پس از اینکه جلسه رای اعتماد به کابینه پیشنهادی مسعود پزشکیان برگزار شد و تمامی وزرای پیشنهادی توانستند از مجلس دوازدهم رای اعتماد بگیرند، یکبهیک مراسم تودیع وزرای دولت سیزدهم و معارفه وزیر دولت جدید برگزار میشود تا کابینه وزرا به صورت رسمی کار خود را در وزارتخانه آغاز کرده و گام در مسیری بگذارند که دستور آن توسط رئیسجمهوری صادر شده است. در این جلسات سخنانی گفته شد و مطالبی از سوی مسعود پزشکیان مطرح شد که نشان از تغییر ریل دولت در بخشی از رویکردهای سیاسی و اجتماعی دارد.
محمدرضا جوادییگانه جامعهشناس معتقد است: دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پُست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاستهایشان نمیبینند و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند، رای عموم مردم را هم نخواهند داشت.
از زمانی که مسعود پزشکیان در نطق روز تنفیذ خود از تلاش برای تشکیل دولت وفاق ملی سخن گفت، به مرور اظهارنظرها پیرامون این موضوع به وجود آمد. ابتدا درباره عمل رئیسجمهوری جدید ایران به شعار وفاق ملی و اینکه کابینهاش چگونه خواهد بود ابهاماتی وجود داشت تا اینکه رئیسجمهوری جدید ایران لیست کابینه پیشنهادی خود را به مجلس دوازدهم ارائه کرد؛ لیستی که میتوان آن را شبیه به رنگینکمانی سیاسی از سلایق مختلف معتقد به جمهوری اسلامی دانست. پس از معرفی کابینه پیشنهادی، برخی چهرههای شاخص اصولگرا درباره موضوع وفاق ملی و تلاش مسعود پزشکیان برای عمل به این وعده اظهارنظرهایی را صورت دادهاند.
میگویند الناس علی دین ملوکهم. مردم و شهروندان بر رویه و سیره صاحبان قدرت هستند. در بحث اعتماد هم میگوییم زمانی ملت به دولت اعتماد میکند که دولت به ملت اعتماد داشته باشد. همه چیز از بالا نشأت میگیرد و به پایین میآید و اینجا ساختار سیاسی مهم است.
۷۱ سال پیش، تاریخ سیاسی ایران یکی از مهمترین رویدادهای خود را پشت سر گذاشت و کودتاچیان که اقدامات نخستوزیر را برخلاف منویات دربار و منافع روباه پیر میدانستند، طی اقدامی برنامهریزیشده و تحت مدیریت مستقیم بیگانگان، پایان دوره نخستوزیری محمد مصدق را رقم زدند تا پس از آن، مصدق باقیمانده عمرش را در زندان و حصر سپری کند.
یکی از پرحاشیهترین انتخابهای مسعود پزشکیان برای حضور در کابینه دولت چهاردهم، فردی است که تمام سابقه کاریاش حضور در نیروی انتظامی بوده است؛ موضوعی که باعث شده نقدها به حضور اسکندر مومنی بهعنوان وزیر کشور پیشنهادی بیش از سایرین باشد.
پس از پایان هر دوره انتخابات ریاستجمهوری و در فاصله اعلام نتیجه نهایی انتخابات تا زمانی که رئیسجمهوری جدید لیست کابینه پیشنهادی خود را به مجلس ارائه کند، مباحث و گمانهزنیهای مختلفی پیرامون کابینه احتمالی مطرح میشد؛ اما این بار و در روزهایی که مسعود پزشکیان در حال انتخاب کابینه پیشنهادیاش برای معرفی به مجلس بود، علاوه بر گمانهزنیها برای اولینبار بحثی جدید پیرامون کابینه در فضای سیاسی ایران به وجود آمد. از «استعلام» درباره کابینه دولت جدید سخن گفته شد و این موضوع بارها مطرح شد که رئیسجمهوری برای انتصاب و انتخاب افراد، منتظر مثبتشدن پاسخ استعلام آنهاست؛ موضوعی که تا پس از اعلام لیست پیشنهادی به مجلس هم اظهارنظرها درباره آن وجود داشت و حتی این گمان به وجود آمده است که لیست اعلامشده تحت تاثیر و ناشی از منفیشدن استعلام درباره گزینههایی است که مطلوب رئیسجمهوری بوده است.
دقایقی پس از اینکه اعلام شد اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران ترور شده است، بحث در فضای مجازی پیرامون این موضوع آغاز شد و اظهارنظرهای مختلفی در ارتباط با این ترور صورت گرفت که بخشی از این اظهارنظرها، در فضاهای مختلف مجازی داخلی و خارجی از سوی فعالان مجازی اصولگرا بود که نکتههایی را درباره ترور اسماعیل هنیه مینوشتند که در این میان برخی بهدنبال معرفی مقصر این ماجرا بودند و برخی دیگر روبهروی جریان اول ایستادهاند.
در روزهایی که جلسات پرفشار شورای راهبری برگزار میشد و به عبارت دقیقتر از ۲۹تیرماه که اسامی اعضای شورای راهبری از سوی محمدجواد ظریف اعلام شد، موجی از واکنشها پیرامون افراد عضو در این شورا صورت گرفت که این واکنشها به صورت طبیعی در جریان اصولگرا نیز دیده میشد. آنچه در این گزارش مورد اشاره قرار گرفته، نگاهی به واکنشهایی است که اصولگرایان به تشکیل این شورا داشتهاند؛ واکنشهایی که در دو دسته «نقدها» و «اتهامات» قابل بررسی است.
آنچه شاید در کنار تعیین سکانداران حوزههای مختلف اجرایی مهم است، وضعیتی است که کشور در آن قرار دارد؛ روزنامه کیهان از فضای ایدهآل و «اسب زینشده» که از دولت قبل به دولت پزشکیان رسیده سخن گفته و به نظر میآید این جریان در تلاش است که نشان دهد قطار پیشرفت کشور در ریل درست قرار دارد؛ اما به عنوان اعضای جامعه ایرانی که در این کشور زندگی میکنیم و وضع سیاسی و اقتصادی را میبینیم به این ادعا با تردید که نه با احتمال بالای اشتباه در برآورد وضعیت، نگاه میکنیم و از آن تعریف و تمجیدات صورت گرفته در همان جایگاه تعریف و تمجید از رئیسجمهور فقید برداشت میکنیم، وگرنه کمتر کسی است که نداند کشور هم در حوزه سیاست داخلی و هم در حوزه سیاست خارجی باز هم در برهه «حساس کنونی» قرار دارد و اگر موقعیت به درستی درک نشود و فرصت به درستی مورد استفاده قرار نگیرد «کمیتمان لنگتر» از این روزها خواهد شد. بر همین اساس در کنار یافتن گزینهها برای سپردن امور مهم است که دولتمردان جدید بدانند در کجا قرار دارند و چه تهدیداتی پیش روی دولت جدید است و چه ضرورتهایی را باید در نظر بگیرند.