| کد مطلب: ۲۲۹۶۵

بازخوانی تعامل و ارتباط رؤسای جمهور با گروه‌های سیاسی

دولت‌ها و احزاب

دولت‌ها و احزاب

هنوز به صورت شفاف مشخص نیست که تعامل دولت پزشکیان با احزاب همسو و غیرهمسو چگونه خواهد بود و در رایزنی‎‌هایی که برای انتصاب وزرا و معاونین انجام شد، قدرت نفوذ آنها چقدر گسترده بود، اما بر مبنای آنچه رخ داد، جریان‌‏های مختلف پای خود را به کابینه چهاردهم باز کردند.

دیدار مسعود پزشکیان با اعضای جبهه پایداری و رویکردی که او در زمان تشکیل کابینه و حالا در انتخاب استانداران در پیش گرفته است، یک‌بار دیگر موضوع تحزب و اهمیت دادن به جایگاه احزاب در دولت‌ها را پررنگ کرده است. دولت‎های جمهوری اسلامی رویکردهای متفاوتی نسبت به احزاب در پیش گرفتند. بنابراین ابتدا باید دید که آیا توجه به کلیت احزاب در دولت‌های جمهوری اسلامی و تعامل آنها به عنوان رابط بین مردم و دولت‌ها در هر کدام از دولت‌ها تعریف شده بود یا خیر که پس از آن به دنبال تعامل آنها با احزاب موافق و مخالف در هر دوره برویم.

تحزب و فعالیت احزاب حداقل در ابتدای انقلاب در میان انقلابیون مورد توجه قرار داشت و همین هم موجب شد در فاصله زمانی اندکی از پیروزی انقلاب سیاسیون حزب «جمهوری اسلامی» را برای ادامه فعالیت‌شان در حوزه سیاسی راه بیاندازند و به مرور زمان تشکل‌های سیاسی مختلف در کنار آنهایی که پیش از پیروزی انقلاب شکل گرفته بودند، مشغول به کار شدند و فراز و فرود، دوری و نزدیکی آنها به قدرت و ظهور و حذف آنها در ۴۵ سال گذشته مسیر سیاست داخلی کشور را شکل داده است.

حالا ۷۴ حزب ملی، ۳۱ حزب استانی به همراه ۲۱ جبهه و ائتلاف سیاسی، تعداد احزاب و تشکل‌های سیاسی است که در کشور فعالیت می‌کنند. آنها می‌توانند به عنوان رابط بین دولت و ملت‌ها عمل کرده و معیار توسعه سیاسی در هر کشوری محسوب ‌شوند، چه آنکه یکی از شروط اولیه وجود حکومتی دموکراتیک، ابتدا وجود احزاب و تشکل‌های گوناگون است. احزاب و تشکل‌ها در کشور ما اما جایگاه مناسبی نه در دولت دارند و نه در بین ملت چندان شناخته‌شده و مورد پذیرش هستند.

اغلب تشکل‌های سیاسی در کشور ما تنها در زمان برگزاری انتخابات‌ها خرده فعالیتی دارند و پس از اتمام انتخابات بساط احزاب و تشکل‌ها تا حد بسیاری جمع می‌شود تا دوره بعدی. اما برخی از آنها نمادی از یک جریان هستند که اگرچه ذیل همان دو عنوان کلی اصلاح‌طلب و اصولگرا قابل تقسیم‌بندی هستند اما اثرگذاری و بازیگری آنها حائز اهمیت است. در چنین شرایطی موضع‌گیری دولت‌ها نسبت به فعالیت احزاب موافق و مخالف قابل تأمل است. 

با نگاه به ساختار مناسبات سیاسی در کشور ما، جایگاه کمرنگ آنها به وضوح نمایان است. جریان‌های قدرتمندی که برای حفظ امنیت سیاسی خود در رأس حکومت تلاش کرده‌اند تا احزاب را از گردونه رقابت‌های سیاسی کنار بزنند، غافل از این بودند که این احزاب هستند که منجر به ثبات سیاسی در یک نظام خواهند بود. احزاب با ویژگی مهمِ توسعه سیاسی، مشارکت مردم در رخدادهای سیاسی را فراهم کرده و بر پایداری حاکمیت می‌افزایند. از همین روی یکی از دلایل کاهش مشارکت در انتخابات ادوار مختلف را می‌توان در نقش غیرملموس احزاب و تشکل‌های سیاسی در کشور دانست.

صادق زیباکلام و مرتضی مقتدایی در پژوهشی نقش احزاب را در توسعه سیاسی ایران برررسی کردند و در توضیح اینکه چرا احزاب واقعی در ایران شکل نگرفتند اینگونه توضیح دادند که احزاب در ایران دستوری هستند و در سه قالب در ایران ظاهر شدند: «۱-احزابی که متکی به یک شخصیت بوده و برمحور فردیت شکل گرفته‌اند، ۲-احزابی که با سفارش نظام حاکم توسط کارگزاران برجسته به‌وجود آمده‌اند و ۳-احزابی که بنا بر شرایط ویژه سیاسی پدیدار شده و به‌عبـارتی احـزاب واکنـشی‌انـد.»

از نظر آنها در این پژوهش «هیچ‌یک از احزاب و تشکل‌های سیاسی که در جامعه وجود دارند از پائین شکل نگرفته‌اند، یعنی عده‌ای از اصحاب دولت، افرادی که هر کدام تشخیص سیاسی دارند و یک وزنه سیاسی به شـمار می‌آیند کارگزاران یا روحانیت، روحانیون، سازمان مجاهدین انقلاب و... را تشکیل داده‌اند و کلیـاتی را هم مطرح کرده‌اند؛ همین و بس. بنابراین بسیاری از احزاب در حقیقـت فقـط یـک اسم هستند و یک حزب واقعی نیستند» اما با همه این تفاسیر برخورد دولت‌ها با احزاب و تشکل‌های سیاسی موافق و مخالف متفاوت بوده است.

از ابتدای انقلاب تا دولت اصلاحات

در بازه زمانی ابتدای انقلاب حضور و فعالیت حزب جمهوری اسلامی، نهضت آزادی، حزب توده، سازمان مجاهدین خلق، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مؤتلفه اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز به‌عنوان بازیگران تشکیلاتی مورد توجه قرار داشت. آنجا که اعضای دولت موقت بیش از آنکه از نحوه تعاملات بگویند از دخالت‌های حزب جمهوری اسلامی گفتند و خط امامی‌ها و جناح چپ موجود را مقصر استعفاها و اشتباهات معرفی کرده‌اند. یا ابوالحسن بنی‎‌صدر، اولین رئیس‌جمهور از اختلافاتش با حزب جمهوری و تلاش برخی اعضای تشکیلاتی غیر همسو با دولتش از جمله حسن آیت برای کودتا گفته است و ارتباط نزدیکی که با مجاهدین خلق برقرار کرده است؛ البته او به دلیل حضور اعضای حزب جمهوری اسلامی در ارکان مختلف کشور و نزدیکی با امام خمینی با همه نقدهایی که مطرح می‎کرد هیچ وقت دل خوشی از آن نداشت، مگر به اجبار در بخش‌های مختلف از تعامل با آنها سخن می‌گفت.

دولت پس از او هم که دولتی به ریاست‌جمهوری محمدعلی رجایی بود و نزدیکی به حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ساز و کار آن به چشم می‎خورد و بازه زمانی‌اش آن قدر کوتاه بود که نوع تعاملش با جریان‌های غیرهمسو مشخص نبود. البته اختلافات با نهضت آزادی و ملی-مذهبی‌ها که از دوره بنی‌صدر شروع شده بود  به مرور پررنگ‌تر می‌شود و عملاً این تشکیلات را که پس از دولت موقت نقش‌آفرینی کم‌رنگی داشتند؛ در این دوره به حاشیه رانده شدند. در دوره ریاست‌جمهوری آیت‌الله علی خامنه‌ای هم که اختلافات سیاسی و جریان‌های همسو و غیرهمسو در خود حزب جمهوری در کنار تشکل‌هایی مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مبارز تعریف می‌شد و در دوره اول میرحسین موسوی از جریان راست بازار، مؤتلفه و راست حزب جمهوری در کنار جناح چپ حزب جمهوری و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز بهره برد و تعاملات بسیاری هم در این محدوده صورت گرفت و باردیگر بودند تشکل‌های سیاسی که با بی‌مهری دولت‌ها روبه‌رو می‌شدند.

با پایان جنگ و روی کار آمدن دولت اکبر هاشمی‌رفسنجانی انتظار می‎رفت فرصت فعالیت سیاسی و تمایل به آن بیشتر شود اما عملاً تا پایان دولت او هم نه دولت تمایل داشت حاشیه‌نشینانی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی را وارد فضای سیاسی کشور کند و نه محدودیت‌ها فرصت فعالیت حزبی گسترده به افراد می‌داد؛ با این وجود تشکیلات سیاسی حزب کارگزاران سازندگی تقسیم‌بندی جدیدی را شکل داد و از همان جناح راست موجود هم بال چپی حول محور دولت سازندگی که رهبر معنوی‌اش هاشمی رفسنجانی بود شکل گرفت. البته یکی از دلایل را باید در دیدگاه سیاسیون پس از انقلاب نسبت به احزاب دانست.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در مصاحبه‌ای گفته بود که در دوران شاه دید خوبی به احزاب نداشتند اما در نهایت در دولت او حزب کارگزاران سازندگی تشکیل شد. وی وجود احزاب را ضرورت زمان می‌دانست و با وجود آنکه نخستین انتخابات حزبی در ایران پس از انقلاب را به انتخابات سال ۷۶ نسبت می‎دهند اما تلاش برای شرکت حزبی در انتخابات در سال ۷۴ و با شکل‌گیری حزب کارگزاران در دولت رفسنجانی بود که انجام شد.

جرقه تعامل با احزاب در دولت اصلاحات

در دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، صدور مجوز برای تشکیل احزاب و تشکل‌های سیاسی چشمگیر بود. او تعامل خوبی با احزاب داشت؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از تشکل‌ها مجدداً فعالیت‌های سیاسی خود را از سر گرفتند و فعالیت‌های حزبی و تشکیلاتی در این دوران بسیار پررنگ شد. احزاب بسیاری در این دوره آغاز به کار کردند و رئیس‌جمهور هم در ارتباط با  احزاب و تشکل‌های همسو و غیرهمسو تعامل بسیاری داشت.

از یک سو جلسات مرتب با حزب مؤتلفه، دیدارها با جامعه روحانیت مبارز و همچنین ارتباط مناسب با جبهه ملی و نهضت آزادی در کنار آزادی‌های تشکیلاتی که در آن زمان صورت گرفت هم موجی از تشکیل احزاب و تشکل‌ها مانند جبهه مشارکت و... را به راه انداخت و هم نگاه به فعالیت تشکیلاتی را بهبود بخشید تا جایی که بسیاری از تحلیلگران سیاسی اذعان دارند بهترین دوره فعالیت احزاب و تشکل‌ها در دوران اصلاحات بوده است و البته دولت هم در شنیدن صدای جریان مخالف و تشکل‌های غیرهمسو گوش شنواتری نسبت به ادوار قبل و بعدش داشته است؛ چنانچه چهره‌هایی هم مانند ابراهیم یزدی و محمد توسلی و سایر چهره‌های نهضت آزادی و جبهه ملی و هم حبیب‌الله عسگراولادی و  دیگر چهره‌های جناح راست سنتی از این دولت به نیکی یاد می‎کنند.

دوران سیاهِ احزاب در دولت احمدی‌نژاد

از دوران احمدی‌نژاد به عنوان روزهای سیاه فعالیت احزاب در کشور یاد می‌شود. احمدی‌نژاد نظر خود را درباره احزاب در یک جمله خلاصه کرده بود و همان مبنای عملکرد او در قبال احزاب بود: «نظام ما تنها یک حزب دارد و آن ولایت است.» او احزاب را کانون‌های غیرقانونی می‌دانست که نباید واسط بین دولت و ملت باشند و تعیین سرنوشت مردم باید بدون هیچگونه واسطه‌ای برگزار شود. یارانه احزاب که در دولت اصلاحات به تصویب رسیده بود، در دولت احمدی‌نژاد حذف شد و احمدی‌نژاد و نمایندگان او در دولت تمام تلاش خود را کردند که احزاب را در مقابل مردم و مخالف مطالبات آنها معرفی کنند.

کمترین مجوز فعالیت حزب‌ها در دولت احمدی‌نژاد صادر شد. وزارت کشور ساختمان خانه احزاب را از آنها پس گرفت و پس از اتفاقات سال ۸۸ فشارها برای کاهش فعالیت احزاب بیشتر شد و دو حزب جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از سوی دادستان تهران اتهام مشارکت در انقلاب مخملی را دریافت و پروانه برخی از احزاب در نهایت باطل شد. از طرفی دیدارها با احزاب و ارتباط‌گیری با آنها به‌ویژه در جریان غیرهمسو اتفاق نیفتاد و او عملاً نه‌فقط احزاب غیر همسو بلکه تحزب را به حاشیه راند. 

دولت روحانی: کرکره احزاب بالا نرفت

حسن روحانی نیز معتقد بود که حزب به معنای حقیقی آن در کشور وجود ندارد و بحث‌های بین حزب‌ها بحث‌های قبیله‌ای است: «هر جمعی گوشه‌ای جمع شده‌اند. کرکره‌ها هم پایین است. موقع انتخابات کرکره‌ها بالا می‌رود، چراغ روشن می‌شود، دم مغازه آب و جارو می‌شود، سروصدا شروع می‌شود، انتخابات هم که تمام می‌شود کرکره‌ دوباره پایین کشیده می‌شود... ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم؛ البته در ابتدای انقلاب، حزب جمهوری اسلامی حرکتی را آغاز کرد ولی به دلایلی پایدار نماند.» رئیس‌جمهور اعتدالگرای ایران چندین نشست با احزاب و تشکل‌های سیاسی برگزار کرد و با وجود آنکه در ایام انتخابات بسیار مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار گرفت اما از دیدگاه آنها روحانی آنها را پشت سر گذاشت و بعد از رسیدن به قدرت ارتباط مناسبی با اصلاح‌طلب‌ها نداشت.

اگرچه در دوره او نیز اجازه تاسیس حزب‌های جدیدی صادر شد. حسن روحانی پس از پیروزی در انتخابات با حزب مؤتلفه اسلامی که به نوعی جریان حزبی مخالف او قلمداد می‌شد نشستی برگزار کرد. نخستین نشست خود با جریان‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا را به صورت جداگانه برگزار کرد و نشست با جریان‌های حزبی به صورت مرتب و هر ساله دردورانی که او رئیس‌جمهور بود برگزار می‌شد و دو حزب جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب نیز که پس از اتفاقات سال ۸۸ منحل شده بودند، به گفته رحمانی‌فضلی، وزیر کشور دولت روحانی، می‌توانستند با حزب جدیدی تشکیل و ادامه فعالیت دهند و از همین روی دو حزب اتحاد ملت و توسعه ملی را برآمده از این دو تشکل حزبی می‌دانند. اما بازهم با وجود آزادی ایجادشده برای احزاب پس از دوران احمدی‌نژاد، حزب‌ها جایگاهی که رئیس‌جمهور در صحبت‌های خود مدعی آن بود را در دولت روحانی نداشتند.

دولت رئیسی: فعالیتِ محدود 

مرحوم رئیسی در زمان تصدی دولت دو دیدار با احزاب و تشکل‌های سیاسی برگزار کرد. رئیسی در جلسه مردادماه سال ۱۴۰۱ در صحبت‌های خود بر کسب قدرت احزاب صحه گذاشت و با اشاره به اینکه نقش احزاب و تشکل‌ها در اصلاح امور جامعه، گره‌گشایی از مشکلات مردم و جامعه است، گفت که «تلاش برای رسیدن به قدرت، زمانی ارزشمند است که هدف، اصلاح امور جامعه، اجرای عدالت و گره‌گشایی از مردم باشد.» در این جلسه پرحاشیه، اعتراضات نمایندگان احزاب و تشکل‌ها به تغییر قانون انتخابات پررنگ بود؛ هرچند برخی نیز در مورد خودِ احزاب صحبت کردند. زهره الهیان در این جلسه گفت: «احزاب توانایی گرم کردن تنور انتخابات را ندارند زیرا برای گرفتن حتی یک سالن مشکل دارند.»

مسعود پزشکیان نیز یکی از حاضرین در این جلسه بود که او نیز درمورد ثبت‌نام در انتخابات صحبت کرده و به رئیس‌جمهور سابق نسبت به پرونده‌سازی برای افرادی که ثبت‌نام کردند گلایه کرد و از کاهش مشارکت در انتخابات سخن گفت: «اگر جای دولت بودم از برخی‌ها خواهش می‌کردم که ثبت‌نام کنند نه اینکه برای کسانی که آمدند پرونده درست کنم... عمل دولت خلاف فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر افزایش میزان مشارکت در انتخابات است، چراکه هیئت‌های اجرایی کاری کردند که انتخابات پرشور نشود.»

فعالان سیاسی معتقد بودند که رئیسی رابطه خوبی با احزاب دارد و باید مشخص شود که آیا احزاب توانایی همکاری با دولت رئیسی را دارند یا نه. اما تعامل رئیسی با احزاب در حد همین دو نشست پیش رفت. با وجود ادعای دولت سیزدهم مبنی بر تعامل خوب با همه احزاب، اما رویکرد وزارت کشور دولت رئیسی به‌ویژه در هنگام برگزاری انتخابات مجلس در تایید صلاحیت‌ها به گونه‌ای بود که بسیاری از احزاب مخالف دولت که تنها در همین ایام انتخابات است که فعالیت حزبی انجام می‌دهند، از همین خرده فضای مشارکت سیاسی نیز منصرف شده و تحریم انتخابات مجلس را برگزیدند.

وزیر کشور دولت سیزدهم نیز دیدارهایی با احزاب و تشکل‌های سیاسی برگزار کرد. به اعتقاد دولت سیزدهمی‌ها راه‌اندازی خانه احزاب که در این دولت انجام شد، حرکت احزاب را سازماندهی کرد.  نگاه اعضای دولت او به احزاب نیز نگاهی در چارچوب‌های دولت سیزدهم بود؛ به‌طوری‌که در آخرین جلسه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب که اوایل مردادماه برگزار شد، مدیرکل سیاسی وزارت کشور در دولت سیزدهم با اشاره به اینکه نگاه حاکم دولت سیزدهم به احزاب فرصتی برای گفت‌وگوی سیاسی و مفاهمه است گفت که این دولت احزاب را در قالب مردم‌سالاری دینی است که به رسمیت می‌شناسد. عبدالله مرادی تاکید کرد که در دولت سیزدهم تلاش شد نگاه جناحی به احزاب وجود نداشته باشد و به جای آن در این دولت یک نگاه ملی و قانونی که همه احزاب و گروه‌های سیاسی در آن فرصت ابراز بیان و نظر خود را به شکل برابر داشته باشند، شکل گرفت.

دولت پزشکیان؛ وفاق با اصلاح‌طلب و اصولگرا؟

در دولت چهاردهم، مسعود پزشکیان از ابتدا خود را وابسته به هیچ حزب و جریان سیاسی معرفی نکرد. او خود را فردی مستقل می‌داند که با وجود حمایت‌های فراوان نیروهای اصلاح‌طلب از او، بدون گرایش سیای خاصی وارد عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری شده است. عمده فعالیت‌های حزبی او پیش از انتخابات در هماهنگی با جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب بود، اما بعد از انتخابات تلاش کرد تا جریان میانه را در پیش بگیرد و همه گرایش‌ها و جریان‌های سیاسی را پای میز مذاکرات دولت برای تشکیل کابینه بکشاند.

پزشکیان طی نامه‌ای که از سوی دفتر او منتشر شد، از نهادهای مدنی، انجمن‌های علمی، احزاب، جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی با گرایش‌های متفاوت درخواست کرد که پیشنهادات خود را برای انتخاب اعضای کابینه دولت چهاردهم ارائه کنند؛ نامه‌ای که از سوی دفتر او منتشر شد و در آن اعلام شده بود این درخواست کمک برای انتخاب با صلاحیت‌ترین همکاران در دولت چهاردهم است. این اعلام درخواست و معرفی سایتی برای ارسال رزومه فضای مناسبی برای رایزنی‌های احزاب ایجاد کرد؛ هرچند که این اتفاق برای بسیاری نگران‌کننده بود.

