| کد مطلب: ۲۵۵۷۷
در تنگنا

کارشناسان معتقدند نفس‌های سینمای مستقل سال‌هاست زیر ضرب سینمای عامه‌پسند به شماره افتاده است

در تنگنا

تاکید بر فروش میلیاردی سینمای ایران در اواخر دولت سیزدهم از جمله کلیدواژه‌های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی وقت بود. موضوعی که بارها دست‌مایه افتخار به سینمایی قرار گرفت که چرخ‌اش بر اکران آثار کمدی می‌چرخید و گفته می‌شد حالش رو به بهبود است و در مسیر اوج‌گیری و رونق.

تاکید بر فروش میلیاردی سینمای ایران در اواخر دولت سیزدهم از جمله کلیدواژه‌های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی وقت بود. موضوعی که بارها دست‌مایه افتخار به سینمایی قرار گرفت که چرخ‌اش بر اکران آثار کمدی می‌چرخید و گفته می‌شد حالش رو به بهبود است و در مسیر اوج‌گیری و رونق. غلبه این گونه سینمایی اما دیگر گونه‌ها را چنان به حاشیه راند که کارشناسان سینمای ایران هم‌اکنون از مرگ سینمای مستقل و سینماگران این گونه از آثار سینمایی می‌گویند.

به عقیده آن‌ها حمایت بی‌قیدوشرط و افراطی از سینمای سرگرم‌کننده و عامه‌پسند در کنار افزایش هزینه‌های فیلم‌سازی موجب شده است دغدغه فیلمسازان سینمای مستقل دیگر نه ساختن یا نساختن اثری سینمایی که صِرفِ امرار معاش باشد. نکته‌ای که از جمله می‌توان در استوری اینستاگرام وحید وکیلی‌فر، یکی از فیلمسازان مستقل مشاهده‌اش کرد؛ استوری‌ای درخصوص فروش کلیه برای گذران زندگی که موجی از ابراز تاسف، همدلی و تلاش برای گشودن گرهی از کار این فیلمساز را برانگیخت.

فیلمسازی که بیش از ۱۵ سال از ساخت اولین فیلم‌اش می‌گذرد و چهار فیلم سینمایی بلند؛ «گِشِر»، «تابور»، «کی ۹» و «کرگدن‌ها خاورمیانه را فتح کردند» در کارنامه‌اش دیده می‌شود. در این میان اگرچه کانون کارگردانان سینمای ایران و صندوق اعتباری هنر در گفت‌وگو با «هم‌میهن» از تلاش برای حل این مشکل خبر دادند اما به نظر نمی‌رسد گره افتاده در کار سینمای مستقل ایران به این آسانی گشوده شود. 

وقتی گیشه معیار می‌شود

کیوان کثیریان

جدای از اینکه آیا بخشی از این اتفاق وارد آوردن تلنگری به مسئولان مربوطه و یادآوری حضور فیلمسازان مستقل بوده است یا خیر، باید گفت وضعیت پیش‌آمده که گریبان بسیاری از اهالی سینما را گرفته محصول نگاهی سطحی است.   

کیوان کثیریان، کارشناس و  منتقد سینما با اشاره به این نکته، در گفت‌وگو با «هم‌میهن» افزود: «این نگاه به‌خصوص در سه‌سال گذشته با وضوح بیشتری دیده شد و در پی حمایت بی‌قیدوشرط و افراطی از سینمای سرگرم‌کننده و عامه‌پسند شکل گرفت؛ حمایتی که به‌ویژه پس از دوران رکود ناشی از شیوع ویروس کرونا و اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ به قصد کتمان خالی ماندن سالن‌های سینما از تماشاگر شدت پیدا کرد و به قیمت آن تمام شد که سینمای مستقل، منتقد و تجربی نابود شود. ضمن اینکه هزینه فیلمسازی آنقدر افزایش پیدا کرده است که دیگر امکان ساخت اثر کم‌‌هزینه وجود ندارد. درنتیجه فیلمسازان ناگزیر از وصل شدن به نهادهای دولتی ازجمله حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی، سازمان هنری رسانه‌ای اوج و... هستند تا بتوانند هزینه بالای فیلمسازی را تامین کنند. این اتفاق به معنای حذف عامدانه سینمای مستقل است. درواقع هزینه فیلمسازی آنقدر افزایش پیدا کرده است که فیلمساز دیگر نمی‌تواند با دست در جیب خود کردن فیلم بسازد.»  

