از فهم سوگ تـا درک شادی
سال نو با تقویم گره خورده اما حال نو تجربهای است که با تدبیر آدمی پیوند خورده است. تدبیر حاصل آگاهی است و آگاهی محصول تفکر. پس گزافه نیست که بگویم کتاب، میانجی
سال نو با تقویم گره خورده اما حال نو تجربهای است که با تدبیر آدمی پیوند خورده است. تدبیر حاصل آگاهی است و آگاهی محصول تفکر. پس گزافه نیست که بگویم کتاب، میانجی حال خوب است که بهواسطه روشنایی آگاهییافتن بهدست میآید. بیشک ایام عید بهترین فرصت برای آغازی دوباره است؛ برای آگاهی نو یافتن و نو شدن. این تجربه، بیش از هر چیز با کتاب خواندن حاصل میشود. ایام نوروز فرصت طلایی این تجربه است. برای غنیتر شدن این تجربه 5 کتابی را که بهنظرم خواندنی است، پیشنهاد دادهام که بهگمانم خواندنش برای این روزها راهگشاست.
غم در ساحت اندیشه
سوگ؛درآمدی فلسفی/ مایکل چلبی / ترجمه نصرالله مردادیانی/نشر بیدگل
سالی که گذشت با مفهوم سوگ پیوند تنگاتنگی داشت. اساسا سوگ و سوگواری یکی از مهمترین تجربههای زیسته بشری است. گرچه تلخ اما نیازمند فهمپذیری و مهارتآموزی درباره آن هستیم تا در مواجهه با آن دچار بحران نشویم. تجربه سوگ امروزه در پیوند با روانشناسی، ادبیات، فلسفه و هنر مورد تأمل و واکاوی قرار گرفته و کتابهای مختلفی بهویژه در سالهای اخیر درباره این مقوله منتشر شده است. یکی از تازهترین آنها کتاب «سوگ؛ درآمدی فلسفی»، نوشته مایکل چلبی و ترجمه نصرالله مردادیانی است که توسط نشر بیدگل منتشر شده است. چُلبی، با بهره جستن از روانشناسی، علوم اجتماعی، ادبیات و البته فلسفه، نشان میدهد ما برای فقدان کسانی سوگواری میکنیم که هویتمان را در گرو آنها نهادهایم؛ حتی آنها که مثل چهرههای مشهور، از نزدیک نمیشناسیمشان ولی تحسینشان میکنیم. مرگ این افراد نهتنها ما را از تجاربی ارزشمند محروم میکند، بلکه سبب نابهسامانی تعهدها و ارزشهایمان نیز میشود. این کتاب دلنشین و تأملبرانگیز با نثر شیوایش نمونهای است هوشمندانه از فلسفۀ کاربردی. هم بهدرد مجادلات مهم در زمینۀ مسائل مربوط به درمان میخورد، هم کتابی جالب و مفید برای درمانگرانی است که با افراد داغدار سروکار دارند؛ و نیز برای فلاسفۀ حوزۀ احساسات و عواطف آدمی و صدالبته برای همۀ ما آدمهایی که دیر یا زود ناگزیر باید از میان وادیِ طولانی، ظلمانی و پرپیچوخم فقدان و گمگشتگی راهی به بیرون بجوییم.
خنده و خرد
فلسفه شادی/ لوین بسر/ مترجم: ناصر مومنی/نشر لگا
گرچه سوگ با سرگذشت تاریخی ما گره خورد اما تقدیر محتوم ما نیست و همواره راهی به شادی و شاد زیستن وجود دارد. برای بیشتر ما مفهوم «شادی»، یک امر اسرارآمیز است. گاهی اوقات در تخیّلات و تأملاتمان بسیار به شادی میاندیشیم: آیا این شغل باعث خوشحالی من میشود؟ آیا انتخاب این شخص بهعنوان شریک زندگی من را خوشحال میکند؟ آیا خوردن آن کیکِ شکلاتی باعث خوشحالی من میشود؟ همچنین در آن لحظههایی که غرق اندیشه هستیم، وقتی میپرسیم «آیا خوشحالم»، به شادی میاندیشیم… واقعیت این است که فهم اینکه آیا شغلی جدید باعث خوشحالی من میشود یا نه، دشوار است. برای بسیاری از ما شادی همچون خط و مرز نهایی عمل میکند: در پایان روز فقط میخواهیم که خوشحال باشیم. ما شادی را برای خودمان، خانواده و دوستانمان میخواهیم. اگرچه میدانیم که شادی ممکن است به تنهایی حائزاهمیت نباشد، به سختی میتوانیم کسی را بیابیم که واقعاً معتقد باشد شادی امری بیاهمیت است. در ضمن اگر به چنان کسی بر خوردیم بهشدت گیج شده و تقریباً نگران او میشویم: چه کسی معتقد است که شادی چیز خوبی نیست؟ کتاب «فلسفه شادی»، به قلم «لورین بسر» که ناصر مومنی آن را ترجمه کرده از مجموعه معنای زندگی است که نشر «لگا» روانه باز کرده است. این کتاب نهتنها فلسفه شادی، بلکه جنبههای علمی، اقتصادی و سیاسی شادی را پوشش میدهد و موضوعات عملی مربوط به این مسئله که؛ چگونه میتوان شادتر زیست را با رویکردهای غیرغربی از نظر میگذراند. کتاب حاضر برای کسانی که تمایل دارند تا هنرمندانه اندیشیدن در مورد شادی را بیاموزند، حتی برای کلاس درس و محققانی که میخواهند در این زمینه بیشتر تحقیق کنند، مناسب است.
روایتشناسی در مستند
حاشیه همان متن است/پیروز کلانتری/نشر اطراف
نشر اطراف به شکل ویژهای در حوزه روایت و روایتشناسی دست به انتشار کتاب میزند و در سالی که گذشت درباره این موضوع چندین کتاب خواندنی به بازار کتاب فرستاده که آخرین آن کتاب «حاشیه همان متن است»، با زیر عنوان «احوال و تأملات یک مستندساز»، به قلم پیروز کلانتری است. کتاب درباره تأملات، دریافتها و برداشتهای پیروز کلانتری از 30سال زندگیاش با فیلم مستند (1370 تا 1400)؛ نوعی خاطرهخوانی از سر کردن مدام با مستند و مستندسازی است. پیروز کلانتری در این کتاب از افکار و احوال ذهنی خودش نوشته و از دغدغههایش در عالم مستندسازی. مضمون اصلی جستارهای کوتاه «حاشیه همان متن است»، رابطهی فیلم ــ و مشخصاً فیلم مستند ــ و زندگی و رفتوآمد میان زیستهای این دو جهان است. دغدغهی بزرگ پیروز کلانتری، به تعبیر خودش این است که «زندگی بهدرد فیلم بخورد و فیلم به زندگی برگردد». او در رفتوآمد میان ایندو، تجربهاش در جهان فیلم و سینمای مستند ایران را میکاود و دنبال پاسخی برای بعضی از سؤالهای مشترک ما میگردد. پیروز کلانتری در حاشیه همان متن است که تصویری از سالهای فعالیتش در عرصهی فیلم مستند پیش چشممان میگذارد اما به این بسنده نمیکند و لابهلای واگوییِ خاطرات دور و نزدیکش، از خیلی چیزهای دیگر هم مینویسد: تماشای زندگی، درنگ بر زندگی، جایگاه مستندساز در طوفانها و تلاطمهای اجتماعی و سیاسی، معانی و دلالتهای دوگانههایی مثل حاشیه/متن یا مرکز/پیرامون، نسبت مستندساز و دنیای واقعی، ارزش و اهمیتِ روایتِ وجوهِ پنهانِ جامعه، شکل و جنس ارتباط آدمهای پشت و جلوی دوربینِ مستندساز، پرسههای زندگی روزمره، خوانش شهر، حسِ خودش به خیابانها و محلههای تهران، روشنفکری و عملگرایی و جایگاه شخصیتهایی مثل همایون صنعتیزاده، جوانی و پیری، تلاش برای بازنمایی زندگی ایرانی در قالب روایتهای خُرد، معنا و مفهوم جامعه، تجربهی نوشتن، تمایز فیلم مستند و سینمای مستند.
ادبیات و تناقضهایش
کلام خاموش/ ژاک رانسیر/ترجمه: مهدی امیرخانلو/نشر نی
هنوز پرسش از ماهیت و چیستی ادبیات در محافل علمی و ادبی ادامه دارد و این نشان میدهد، ادبیات همواره از جایگاه و منزلت مهمی در جهان امروز برخوردار است. کتاب «کلام خاموش» بهقلم ژاک رانسیر که نشر نی منتشر کرده، به همین موضوع از منظری تازه مینگرد. ژاک رانسیر در کتاب «کلام خاموش»، پرسش از چیستی ادبیات را از نو طرح میکند. ظاهراً همگان تصور روشنی از ادبیات دارند، اما بر سر تعریف آن اجماعی وجود ندارد. رانسیر بهجای آنکه تعریفی نو از ادبیات ارائه کند، به لحظهی شکلگیری این اصطلاح جدید رجوع میکند تا آن را در متن یک تغییر ادراکی ژرف جای دهد. بهدنبال این تغییر، نظم سلسلهمراتبیِ حاکم بر موضوعها و ژانرهای ادبی که بنای بوطیقای کهن را تشکیل میداد، فرو میریزد و جای خود را به نوعی برابری ریشهای میان موضوعها و از هم گسستن ژانرها میدهد که بر اثر آن هر چیزی میتواند از ظرفیت ادبی برخوردار باشد و هیچ موضوعی نمیتواند فرم یا سبک خاص خود را تحمیل کند. این برابری ریشهای مبنای آشوبناک ادبیات در مقام پدیدهای نوظهور و ناکامل است و از ادبیات موجودی دوپاره و متناقض میسازد که دائم در پی رسیدن به انسجام و غلبه بر تعارضهای درونی و بیرونی خود است. تحلیل پردامنهی رانسیر که ازیکسو تا افلاطون و ارسطو کشیده میشود و ازسویدیگر به ایدئالیسم آلمانی و جنبش رمانتیسم میرسد، چارچوب نظری جدیدی برای فکرکردن به تاریخ هنر و ادبیات از خلال همین تعارضها و تضادها فراهم میکند. در این چارچوب جدید، مسائل ریشهداری چون نسبت میان هنر پیشرو و سیاست رهاییبخش، هنر برای هنر و هنر در مقام بیان اجتماع و نسبت میان هنر و زندگی از نو طرح میشوند و صورتی تازه پیدا میکنند.
وقتی زنان سخن میگویند
زن و زبان/ عبدالله غذامی/ نشر گام نو
امسال کتاب درباره زنان و جهان زنانه بهویژه در نیمه دوم سال، فزونی گرفت. ازجمله کتاب «زن و زبان»، اثر عبدالله محمد غذامی که انتشارات «گام نو» منتشر کرده است. عبدالحمید کاتب، استاد شعر و ادب در یکی از رسالههای خود میگوید: بهترین گفتار آن است که بیانش مردانه و استوار باشد و درونمایهاش زنانه و لطیف. او با این گفته از یک نوع تقسیمبندی فرهنگی سخن میگوید که در آن مرد سهمی بیشتر و سنگینتر از زن در حوزۀ زبان دارد. از قسمت نخست، قسمت دیگری نیز برمیآید؛ قسمتی که در آن مرد، نوشتار را از آن خویش میکند و به زن، گفتار (حکایتگری) را میدهد. چنین تقسیمی باعث استوارتر شدن نفوذ مردانه بر اندیشۀ زبانی و فرهنگی و نیز بر تاریخ میشود. بر این اساس زن آنگاه وارد حوزۀ زبان میشود که مرد، سلطۀ خود را بر تمام امکانات بگسترد و حدود حقیقت و مجاز را در گفتمان زبانی مشخص کند. بدینترتیب زن در این حوزۀ هستی چیزی نیست، جز مجازی نمادین یا تخیلی ذهنی که مرد آن را به نوشتن درمیآورد. حال سوال این است که آیا این زبان، مردانگی خود را بر زن تحمیل خواهد کرد یا باز مجالی در آن برای زنانگی همپایۀ مردانگی یافته میشود؟ کتاب «زن و زبان»، تلاش نگارنده در نشان دادن ویژگی مردانه زبان ازیکسو و پیکار فرهنگی زنان برای ورود به ساختار زبان ازسویدیگر است. او بهعنوان یک فمینیست عرب، سیر حضور زن در ادبیات عرب را از شهرزاد قصهگو در داستانهای هزارویکشب تا نویسندگان و قهرمانان در رمانهای معاصر نشان داده است.