عده‌ای معتقد به حضور کابینه یک‌دست بودند و عده‌ای چشم‌انداز وفاق ملی را در حضور چهره‌های سیاسی از جریان‌های سیاسی مختلف متصور شدند و برخی نیز دولت را سهامی عامِ احزاب سیاسی معرفی کردند. میثم ظهوریان، یکی از نمایندگان مجلس بود که از تبدیل شدن کابینه پزشکیان به شرکت سهامی عام احزاب سیاسی ابراز نگرانی کرد. وی تاکید داشت که «دولت مقتدر از دل کابینه منسجم بیرون می‌آید و اگر این کابینه به جای این که ذیل یک ایده حکمرانی شکل گیرد مبتنی بر سهمیه‌بندی‌های سیاسی و سایر سهمیه‌بندی‌ها شکل گرفت، این اتفاق نخواهد افتاد. کابینه نباید تبدیل به شرکت سهامی احزاب سیاسی شود.»

بهزاد نبوی هم با انتقاد از سهم‌خواهی‌های سیاسی از کابینه پزشکیان گفته بود:«به خاطر ایران و به خاطر دکتر پزشکیان بینوا، دست از سهم‌خواهی از این گوشت قربانی بردارند.» البته پزشکیان پس از پیروزی در انتخابات و پیش از تعیین کابینه دیداری با جبهه اصلاحات برگزار کرد و پس از آن هم به مرور با تشکل‌های مختلف سیاسی دیدار داشت که مهمترین آنها جبهه پایداری است. در نشستی که پزشکیان با اعضای جبهه پایداری داشت نیز از یک سو رئیس‌جمهور به کلیات مسائل جاری کشور پرداخت و تقویت وحدت و انسجام کشور را به‌منظور تقویت ایستادگی در برابر دشمنان خارجی ضروری دانست.

به نوعی او پالس‌های مثبتِ تعامل با جریانی که تندترین موضع‌گیری‌ها با او پیش و پس از انتخابات داشتند را ارسال کرد. هرچند اعضای جبهه پایداری حاضر در این جلسه بر محوری‌ترین رویکرد رئیس‌جمهور در تعامل با احزاب و تشکل‌ها یعنی «وفاق ملی» ایراد گرفتند، اینکه باید تعریف دقیقی از «وفاق ملی» ارائه شود و بر مبنای «مفهومی که می‌بایست بر مبنای منظومه معرفتی امام خمینی(ره) و حول گفتمان رهبری عزیز انقلاب طرح شود.»

هنوز به صورت شفاف مشخص نیست که تعامل  دولت پزشکیان با احزاب همسو و غیرهمسو چگونه خواهد بود و در رایزنی‎هایی که برای انتصاب وزرا و معاونین انجام شد، قدرت نفوذ آنها چقدر گسترده بود، اما بر مبنای آنچه رخ داد، جریان‌های مختلف پای خود را به کابینه چهاردهم باز کردند و این افراد با پرچم یک حزب و یا جریان سیاسی نبودند که به کابینه راه یافتند.

آنچه روشن است، ما کمتر شاهد اظهارنظرها براساس چارچوب‌های تعریف‌شده در یک حزب از سوی این افراد بوده‎ایم و البته شکل دولت‌ها و نحوه تعامل با احزاب و تشکل‌ها هم همگی بستگی به رئیس‌جمهور داشته است؛ اگر آن فرد اهل تعامل باشد روابطش با احزاب و تشکل‌های گوناگون همسو و غیرهمسو نیز به خوبی شکل گرفته است (که عملاً به جز در دولت اصلاحات نمونه مناسبی از آن را شاهد نبوده‌ایم) و اگر آن فرد تندرو باشد طبیعتاً به نحو دیگری برخورد می‌کند و حذف جریان غیرهمسو حتی در تعاملات مشورت‌گونه هم رقم می‌خورد. 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی