اصولگرا خودشان را نزدیک به یکی از این دو جناح معرفی کردند و ۷۵ درصد باقی‌مانده را نمی‌دانیم که پاسخ‌شان از روی بی‌اطلاعی بوده یا محافظه‌کاری.» او تاکید کرد که این موضوع تنها مربوط به این دوره از انتخابات نبوده، در سال ۱۴۰۰ هم عدد مربوط به این گروه به ۲۰ درصد هم نمی‌رسید.

نکته دیگری که این پژوهشگر از آن سخن گفت، آرای انتخابی افراد است: «هویت سیاسی مشخص، تنها می‌تواند بخشی از آرای دو نامزد اصلی را توضیح دهد. در دور اول انتخابات، بخش زیادی که به دو نامزد اصلی رأی دادند، کسانی هستند که برای خودشان هویت سیاسی مشخصی قائل هستند. حدود ۵۰ درصد از افرادی که خودشان را به جریان اصلاح‌طلب نزدیک می‌دانستند، اعلام کردند که به آقای پزشکیان رأی می‌دهند و همین حدود هم به آقای جلیلی رأی دادند. برخی هم با اینکه گرایش سیاسی‌شان مشخص بود، اعلام کردند که هنوز تصمیم‌شان را نگرفته‌اند که به چه کسی رأی می‌دهند.»

شکست نسبی ۲ نامزد اول در جلب مشارکت مردم

اما مسئله مهم‌تری که فلاح به آن اشاره کرد این است که دو جریان سیاسی در انتخابات ظرفیت محدودی برای جذب افکار عمومی داشتند: «با در نظر گرفتن میزان مشارکت در انتخابات به‌ویژه در دور اول، کمپین‌های تبلیغاتی دو نامزد اصلی و رسانه ملی، در ترغیب و تشویق مردم برای آمدن به پای صندوق‌های رأی موفق نبودند. البته برای دو نامزد اصلی قضیه متفاوت بود: «آقای پزشکیان می‌خواست از پایگاه رأی اصلاح‌طلبی فراتر برود و از گروه موسوم به خاکستری رأی بگیرد. اما آقای جلیلی رأی اصولگرایی را باید از آقای رئیسی به‌دست می‌آورد درحالی‌که بخشی از رأی آقای رئیسی، ارتباطی به جریان اصولگرایی نداشت و برای خود شخص آقای رئیسی بود. بنابراین نتایج دور اول نشان می‌دهد که هر دو گروه، به‌شکل نسبی شکست خوردند. نه کمپین‌ پزشکیان توانست جریان تحریم و بی‌تفاوتی برای انتخابات را جلب کند، نه کمپین آقای جلیلی توانست به سقف رأی اصولگرایی برسد. در دور دوم ماجرا فرق می‌کرد که حدود ۱۰ درصد رأی به مجموع آرای دور اول اضافه شد.»

او این سوال را مطرح کرد که آیا این مسئله به معنی شکستن فضای بی‌تفاوتی و تحریم انتخابات بود؛ پاسخش اما خیر است: «حتی اگر فرض کنیم که شماری از رأی‌دهندگان دور اول در دور دوم ردی نداده باشند، نشان می‌دهد که بیش از ۱۰ درصد رأی‌دهنده‌های جدید در دور دوم پای صندوق رفتند و باز هم در عین دوقطبی‌شدن فضا و حرف‌های تند طرفین علیه یکدیگر، مشارکت زیر ۵۰ درصد باقی ماند. بنابراین در این انتخابات با وجود تبلیغات نه گروه بی‌تفاوت به میدان آمدند، نه تاثیر دوقطبی شکل گرفته در مرحله دوم، توانست آنقدر که مورد انتظار بود، روی گروه تحریمی تاثیر بگذارد. می‌توان گفت روندهایی که از سال ۹۷ در افکار عمومی دیده می‌شد، در این انتخابات هم خودش را نشان داد.»

سقوط مرجعیت سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای موضوعی دیگر است: «بررسی‌ها نشان می‌دهد که از تاثیرگذاری تمام مرجعیت‌های پیشین ازجمله روشنفکران، روحانیون و چهره‌های فرهنگی به‌شدت کاسته شده است و آنها نهایتاً در محدوده خاصی، قدرت تاثیرگذاری بر افکار عمومی را دارند. در دوره‌های پیشین انتخابات و حوادث سیاسی قبلی، گروهی که به نظر می‌آمد جایگزین گروه‌های مرجع شده‌اند، سلبریتی‌های ورزشی و هنری بودند. اما براساس پیمایش‌های انجام‌شده بیشتر مردم منکر اثرپذیری از سلبریتی‌ها هستند. حتی اگر هم این نباشد، باز هم سلبریتی‌ها نمی‌توانند تاثیرگذار باشند؛ چراکه قبلاً نقدهایی به نقش‌آفرینی سیاسی آنها شده بود، حمایت آنها از کاندیداهای انتخاباتی با واکنش بخشی از مردم همراه می‌شد و دوقطبی رأی‌دهندگان و تحریمی‌ها را تشکیل می‌داد.»

او در آخر تاکید کرد که این انتخابات مؤید همان روندهایی است که محققان در سال‌های اخیر بارها نسبت به آن تذکر داده بودند، مثل بی‌اعتمادی مردم به جناح‌های سیاسی، کاهش اعتبار و تاثیرگذاری گروه‌های مرجع و افول جایگاه‌ رسانه‌های رسمی.

جلیلی، برنده انتخابات در توئیتر

rahbari

محمد رهبری، پژوهشگر حوزه مجازی و کلان‌داده‌ هم در این نشست، درباره داده‌های آنلاین در طول انتخابات توضیح داد. به گفته او، روندی که داده‌ها در بخش آنلاین نشان می‌داد همراستا با نتایج نظرسنجی‌ها و نتیجه نهایی انتخابات بود: «بررسی‌های ما نشان می‌دهد که در فضای تلگرام و گوگل بیشترین محتوای تولیدشده و جست‌وجوشده مربوط به آقای پزشکیان و بعد مربوط به آقای جلیلی بود و در ادامه سایر نامزدها به ترتیب.»

به گفته او در سال‌های 1400 و 96 هم بیشترین محتوای منتشرشده، مربوط به برنده انتخابات بود: «البته حتی وقتی به داده‌ها توجه می‌کنیم، می‌بینیم که در استان‌های بوشهر یا خوزستان محتوای کمتری درباره آقای پزشکیان تولید شده بود و درنهایت هم او در این استان‌ها رأی بالایی نداشت. هم در زمینه میزان مشارکت، هم اقبال به نامزدها این همبستگی در گوگل و توئیتر دیده می‌شد.»

به اعتقاد رهبری، پیش‌بینی نظرسنجی‌ها دقیق بوده و حتی درباره مناظره‌ها دقیق برآورد شده بود: «ما پنج مناظره برای دور اول و دو مناظره برای دور دوم داشتیم. نتیجه نظرسنجی‌ها نشان می‌داد که در مرحله اول توجه به مناظره‌ها ـ جز مناظره اول ـ نزولی بود. در مرحله دوم اما دو مناظره بیشترین اقبال را داشت و آخرین مناظره بازدیدکننده‌ بسیار بیشتری را به خود اختصاص داد.» این پژوهشگر حوزه مجازی و کلان‌داده‌ تاکید کرد که داده‌های آنلاین قابل اتکا هستند، اگر به‌درستی تفسیر شوند: «ما اگر بتوانیم داده‌های آنلاین را کنترل کنیم از این داده‌ها می‌توانیم به‌عنوان منبع و پیش‌بینی نظرسنجی‌ها استفاده کنیم.»

با این همه او گفت که فضای توئیتر با فضای سایر شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام متفاوت بود: «در توئیتر برنده انتخابات آقای جلیلی بود، نه آقای پزشکیان. البته در فضای مجازی اقدامات هماهنگ و سازمان‌دهی‌شده و استفاده از بات‌ها به اوج خود می‌رسد و به همین دلیل تعمیم داده‌های توئیتر به فضای عمومی باید با احتیاط صورت گیرد.»

او به استناد همین داده‌های آنلاین گفت که در دور اول انتخابات هیچ شوری در فضای مجازی شکل نگرفت؛ جز در فضای توئیتر آن‌هم از سوی کاربران سیاسی‌نویس: «در فضای اینستاگرام که اغلب زنان و جوانان حضور دارند، شوری برانگیخته نشد و نتوانست این دو گروه را درگیر کند. نیمی از مردم از اینستاگرام استفاده می‌کنند و بیش از 70 درصد از جمعیت 18 تا 29 سال در این پلتفرم حساب کاربری دارند. حتی در توئیتر هم کاربران روزمره‌نویس هم فعالیتی در این زمینه نکردند.»

به گفته او، تنها در یک دوره در اینستاگرام به این موضوع توجه شد. آن‌هم زمانی که میزگرد فرهنگی آقای پزشکیان برگزار شد و آقای فاضلی میکروفون را پرتاب کرد. البته این توجه هم نسبی بود. حتی در مناظرات هم این توجه به انتخابات شکل نگرفت. یعنی فضای انتخاباتی در اینستاگرام ایجاد نشد.

رهبری این را هم اضافه کرد که اینفلوئنسرها هم نقشی در مشارکت در انتخابات نداشتند: «در این انتخابات اینفلوئنسرها کنش انتخاباتی نداشتند و اگر درباره این موضوع حرف می‌زدند به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌گرفتند و با کاهش فالوئر مواجه می‌شدند. به‌هرحال آنها بخشی از مخاطبان‌شان را پس از اعتراضات سال 1401 به دست آورده بودند و تصویری که از خود ساخته بودند با موضع جدید، منجر به ریزش مخاطب‌شان می‌شد. ازسوی‌دیگر برخی از آنها هم از سوی نهادی دیگر، محدود شده بودند و تجربه تلخی که سلبریتی‌ها از انتخابات سال 96 داشتند هم بر کنش انتخاباتی آنها تاثیر گذاشت. همین مسئله سبب شد تا مشارکت از 50 درصد بالاتر نرود.» به گفته او، بیشترین توجهی که به موضوع انتخابات شد، از سوی میانسالان و سالمندان بود.

اما نکته موردتوجه این پژوهشگر، چنددستگی و چندپار‌گی مرجعیت سیاسی در کشور است: «جامعه از نظر سیاسی چندپاره ‌است، برای دور دوم خیلی‌ها که حتی چهره‌های منتقد بودند هم دعوت به مشارکت کردند، اما باز هم مشارکت از 50 درصد بالاتر نرفت. به‌هرحال بخشی از مرجعیت سیاسی ایران به خارج از کشور رفته و آن بخشی که در داخل است، در اختیار نیروهای سیاسی نیست. ازسوی‌دیگر تکثر در مرجعیت سیاسی، تحت‌تاثیر شبکه‌های اجتماعی است.»

ایرانیان محافظه‌کارند

محمدرضا رضایی‌بایندر، مدیرکل افکار سنجی مرکز تحقیقات صداوسیما یکی دیگر از افرادی بود که در این نشست حضور داشت. او گفت که نظرسنجی‌های انتخاباتی در بافتار اجتماعی برگزار می‌شود که پیچیدگی‌های ویژه‌ای دارد. به هر حال نباید غفلت کرد که جامعه ایران پیچیده است و مسائل و ویژگی‌های خودش را دارد که مهم‌ترین آن، محافظه‌کاری است: «در مرکز تحقیقات صداوسیما، یک اداره قدیمی وجود دارد به اسم فرهنگ مردم. در این اداره مجموعه اطلاعات درباره فرهنگ مردم ایران جمع‌آوری می‌شود. ما همیشه گفته‌ایم که اگر می‌خواهید مردم را بشناسید، باید از فرهنگ عامه مردم باخبر شوید.»

به گفته او، نظرسنجی‌های انتخاباتی از سال 75 در مرکز تحقیقات صداوسیما شروع شد، آن زمان شاهد بودیم که تفاوت‌های زیادی میان آنچه مردم به‌عنوان مشارکت و رأی به نامزدها می‌شناختند و آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد، وجود دارد: «برای از بین بردن این اختلاف، تدابیر زیادی اندیشیده شد. مثلاً اینکه وقتی به در منزل افراد مراجعه می‌کردیم که ببینیم رأی می‌دهند یا خیر، آنها می‌گفتند رأی می‌دهیم. چون تصورشان این بود که اگر رأی ندهند، فردا سراغ‌شان می‌روند. چون آدرس خانه‌شان را هم داشتند. به همین دلیل به‌تدریج به سمت نظرسنجی‌های محلی – میدانی رفتیم. تجربه به ما نشان داد که این روش می‌تواند میزان محافظه‌کاری را کم کند. اما آنجا هم شاهد بودیم که بخشی از جامعه مشارکت نمی‌کنند. باید چه می‌کردیم؟ اگر کنارشان می‌گذاشتیم جامعه آماری ما تبدیل می‌شد به جامعه آماری همکاری‌کنندگان. به همین دلیل مراکز نظرسنجی به سمت تعدیل‌کننده‌هایی رفتند تا این چالش حل شود.»

رضایی گفت در نظرسنجی موضوعات حساس که مردم احساس می‌کنند اظهارنظرشان ممکن است دردسرساز شود، باید به ویژگی‌های روانشناختی و فرهنگی مردم توجه شود. به هر حال انتخابات یکی از موضوعات چالش‌برانگیز است. او توضیح داد که پیمایش اجتماعی و افکارسنجی بر پایه علم آمار و احتمالات قرار گرفته است و ویژگی‌های خاص خودش را دارد، اینکه انتظار داشت، در یک جامعه‌ای، بتوان نقطه‌زنی کرد و درست به هدف زد، تصور اشتباهی است. این مسئله مراکز را با مشکلات زیادی مواجه می‌کند و باعث می‌شود تا استرس زیادی متوجه مراکز نظرسنجی شود.

انتخابات اخیر، منحصربه‌فرد بود

مدیرکل افکارسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما، شرایط نظرسنجی‌های انتخابات اخیر را ویژه توصیف کرد با این توضیح که: «ما نباید مقصر را سازوکار افکارسنجی بدانیم، این روش‌ها قبلاً کار کرده بود و پیش‌بینی‌های دقیقی هم انجام شده بود، ما با نمونه‌های بزرگی در صداوسیما کار می‌کنیم، نمونه‌های 36هزار تایی هم داشتیم درحالی‌که در مراکزی مانند ایسپا سه هزار و پنج هزار نمونه دارند، برخی تلفنی و برخی حضوری کار می‌کنند. اما نتایج هم‌گراست. بنابراین ساز‌وکار روش‌های افکارسنجی دچار اختلال نشده، بلکه باید علت را جای دیگری پیدا کرد.»

موضوع دیگری که از سوی رضایی عنوان شد، استفاده از تحلیل بر داده‌ها در این دوره از انتخابات است: «موضوعی که در مرکز تحقیقات صداوسیما با آن مواجه بودیم، بالا بردن سهم تحلیل بر داده‌ها بود. دوستان معتقد بودند که باتوجه به ویژگی‌های خاص این دوره از انتخابات، باید تحلیل‌ها را وارد داده‌ها کنیم. در شب آخر که چهاردهم تیرماه بود، نظرسنجی ما با مجموعه تعدیل‌ها، میزان مشارکت حدود 50 درصد پیش‌بینی شد. اما باز هم تعدیل‌های دیگری اعمال شد و درنهایت میزان مشارکت حدود 44 درصد با مثبت و منفی دو اعلام شد.»

او در  ادامه گفت که وقتی بر داده‌ها و پردازش اطلاعات تکیه می‌شود، نباید روی تحلیل‌ها مانور داد، تکیه‌گاه باید بر پردازش‌های آماری باشد. این مسئله برای مراکز تجربه‌ای شد.

نظرسنجی تلفنی دقیق است

مهدی رفیعی

مهدی رفیعی، پژوهشگر و مدیرعامل سابق مرکز افکارسنجی ایسپا از خردادماه سال 98 تا فروردین‌ماه سال 1402 رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران – ایسپا بود و بعد از آن ریاست مؤسسه افکارسنجی «آرا» را به‌عهده گرفت. او در این نشست، درباره کیفیت نظرسنجی‌های پیش از برگزاری انتخابات توضیح داد و در ادامه رفتارهای انتخاباتی مردم را تحلیل کرد.

او صحبت‌هایش را با این پرسش آغاز کرد که در جامعه ایران چه روشی برای نظرسنجی جوابگوست؟ تلفنی یا حضوری؟ «برخی معتقدند چون مردم ایران رویکردهای محافظه‌کارانه دارند، نظرسنجی تلفنی روی آنها جواب نمی‌دهد. باید این موضوع را در نظر گرفت که نظرسنجی تلفنی از نظر نمونه‌گیری قطعاً دقت بیشتری نسبت به نظرسنجی حضوری دارد؛ چراکه در نظرسنجی تلفنی، نمونه‌ها کاملاً تصادفی انتخاب می‌شوند. تصادفی بودن، شرط لازم برای نظرسنجی علمی است. البته این موضوع کفایت نمی‌کند و نیاز به روش‌های تعدیلی دارد.»

به گفته این پژوهشگر، به هر حال جامعه ایرا، در ارتباط با سوالات حساس مثل انتخابات ریاست‌جمهوری، محافظه‌کاری دارند. اما آیا این موضوع باعث می‌شود تا نظرسنجی تلفنی کنار گذاشته شود؟ خیر. باید از روش‌های تعدیلی استفاده کرد که نیاز به تجربه‌های زیادی دارد. او معتقد است که اگر از روش‌های تعدیل مناسب استفاده شود، نظرسنجی تلفنی می‌تواند دقیق باشد: «ما در ایران از روش نظرسنجی حضوری استفاده کردیم و از روش تلفنی در کنارش برای اعتبارسنجی استفاده کردیم. البته بعضی از مراکز هم بودند که از روش نظرسنجی تلفنی استفاده کردند و پاسخ نسبتاً دقیقی هم گرفتند، به‌ویژه درباره رأی کاندیداها.»

ریزش آرای قالیباف یک روز قبل از انتخابات

پرسش بعدی این پژوهشگر  سوال مردم یعنی نرخ مشارکت در انتخابات است: «برخی بعد از دور اول انتخابات، وقتی دیدند که میان نرخ میزان مشارکتی که در نظرسنجی‌ها اعلام شده بود با آنچه اتفاق افتاد، اختلاف وجود دارد، گفتند که این روش‌ها برای شناخت جامعه ایران جواب نمی‌دهد. آیا واقعاً جامعه ایران پیچیدگی‌هایی دارد که دیگر نمی‌توان از روش‌های پیمایشی برای آن استفاده کرد؟ پاسخ من منفی است. همین نظرسنجی‌ها در چهار، پنج ماه گذشته نتایج انتخاباتی مانند مجلس شورای اسلامی را به‌صورت دقیق پیش‌بینی کرده بود. نظرسنجی‌های انجام‌شده در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری، در ارتباط با نامزدها و اولویت‌بندی آنها دقیق بود و در دور دوم هم تقریباً میزان مشارکت به واقعیت نزدیک بود. به هر حال نظرسنجی‌ها حدود یک‌درصد خطا دارند. بنابراین اینکه گفته می‌شود نظرسنجی‌ها دیگر به درد جامعه نمی‌خورد، درست نیست. به هر حال پدیده انتخابات ریاست‌جمهوری پیچیده است و در آن سیالیت زیادی وجود دارد، بنابراین ممکن است در آخرین روز قبل از انتخابات، اتفاقات زیادی رخ دهد که روی نتیجه تاثیر بگذارد. مثلاً در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری، در 24 ساعت مانده به انتخابات، رأی آقای قالیباف به‌شکل عجیبی کم شد؛ درحالی‌که قبل از آن هم رأی او بسیار کم بود. این مسئله نشان می‌دهد که بخشی از طرفداران پای صندوق‌های رأی نیامدند و بخشی هم به جلیلی و پزشکیان رأی دادند.»

همکاری نیمی از مردم با پرسشگران

موضوع دیگری که از سوی رفیعی مطرح شد، نظر برخی از افراد  بود که می‌گویند نرخ همکاری مردم با پرسشگران زیاد شده است؛ یعنی مردم دیگر همکاری نمی‌کنند، به همین دلیل نظرسنجی‌ها دیگر دقت لازم را ندارند: «این اظهارنظر درست نیست، یک مرکز نظرسنجی خوب حتماً برای اینکه به نتیجه دقیق برسد، باید از روش‌های تعدیلی جایگزین استفاده کند. اگر میزان مشارکت مردم کم باشد، نمی‌توان گفت که نباید نظرسنجی انجام شود. در کشورهایی مانند آمریکا هم چنین مشکلاتی وجود دارد، به‌طوری‌که گفته می‌شود در این کشور نرخ همکاری با پرسشگران حدود 10 درصد است.»

به گفته او، زمانی‌که دیده می‌شود نرخ همکاری پایین است، باید روی متغیرهای تعدیل‌کننده کار کرد.

براساس اعلام رئیس مرکز افکارسنجی آراء، در حال حاضر نرخ مشارکت مردم با پرسشگران نظرسنجی‌ها حدود 50 درصد است، در سال 96 این میزان، 65 درصد بود و حالا کم شده است. در نظرسنجی‌های تلفنی میزان همکاری 50 تا 55 درصد است.

با این همه او به این سوال پاسخ داد که چرا در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری، میزان مشارکت میان آنچه ثبت شد و آنچه در نظرسنجی‌ها اعلام شد، تفاوت وجود دارد: «ما پدیده‌ای را از سال 1400 در نظرسنجی‌های انتخاباتی تجریه کردیم و آن هم مرددان بی‌رأی بودند. یعنی افرادی که وقتی از آنها می‌پرسیم در انتخابات شرکت می‌کنید؟ می‌گویند بله. ولی زمانی‌که می‌گوییم به چه کسی رأی می‌دهی؟ می‌گویند نمی‌دانیم و به بهانه‌های مختلف کاندیدای‌شان را اعلام نمی‌کنند. ما تا قبل از سال 1400 با این پدیده مواجه نبودیم. در سال 96، شاید حدود 5 تا 6 درصد این پاسخ را می‌دادند و نتیجه آن آرای باطله می‌شد. اما این عدد در سال 1400 به حدود 13 درصد رسید.»

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی