هدایت به روایت دولت‌آبادی

کتاب «درّ یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت»، روایت آن چندوقتی است که صادق هدایت خانه‌ای در پاریس اجاره می‌کند و آدرسش را هم به هیچ‌کسی نمی‌دهد و سعی می‌کند خودش را از همه‌چیز و همه‌کس و بعدتر حتی از شر خودش خلاص کند.

در آن شرایط هدایت سه داستان کوتاه و بلندی را که نصفه‌ونیمه نوشته بود، در سطل آشغال می‌اندازد. یکی از این داستان‌های ناتمام، قصه‌ی عنکبوتی را روایت می‌کند که به‌خاطر نفرین مادرش آب دهانش خشکیده و دیگر نمی‌تواند تار بتند.

درّ یتیم قصه‌ی سایه‌ی آصادق است که در آن صبحدم شوم در جواب هدایت که می‌پرسد «تو هم با من می‌آیی؟» می‌گوید «نه.». این متن اما فقط درباره‌ی هدایت و مرگ خودخواسته‌ی او نیست.

دولت‌آبادی در این اثر گفت‌وگویی دارد میان سایه‌ای که به درون گوییِ بی‌جوابِ نویسنده پاسخ می‌دهد.

 درٌ یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت

نویسنده:‌ محمود دولت‌آبادی

انتشارات: چشمه