کثیریان مقصر این اتفاق را نگاه یک‌سویه و جزمی نسبت به رونق سینما دانست و ادامه داد: «اینکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت با میزان فروش گیشه سینما فخر بفروشد به معنای مرگ فرهنگ است؛ فرهنگی که بخواهد با تعداد بلیت فروخته‌شده ارزیابی شود بسیار پیش از این مرده است. مسلم است که وقتی وزیر فرهنگی به سطحی‌ترین و عامی‌ترین شکل ممکن به سینما نگاه و تصور می‌کند همه‌چیز بر مبنای فروش گیشه ارزیابی می‌شود، کل فضای موجود به اشغال سینمای عامه‌پسند درمی‌آید و جایی برای سینمای مستقل و صاحب اندیشه باقی نمی‌ماند. درنتیجه فیلمسازانِ این گونه‌ی سینمایی نیز خانه‌نشین و هم به‌لحاظ مادی و هم به‌لحاظ معنوی دچار خسران می‌شوند. طبیعی است که در این میان یکی از فیلمسازان نیز بگوید از شدت فشاری که به او وارد آمده ناگزیر از فروش کلیه‌اش است. این اتفاق حاصل از نگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی‌ وقت است که نه در خدمت فرهنگ که در عناد با آن بودند.»   

نگرانی نه برای ساختن فیلم که برای امرار معاش 

امیرحسین علم الهدی

فیلمسازان مستقل یا به‌شکل مشخص‌تر، فیلمسازان فعال در حوزه سینمای هنروتجربه، در طول سه‌سال گذشته عمدتاً در زمینه تولید اثر با مشکل مواجه شده‌اند. 

این نکته‌ای بود که امیرحسین علم‌الهدی با سابقه  سال‌ها مدیریت گروه سینمایی هنروتجربه در کارنامه کاری‌اش به آن اشاره کرد و در گفت‌وگو با «هم‌میهن» افزود: «این مشکل از یک سو به‌دلیل عدم صدور پروانه ساخت رخ داده است. چراکه دوستان مسئول در سِمَت‌های دولتی در طول سال‌های مورد اشاره متاسفانه نتوانستند با این گونه‌ی سینمایی همراهی کنند. به عبارت دیگر شاید تغییر ریل مورد اشاره این دوستان، اساساً به این معنا بود که آن‌چه به‌عنوان سینمای هنروتجربه شناخته می‌شد مورد پسندشان نیست. درنتیجه این گروه از فیلمسازان نتوانستند براساس قوانین جاری کشور به تولید اثر بپردازند.

علت دیگری که موجب شد فیلمسازان مستقل در زمینه تولید اثر با مشکل مواجه شوند این بود که تغییر ساختارها در حوزه سینما به گونه‌ای پیش رفت که فیلمسازی را به امری گران تبدیل کرد. به این معنا که شما اگر بخواهید به‌عنوان کارگردانی از کارگردانان سینمای مستقل به سراغ حرفه‌ای‌ها بروید عمدتاً دیگر از عهده تامین منابع مالی برنمی‌آیید. دلیل سومی که موجب ایجاد مشکل بر سر راه فیلمسازان مستقل برای ساخت فیلم شده این است که سینمای هیچ کجای دنیا نمی‌تواند برای ادامه حیات تنها به بازار داخلی متکی باشد. به عبارت دیگر به‌شخصه سینمایی را در دنیا سراغ ندارم که ادعا کند هم می‌خواهد درون‌زا باشد و هم درآمدزا اما فقط در چارچوب جغرافیایی خود. درواقع در همه‌جای دنیا فیلمسازان می‌توانند به‌صورتی آزاد در همکاری با کارگردانان دیگر کشورهای دنیا به تولید اثر بپردازند.»

علم‌الهدی ادامه داد: «پیامد این اتفاق، چنان‌چه مشاهده می‌کنید، می‌شود اینکه بسیاری از فیلمسازان ما که تعدادشان هم اندک نیست نه به‌صورت رسمی، نه به‌صورت زیرزمینی از امکان فعالیت برخوردار نیستند. آن‌چه اکنون در مورد این فیلمسازان مطرح است، نه بحث فیلم ساختن یا نساختن که بحث مشکلات معیشتی است. به جمله‌ای ظریف از کیانوش عیاری ارجاع‌تان می‌دهم که گفته بود: «نمی‌دانم اگر سینما نباشد باید چکار کنم؟ چون حتی مسافرکشی هم بلد نیستم.»

فیلمسازان مستقل ما ضمن اینکه به‌دلیل شرایط مورد اشاره نمی‌توانند در حوزه تخصصی‌شان فعالیت کنند، تخصص دیگری هم جز این ندارند و برای همین است که می‌توان گفت صحبت نه در مورد شرایط فیلمسازی که در مورد مشکلات معیشتی است. ما باید بدانیم که تصمیمات دولتمردان‌ در حوزه فرهنگ و هنر در طول سه‌سال گذشته، فارغ از آمار و ارقام، از پیوست فرهنگی برخوردار نبوده‌اند. خاطرم هست در دولت سیزدهم جمله‌ای از سوی وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی وقت در مورد گروه سینمایی هنروتجربه نقل شده بود که مایلم در این گفت‌وگو ذکر شود. طبق این نقل‌ قول از سوی ایشان گفته شده بود که چه دلیلی دارد ما به این روشنفکران پول بدهیم؟! درحالی‌که گروه سینمایی هنروتجربه صرفاً پاتوقی برای روشنفکران نبود، بلکه پاتوقی بود که سینماگران مستقل می‌توانستند در آن‌‌جا با مخاطبانی حرف بزنند که می‌دانستند وقتی وارد سالن سینما می‌شوند قرار است به تماشای چه فیلمی بنشینند.»

علم‌الهدی همچنین اظهار امیدواری کرد دولت چهاردهم بتواند با سازوکارهایی که تعریف می‌کند نخست نگرانی‌های معیشتی فیلمسازان مستقل را مرتفع کند، سپس زمینه‌ای برای ساخت فیلم توسط آن‌ها فراهم آورد. زمینه‌ای نه به‌مثابه ایجاد صندوقی چون کمیته امداد، بلکه به‌عنوان بازاری جذاب برای تماشاگران داخلی و خارجی. او تاکید کرد نباید فراموش کنیم که همه این مشکلات ذیل سیاست خارجی حل خواهد شد و تا مشکلات‌مان در این زمینه حل نشود، نمی‌توانیم فضایی برای فعالیت در حوزه بین‌‌الملل پیدا کنیم. او در پایان تصریح کرد: «هیچ سینمایی را در جهان نمی‌توان یافت که توانسته باشد همه مسائل‌اش را در درون خود حل کند. ما راهی جز آشتی با حوزه بین‌الملل پیش روی‌مان نیست و باید با تجدیدنظر در حوزه ممیزی و ساختار فیلمسازی در ایران، سینمای خود را به همه جای دنیا ارائه دهیم.»      

آن‌چه نگرانی‌ها در زمینه حیات سینما و سینماگران مستقل ایران را افزایش می‌دهد موج ممنوع‌الفعالیتی موجود است که به‌ویژه پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ شدت گرفته و اگرچه سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم تاکید کرده است «برخی از خانم‌ها و آقایانی که ممنوع‌الفعالیت بودند، مسئله‌شان حل شده و مسئله برخی دیگر هم در شرف بررسی‌های نهایی است» همچنان این نگرانی وجود دارد که مبادا استیصال دیگر هنرمندان از شرایط موجود موجب رسیدن آن‌ها به نقطه‌ای غیرقابل برگشت شود.

دیدگاه

یادداشت
آخرین اخبار