به کجا چنین شتابان؟
هرگونه اصلاح در شیوه و نحوه اداره کشور که بخواهد چارچوبی برای اصلاح ساختارها و ایجاد وضعیتی برای توسعه اصولی و پایدار باشد، زمانی قابل تحقق است که ثبات و امنیت بهوجود آید. در حال حاضر، کشور با بحران تهدید و فشار بیرونی مواجه است.

نقد عملکرد دولت پزشکیان در انتصابات و سیاستگذاریها آنهم از سوی حامیان و همراهان اولیه اغلب درست و دلسوزانه است؛ اما گاه دو نکته مدنظر قرار نمیگیرد:
اول، ماموریت این دولت است؛ طیفی از اصلاحجویان و تحولخواهان بهاشتباه دولت پزشکیان را دولتی در راستای اصلاحات ساختاری تلقی میکنند که این برداشت از اساس غلط است؛ چون نه شعارها، نه امکانات و نه چارچوبها و بنیانهای این دولت مبتنی بر اصلاحات ساختاری نبوده است. آنچه چنین مطالبهای را در ذهنیت عمومی جا انداخته است، سادهسازی امور واقعی و پیچیده سیاسی-اقتصادی ایران از سوی برخی آرمانگرایان اصلاحطلبی است که تعویض ریل ایستگاهی دولت تحتتاثیر شرایط سیاسی و فشار بیرونی را به تغییر ریل راهبردی دولت و حکومت تعبیر کردهاند و حال که با واقعیتها بهمثابه امور کاملاً ملموس روبهرو شدهاند، دچار سرخوردگی و نوعی عصیان شدهاند.
نکته دوم که اهمیت بیشتری دارد، فقدان درک شرایطی است که ایران بهعنوان یک کلیت جغرافیایی، تاریخی و سیاسی با آن روبهروست که اگر این وضعیت بهدرستی درک شود، موضوعیت عملکرد و رفتارها و مدیریت دولت در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد و ضرورت تفاهم، توافق، همدلی و وفاق میبایست مبنایی برای نجات ایران از وضعیت کنونی قرار گیرد و چارچوبی برای استقرار ثبات و امنیت تلقی شود.
هرگونه اصلاح در شیوه و نحوه اداره کشور که بخواهد چارچوبی برای اصلاح ساختارها و ایجاد وضعیتی برای توسعه اصولی و پایدار باشد، زمانی قابل تحقق است که ثبات و امنیت بهوجود آید. در حال حاضر، کشور با بحران تهدید و فشار بیرونی مواجه است. اینکه دلیل این وضعیت چیست؛ کاملاً روشن است که حاصل عملکرد نادرست در حکمرانی است که نمیتوان دولت پزشکیان را تنها مقصر آن دانست و نمیتوان و خردمندانه نیست که انتظار داشت اشکالات و ناراستیهای بیش از چهار دهه اشتباه، یکباره تصحیح شود؛ فشاری که اکنون منتقدانی که خود را همراه و همفکر دولت میدانستند، متوجه دولت پزشکیان کردهاند در عمل و نتایج با منتقدانی که دولت کنونی را در تضاد با منافع خود میدانند و منتقدانی که اساساً کلیت نظام کنونی را نمیپسندند و معارضانی که با تمامیت و هویت تاریخی ایران دشمنی دارند، یکسان است.
این یکسانی نتایج به دلیل اهداف یا نیات مشترک نیست؛ بلکه بهدلیل ناواقعگرایی در درک شرایط و موقعیتهاست. دولت پزشکیان که با شعار اصلاح تدریجی عملکردها و ایجاد همدلی و وفاق برای عبور از بحران به صحنه آمد، تاکنون موفقیتهای نسبی و گاه نامرادیهایی داشته است. نامرادیها بیش از آنکه خواسته دولت باشد، ناشی از فشار واقعیتهاست. واقعیت این است که رقابت پنهان برای کرسی قدرت سیاسی و اقتصادی همچنان در لایههای پنهان حکومت با شدت و حدت ادامه دارد. وفاق گرچه مهم است؛ اما وفاق یک امر چندلایه است.
وقتی رقبای دولت در عمل به آن پایبند نباشند، حاصل آن وضعیتی میشود که خروجیاش کنار ماندن تدریجی نیروهای کارآمدی چون محمدجواد ظریف، علی طیبنیا و دهها فرد دیگر است. دولت پزشکیان تحت محاصره نیروهای رقیب و در تنگنای قهر و غضب دوستان و همراهان اولیه در وضعیت بغرنجی است. کشور بیش از اینکه فعلاً نیازمند انقلابی در عملکرد حکمرانی یا نیازی به تغییرات بنیانی اقتصادی باشد، نیازمند ایجاد ثبات و امنیت است.
کشور نیازمند همراهی برای عبور از خطر تهدید جنگ است، نیازمند حفظ هویت و تمامیت و استقلال است و اگر شرایط و بستر چنین ثباتی فراهم نشود، صحبت کردن از اصلاحات امری نامعقول و نشدنی و نوعی دامن زدن به آرمانگرایی پوپولیستی است. اکنون باید روی مهمترین دستاورد دولت پزشکیان یعنی گشودن مسیر گفتوگو با آمریکا تمرکز کرد و نگذاشت این راه گشودهشده مسدود شود. با کاهش سایه جنگ، تهدید بیرونی و محاصره اقتصادی است که زمینه و بستر تغییرات درونی هموار خواهد شد.