| کد مطلب: ۱۲۹۲
زوال سیاست و ظهور سلبریتی‌های سیاسی

زوال سیاست و ظهور سلبریتی‌های سیاسی

چرا سلبریتی‌ها مشکل اصلی جامعه ایران نیستند؟

چرا سلبریتی‌ها مشکل اصلی جامعه ایران نیستند؟

در سال‌های اخیر فصل مشترک بسیاری از تیترهای رسانه‌های حکومتی و رسانه‌های منتقد، سلبریتی‌ها بوده است؛ افرادی که در فضای مجازی مخاطبانی میلیونی دارند و سخن آنها و کنش‌های‌شان گاه به شکل‌گیری موجهایی سهمگین منجر می‌شود. رسانه‌های حکومتی گاه سبک زندگی آنها را زیر ذره‌بین برده بودند و رسانه‌های منتقد انفعال و بی‌تفاوتی آنها نسبت به مسائل اجتماعی را مورد انتقاد قرار می‌دادند. خیل مخاطبان آنها در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی اما بی‌تفاوت به این دو موضع، آنها را مجدانه در اینستاگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کردند و بر رونق بازار آنها می‌افزودند. واکنش سلبریتی‌ها اما در این میان به این چرخه تشویق و تهدید، متفاوت بود. برخی صفحات خود را با همان سبک و سیاق غیرسیاسی پیشین اداره می‌کردند، اما برخی نیز تلاش کردند همگام با شرایط اجتماعی نسبت به برخی رخدادهای سیاسی و اجتماعی واکنش‌هایی موردی داشته باشند. با این همه، در تحلیل نهایی بار تحقیرآمیزی که نسبت به لفظ سلبریتی وجود داشته است، چندان کاهش نیافته است. مساله اصلی اما گاه در این میان گم شده است؛ سلبریتی کیست؟ و آیا هر کسی که مخاطبانی گسترده در شبکه‌های اجتماعی دارد، مصداق این لفظ است؟

سلبریتی کیست؟

در ساده‌ترین تعریف از سلبریتی این لفظ به افرادی اطلاق می‌شود که به‌واسطه شهرت در حوزه‌های هنری، ورزشی، ادبی، علمی و... مورد توجه قرار می‌گیرند و به‌خصوص به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی، ارتباطی‌خاص با مردم و فرهنگ عامه پیدا می‌کنند. در این میان هستند البته سلبریتی‌هایی که به‌قول‌معروف هیچ هنری جز جلب‌توجه ندارند و به آب‌وآتش می‌زنند تا دیده شوند. تجربه نیز نشان می‌دهد گاه چنین حرکاتی مورد توجه مردم نیز قرار می‌گیرد و فردی بدون اینکه در هیچ حوزه‌ای تخصص داشته باشد، موردتوجه گروه‌هایی گسترده از مردم به‌خصوص نوجوانان و جوانان به‌عنوان اصلی‌ترین مصرف‌کنندگان محتوای‌مجازی قرار می‌گیرد. با این تفاسیر، نه تخصص‌داشتن شرط سلبریتی‌شدن است، نه همه سلبریتی‌ها افرادی بدون‌تخصص هستند؛ آنچه اهمیت دارد پیش آمدن مجموعه‌ای از شرایط است که به «دیده شدن» افراد منجر شود. سلبریتی هر آن کسی است که دیده می‌شود؛ آن‌هم بسیار. توجه به پدیده‌ای چون تتلو شاید در این زمینه راهگشا باشد؛ خواننده‌ای که به‌واسطه هنر خوانندگی مخاطبانی پیدا می‌کند، اما با تلفیق این هنر با نوعی مانورهای عامه‌پسندانه، ابعادی جدید از شخصیت و سبک‌زندگی خود را نیز نمایان می‌کند و از قضا از این طریق نه‌تنها بر فالورهای خود می‌افزاید، بلکه مبلغ و مروج نوعی سبک زندگی جدید نیز می‌شود که برای بسیاری از طرفداران دوآتشه او مظهر سبک‌زندگی درست است. با چنین تفسیر موسعی از سلبریتی این سوال پیش می‌آید که به‌راستی سلبریتی کیست؟ علی کریمی یا دنیا جهانبخت؟

تغییر مرجعیت‌های اجتماعی

در جامعه ایران در دهه‌های اخیر تحولات گسترده‌ای شکل گرفته است. یکی از مهم‌ترین این تحولات تغییر مرجعیت‌های سیاسی و فرهنگی است. بسیاری از جامعه‌شناسان روند این تغییر مرجعیت‌ها را حتی در حوزه‌های مذهبی نیز رصد کرده‌اند و از جایگزینی نرم و آهسته مداحان به‌جای روحانیان در میان جماعت‌های مذهبی به‌خصوص جوانان مذهبی سخن به میان آورده‌اند. در زمینه فرهنگی و سیاسی نیز در دهه‌های اخیر افول مرجعیت روشنفکران و احزاب سیاسی، امری قابل‌توجه است و در همین فضاست که به‌نظر می‌رسد جامعه انتظار دارد سلبریتی‌ها در این زمینه بتوانند خلأ پیش‌آمده را پر کنند. برخی سلبریتی‌ها نیز حرکت روی امواج جریان‌های عمومی را دستمایه مناسبی برای دیده شدن بیشتر می‌دانند و برخی مواقع با استوری طعنه‌آمیز و کنایه‌های نیش‌دار به وضعیت موجود اعتراض می‌کنند و می‌کوشند این اعتراض‌ها را مایه افزایش محبوبیت خود کنند. این امر عموما مورد اعتراض حکومت نیز قرار می‌گیرد، اما از این نکته غفلت می‌شود که این خود حکومت و رسانه‌های حکومتی و در وهله‌ای سیاست‌مداران و کاندیداهای انتخابات بوده‌اند که نخستین‌بار با این تخمین که محبوبیت سلبریتی‌ها می‌تواند باعث مشارکت بیشتر در انتخابات و رای‌آوری بیشتر شود، به حضور شبه‌سیاسی سلبریتی‌ها دامن زده‌اند؛ از مهدی کروبی و ساسی مانکن گرفته تا ابراهیم رئیسی و تتلو. در این میان البته بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران نیز هنگام انتخابات از بیان مواضع‌سیاسی خود پرهیز نکرده‌اند و حمایت خود از برخی کاندیداها را به‌صراحت بیان کرده‌اند؛ امری که در وضعیتی عادی، رفتاری کاملا طبیعی است.

استانداردهای دوگانه سیاسی

مواجهه موافقان و منتقدان حکومت و بهطور کلی نیروهای سیاسی با حضور سلبریتی‌ها در عرصه سیاست، اما از استانداردهای دوگانه‌ای رونمایی می‌کند. واقع امر آن است که از نظر نیروهای سیاسی، سلبریتی خوب آن سلبریتی‌ای است که در تیم آنها باشد و به‌نفع آنها پست و استوری بگذارد، وگرنه او مصداق مفت‌خور، بی‌خاصیت، فتنه‌گر و... می‌شود. این معیار در میان عموم جناح‌ها و جریان‌های سیاسی حکومتی و اپوزیسیون نیز شایع است و تفاوتی میان آنها نمی‌توان دید. مشکل اصلی اما آیا سلبریتی‌ها هستند یا آن پیش‌فرض رایجی که در میان نیروهای سیاسی وجود دارد و مبتنی بر این ایده است که سلبریتی‌ها چون فالوورهای زیادی دارند، مرجعیت سیاسی نیز دارند و بسیاری از مردم منتظرند تا آنها اعلام موضع کنند تا بعد تیم‌سیاسی خود را انتخاب کنند؟ این پیش‌فرض، اما مناقشه‌برانگیز است و برخی تجربه‌ها نیز نشان می‌دهد فرض چندان موثقی نیست.

مشکل سلبریتی‌ها نیستند

بیایید یک‌بار شرایطی عادی در سیاست بسیاری از ملل جهان را مرور کنیم. افراد جامعه نگرش‌های سیاسی، اجتماعی و سبک‌های زندگی متفاوتی دارند و هرکدام در طبقات، اصناف و گروه‌های همفکر متشکل می‌شوند. در ساحت سیاسی این نگرش‌های متفاوت خود را در قالب احزابی واقعی و برآمده از متن جامعه منعکس می‌کنند و هر نگرشی نیز می‌تواند رسانه‌هایی آزاد داشته باشد که دیدگاه‌های خود را با مردم در میان می‌گذارد. در ادامه این فرآیند، رقابت مسالمت‌آمیز این جریان‌ها در بستری دموکراتیک رخ می‌دهد و سیاست بر پایه رای اکثریت و حفظ حقوق سایر گروه‌ها ساماندهی می‌شود و شکست‌خوردگان می‌توانند در جریان سیاست در ادواری دیگر صاحب اکثریت شوند. در این شرایط همه آحاد جامعه، چه مردم عادی چه سلبریتی‌ها، این امکان را دارند که به بیان آرا و افکار خویش بپردازند، اما بعید است در حضور احزاب قوی، روشنفکران برجسته و رسانه‌های آزاد، آنها بتوانند مرجعیت سیاسی پیدا کنند. از این منظر که به ماجرا نگریسته شود، مشخص می‌شود بخشی از جدالی که بر سر سلبریتی‌ها در جامعه ایرانی شکل گرفته است، کاذب است و در بیانی دیگر حواس ما را از مشکل اصلی پرت می‌کند. مشکل اصلی این است که سیاست در ایران به‌محاق رفته است و به همین دلیل بار امانت سیاست بر دوش کسانی چون سلبریتی‌ها افتاده است که نه تخصص آن را دارند، نه برای این کار ساخته شده‌اند. همین ایراد در سطحی دیگر خود را به‌خصوص در دهه80 نمایان کرد؛ وقتی در وضعیتی خاص این نیروهای دانشجویی بودند که می‌کوشیدند قطار سیاست را به راه بیاندازند. منتقدان آن وضعیت، دانشجویان را از نظر شناخت و تجربه، فاقد صلاحیت لازم برای مداخله در بازی بزرگان می‌دانستند؛ سخنی که بی‌راه هم نبود. اما آن‌روی دیگر سکه را نیز باید دید؛ چه شرایطی پیش آمده است که سلبریتی‌ها، دانشجویان، مداحان و.... به پیشتازان کنش سیاسی بدل شده‌اند؟ پاسخ روشن است؛ غیبت بزرگ نیروهای سیاسی و تعطیلی سیاست، به معنای دقیق آن در جامعه ایران. از این منظر راه عبور از مصائب کنونی، نه اتهام زدن به این و آن سلبریتی که احیای سیاست راستین است؛ سیاستی که در آن هر فرد جامعه حق دارد در صورت تمایل، به اظهارنظر در هر زمینه‌ای بپردازد و بکوشد برای عملی‌شدن آرمان‌های خود، در هر حوزه‌ای قدم بردارد؛ تنها با این شرط که قواعد دموکراتیک بازی‌سیاسی را رعایت کند.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار