| کد مطلب: ۱۳۴۷
جاده‌ای که دوطرفه شد

جاده‌ای که دوطرفه شد

این‌بار ورزشکاران بیش از گذشته نسبت به رخداد اجتماعی واکنش نشان داده‌اند

این‌بار ورزشکاران بیش از گذشته نسبت به رخداد اجتماعی واکنش نشان داده‌اند

«فوتبال یک بازی معمولی نیست. اگر یک‌تیم، حمایت طرفداران و مردم خودش را نداشته باشد، فرقی با یک‌مشت دلقک که بیهوده دنبال یک‌توپ می‌دوند، ندارند». این بخشی از متن کتاب «فوتبال علیه دشمن»، نوشته سایمون کوپر است که عقیده دارد، فوتبال ورزشی است که می‌تواند در بزنگاه‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی واکنش درستی توسط ورزشکاران داشته باشد و نقش خودش را به‌خوبی در حمایت از جریان سیاسی ایفا کند. درگذشت مهسا امینی و کنش اجتماعی- سیاسی‌ای که از 15روز گذشته شکل گرفته، باعث شده تا ورزشکاران به‌خصوص فوتبالیست‌ها، واکنش پررنگ‌تری در قیاس با گذشته داشته باشند. اتفاقی که پیش‌تر به‌وضوح دیده نمی‌شد و آنها سعی می‌کردند بی‌تفاوت از کنار ماجرا عبور کنند. تاریخ این را می‌گوید که ورزشکارها این‌بار فراتر از انتظار، نسبت به یک کنش‌سیاسی واکنش نشان دادند.

محبوبیتی که خرج حضور در سیاست شد

طی یکی، دو دهه اخیر جامعه با این رویکرد مواجه می‌شد که ورزشکارانی که در دوران ورزش حرفه‌ای از محبوبیت بالایی نزد جامعه برخوردار بودند، بعد از خداحافظی از ورزش به سمت سیاست سوق داده می‌شدند. مثل حسین رضازاده، علیرضا دبیر و هادی ساعی که مدال‌آوران جهانی و المپیک بودند و به مرور به شورای شهر تهران رفتند و در آنجا ماندگار شدند. محبوبیتی که برای حضور در سیاست خرج شد. این اتفاق چنان در این سال‌ها تکرار شد که دیگر کمترکسی انتظار داشت ورزشکاران‌محبوب‌سابق و سیاسیون‌فعلی نسبت به کنش‌های سیاسی-‌اجتماعی واکنشی فراتر از تریبونی دولتی از خود نشان دهند و درواقع نقدی را نسبت به موضوعی مطرح کنند. درواقع انتظار و توقعی که مردم از ورزشکار محبوبی چون غلامرضا تختی در گذشته داشتند، به‌مرور توسط بسیاری از ورزشکارها از بین رفت. کافی است فقط ادبیات غلامرضا تختی را در مواجهه با حمایت مردم از او مرور کنیم تا کمرنگ شدن و فاصله گرفتن بین مردم با ورزشکاران را بیش‌ازپیش درک کنیم. جهان پهلوان تختی هنگام عزیمت به آخرین سفر خود در مسابقات جهانی کشتی، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت‌وگو با خبرنگار«کیهان ورزشی» گفت: «هیچ‌چیز نمی‌تواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده‌اند، احساس شرمندگی می‌کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم، مسافرت کنم تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می‌دانستم، من هم می‌توانستم ادعا کنم

چون دیگران هستم.»

شروع انقلاب و حذف ستاره‌های محبوب

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 طبعا فوتبالیستی نبود که در قامت ورزشکار بخواهد نسبت به سیاست‌های کلان اوایل انقلاب اظهارنظر کند. دوسال بعد از انقلاب، در سال1359مصطفی داوودی، رئیس وقت سازمان تربیت‌بدنی، قانون من‌درآوردی‌ای را تصویب کرد تا بسیاری از چهره‌های محبوب آن دوران به‌اجبار از تیم ملی ایران خداحافظی کنند. مثل ناصر حجازی، ایرج دانایی‌فرد(زننده گل‌اول تاریخ فوتبال ایران در جام‌جهانی 1987)، حسین فرکی و حسن روشن که در آن دوران به تنهایی می‌توانستند ورزشگاه 100‌هزار نفری آزادی را با محبوبیت‌شان پر کنند، برخلاف میل باطنی از تیم‌ملی کنار رفتند! محبوبیت؛ عامل خط‌خوردن دوجین ستاره‌ای بود که می‌توانستند تا سال‌ها عصای‌دست سرمربی تیم‌ملی باشند. کنار رفتن امثال حجازی، اما باعث نشد تا مردم آنها را فراموش کنند. ناصر حجازی در دوران مربیگری بعد از طردشدن از حضور در فوتبال ایران، به بنگلادش رفت تا در آنجا دوران حرفه‌ای خود را ادامه دهد. در آخرین روزهای عمرش، وقتی از او درباره مربیگری در شرق آسیا سوال می‌کردند، با بغض می‌گفت: «شما حتی یک‌ساعت زندگی در آن‌جا را نمی‌توانید تحمل کنید، اما من مجبور بودم.» گفتنی است، ناصر حجازی بعد از ردصلاحیت در انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام کرد، می‌خواسته به مردم ثابت کند صحبت‌های او خریدار ندارد و مطمئن است که تایید

نخواهد شد.

از سکوت 76 تا «حمایت دسته‌جمعی» 88

حوادث کوی‌دانشگاه در تیرماه 1378 واقعه‌ای بود که در ابتدا دانشجویان و بعد، بخشی از مردم را در اعتراض به توقیف روزنامه سلام و تغییر قانون نظارت بر مطبوعات به خیابان‌ها آورد. این اعتراض‌ها، تبعات گسترده‌ای برای بخشی از بدنه دانشجویی داشت، اما ورزشکاران آن دوران سعی کردند هیچ واکنشی نسبت به این اتفاق نشان ندهند. واکنش ورزشکاران به‌خصوص فوتبالیست‌ها به حوادث انتخابات 88، اما کاملا متفاوت بود. در دیدار تیم‌ملی فوتبال ایران و کره‌جنوبی که انتخابی جام‌جهانی 2010 آفریقای جنوبی بود، هفت‌بازیکن تیم‌ملی ازجمله علی کریمی، مهدی مهدوی‌کیا، جواد نکونام، حسین کعبی، آندرانیک تیموریان و... با بستن مچ‌بند سبز درون زمین، از جنبش‌سبز حمایت کردند. حواشی این اتفاق چنان زیاد بود که گفته شد از ایران تماس گرفتند تا مچ‌بندها را باز کنند. از دل آن ماجرا اما برخلاف دهه60، بازیکنی از تیم‌ملی ایران خط نخورد یا با خداحافظی اجباری روبه‌رو نشد.

هشتگ مهسا امینی حرف‌رمز حمایت ورزشکاران

درگذشت مهسا امینی و اعتراضات خیابانی باعث شد، سلبریتی‌ها نسبت به این اتفاق واکنش نشان دهند و ورزشکارها نیز از این قاعده مستثنی نبودند. علی کریمی، اولین ورزشکاری بود که با انتشار توئیتی نسبت به درگذشت مهسا امینی واکنش نشان داد. البته تا جایی که توئیت‌های او صرفا انتقاد به درگذشت مهسا امینی بود و مسائل ساختارشکنانه مطرح نشده بود که همین توئیت‌های تند کریمی انتقاد بخشی از جامعه را دربرداشت.

سجاد استکی، کاپیتان تیم‌ملی هندبال ایران نیز به‌گفته خودش در حمایت از مردم، از بازی‌های ملی خداحافظی کرد. در ادامه، مهدی مهدوی‌کیا، زبیر نیک‌نفس، حسین ماهینی و سایر بازیکنان فوتبال نیز به‌طرق مختلف ازطریق توئیتر و اینستاگرام اعتراض خود را مطرح کردند. ماجرا به‌حدی ابعاد وسیعی به‌خود گرفت که ورزشکارانی چون مهدی طارمی بابت بی‌تفاوتی به این اتفاق مورد شدیدترین انتقادات ممکن ازسوی جامعه قرار گرفتند. این‌بار ورزشکارها سعی کردند از هر نظر رویکردی متفاوت داشته باشند؛ چه به‌لحاظ هم‌صدایی با بخشی از جامعه‌‌معترض، چه به‌لحاظ هزینه‌دادن، تعریف جدیدی از خودشان را ارائه کردند.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

آخرین اخبار