پیر معارف ایران
رشدیه؛ پیشگام تعلیم و تربیت نوین ایران است
رشدیه؛ پیشگام تعلیم و تربیت نوین ایران است
داریوش سازمند
نویسنده و پژوهشگر
میرزا حسن تبریزی که بعدها به «رشدیه» شهرت یافت، فرزند آخوند ملا مهدیتبریزی و سارا بانو شقاقی در سال 1276 قمری در تبریز چشم به جهان گشود. شاید پدر و مادرش تصور نمیکردند که روزی این فرزند پایهگذار جریانی نوآورانه در تعلیم و تربیت این سرزمین خواهد شد. او تحصیلات مقدماتی را نزد پدر فرا گرفت و به واسطه استعداد، هوش و حافظه شگفتانگیزی که داشت پس از گذشت زمانی اندک یکی از علمای تبریز به شمار آمد و در سن 22سالگی توانست امام جماعت یکی از مساجد تبریز شود. میرزاحسن پس از تاسیس دارالمعلمین فرانسویان در بیروت و انگلیسیها در قاهره تصمیم گرفت که راه سفر را در پیش گرفته و در آنجا تحصیل کند. برایناساس ضمن جلبنظر موافق خانواده به نام رفتن به نجف از تبریز خارج شد ولی راه بیروت را در پیش گرفت و پس از تحصیل در دانشگاه بیروت به استانبول رفت و پس از تحقیق، مطالعه و بررسی روشهای آموزشی مدارس عثمانی به ایروان بازگشت و اولین مدرسه خویش را بنیان نهاد. او سپس در تبریز، مشهد، تهران، رشت، انزلی و قم مدارسی را به شیوه نوین پایهگذاری یا سرپرستی کرد.
اگرچه روحانیان این ابتکار او را تکفیر کردند و چند بار طلاب به مدرسههایش حمله بردند و برخی دولتمداران مستبد چون امینالسلطان و عینالدوله در حق او جفاها کردند، ولی او دست از تصمیم خویش برنداشت و از تلاش برای ایجاد مدارس جدید بازنایستاد. بارها و بارها مدارسی را که او ساخته بود، خراب کردند و دانشآموزانش را کتک زدند و خود او را به گلوله بسته و مجروح کردند، دهها القاب دروغ به او نسبت دادند تا بلکه بازار مکتبخانههای سنتی و عقبماندگی مردم همچنان گرم بماند ولی رشدیه که از آزادیخواهان بزرگ و مشروطهطلبان حقیقی ایران بود در راه رسیدن به آرمان مقدس خویش لحظهای کوتاه نیامد.
میرزاحسن که پیر معارف ایران هم خوانده شده است، بنیانگذار شیوه جدید آموزش ابتدایی در ایران است و آموزش الفبا به شیوه نو و رایج شدن آن در ایران نیز به همت این انسان بزرگ آغاز شده است. او یکتنه هم مدرسه را تاسیس کرد، هم برنامهریزی درسی و آموزشی را تدارک دید، هم به تربیت معلمان پرداخت و برای ایشان روش تدریس نوشت و هم برای دروس مختلف در پایههای آموزشی کتابهای گوناگونی را تالیف کرد. در همین زمینه اخیر او 27 جلد کتاب در موضوعات متفاوت تعلیم و تربیت کودکان نوشت که از آن جمله میتوان به بدایهالتعلیم، کفایهالتعلیم، نهایهالتعلیم، هدایهالتعلیم، اصول عقاید، اخلاق، مراهالحق، صرف فارسی، اصلاح املا و شرعیات ابتدایی اشاره کرد. همچنین، رشدیه نخستین معلم ایرانی است که برای کودکان شعر سرود و آموزشهای خویش را با کمک اشعار و بهصورت بازیگونه به خردسالان ارائه داد.
در کنار این فعالیتهای اساسی، او دو روزنامه به نامهای «مکتب» و «تهران» را برای ایجاد جهش فکری در جامعه منتشر کرد و در نشریه مکتب برای اولینبار اقدام به چاپ عکس در روزنامه و مجلات ایران کرد. یکی دیگر از اقدامات ابداعی رشدیه، برپایی یک چاپخانه ژلاتینی در خانه خویش و انتشار شبنامه بوده است. او بهعنوان یک مشروطهخواه حقیقی، در راه استقرار مشروطیت از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد، بهگونهای که به دستور عینالدوله مستبد به کلات نادری تبعید شد و مدتی نیز در رشت به زندان افتاد. همینجا بود که پس از اطلاع از تصمیم عینالدوله مبنی بر اعزام سپهدار اعظم محمدولیخان تنکابنی به تبریز برای سرکوب مبارزان آذربایجانی بهسوی سپهدار اعظم شتافت و او را متقاعد کرد که با مشروطهخواهان همکاری کند و به این ترتیب با آوردن سپهدار اعظم و نیروهایش موجبات فتح تهران و سقوط استبداد صغیر را فراهم کرد.
این آزادمرد در سالهای پایانی عمر خویش در شهر قم اقامت گزید و در همین شهر بود که مدرسهای ششکلاسه بنیان گذاشت و در همان مدرسه یک کلاس را به تعلیم و تربیت نابینایان اختصاص داد و با روشی که برای تعلیم دروس به نابینایان ابداع کرده بود، به آنها درس میداد. او بهرغم کهولت سن علاوه بر مدرسهداری و تعلیم و تربیت دانشآموزان بهطور مرتب در مجلس درس آیتالله شیخعبدالکریم حائری نیز حاضر میشد و از ایشان کسب فیض میکرد. رشدیه در 19 آذر 1323 در سن 97سالگی درگذشت و پیکر این بزرگمرد آزادیخواه در قبرستان نو در شهر قم به خاک سپرده شد.