| کد مطلب: ۹۹۲۹

اسرائیل مانع راهکار دوکشوری است

اسرائیل مانع راهکار دوکشوری است

محمدعلی سبحانی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه در گفت‌وگو با هم‌میهن (بخش دوم و پایانی)

محمدعلی سبحانی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه در گفت‌وگو با هم‌میهن (بخش دوم و پایانی)

محمدعلی سبحانی، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در لبنان، اردن و قطر و مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه، می‌گوید که ریشه‌های حماس در اخوان‌المسلمین است و مولود مستقیم جمهوری اسلامی ایران محسوب نمی‌شود. سبحانی معتقد است که حماس مانند اخوان‌المسلمین در بقیه کشورها به صورت یک شبکه اجتماعی عمل می‌کند و برای از میان برداشتن آن، با از بین بردن امکانات و پرسنل نظامی حماس ممکن نیست. در ادامه بخش دوم از گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با محمدعلی سبحانی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران مطالعه می‌کنید.

‌اسرائیل هدف خودش را از عملیات در غزه حذف کامل توانایی‌های حاکمیتی و نظامی حماس عنوان کرده‌است. سوال من این است که آیا چنین هدفی دست‌یافتنی است و آیا اسرائیل می‌تواند مقاومت مسلحانه را در غزه کاملاً از بین ببرد؟

گمان نمی‌کنم که خواسته اسرائیل، هرچقدر هم که انرژی و نیرو بگذارد، عملی شود. دلایل متعددی هم وجود دارد؛ یکی از اصلی‌ترین دلایل این است که هر عملیاتی که اسرائیل انجام می‌دهد، افرادی را شهید می‌کند و خانواده‌ای را دچار گرفتاری می‌کند و از میان اینها نفرت فشرده‌ای علیه اسرائیل شکل می‌گیرد که این نفرت فشرده باعث می‌شود فکر انتقام‌جویی در میان فلسطینیان افزایش پیدا کند. اینگونه نیست که اگر امکانات حماس از بین برود، حماس نتواند آنها را دوباره بازسازی کند. اینگونه نیست که اگر اسرائیل با هزینه‌های بسیار حتی توانست کل غزه را شخم بزند، مقاومت از بین برود. ملت فلسطین بیش از ۷۰ سال است که در این شرایط حضور دارند و بارها چنین اتفاق‌هایی برای‌شان افتاده‌است. بزرگ‌ترین پشتیبانان فلسطینیان که همسایگان‌شان باشند، با اسرائیل صلح کرده‌اند و فضای برنامه‌ریزی‌شده دوران عبدالناصر که قضیه فلسطین یک قضیه عربی محسوب می‌شد و در جنگ‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ که موضوع فلسطین به یک مسئله اسلامی بدل شد، گذشته‌است. اسرائیل هم تحت حمایت کامل آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و بسیاری دیگر از کشورهایی قرار دارد که تصور می‌کنند وجود یک‌کشوری که اجازه ندهد توسعه و پیشرفت در این منطقه ایجاد شود و قدرت اسلامی و عربی خودش را در یک چارچوب دموکراسی و توسعه بروز بدهد، ضروری است. این دولت‌ها به یک موجودیت نیاز دارند که در تضاد با عرب‌ها باشد، یک موجودیت مذهبی و نژادپرست که ایجاد مشکل می‌کند و تحملش سخت است.

‌شاید این انگیزه‌ای که می‌فرمایید در گذشته وجود داشت. آیا اکنون شرایط فرق نکرده‌است؟ آمریکایی‌ها به‌عنوان حامی اصلی اسرائیل، سال‌هاست که اعلام کرده‌اند می‌خواهند خاورمیانه را ترک کنند و برنامه استراتژیک بلندمدت‌شان این است که به سمت شرق آسیا و چین بروند. در طول ۱۵ سال گذشته هم تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی خاورمیانه را ترک کرده‌اند، اینکه می‌فرمایید که اسرائیل اینجا گذاشته‌شده‌است تا درگیری استمرار پیدا کند، باعث شده‌است که پای آمریکا دوباره به خاورمیانه باز شود. آیا این باعث تناقض نمی‌شود؟

فقط این نیست که اسرائیل اینجا باشد تا درگیری ایجاد شود، می‌شود اسرائیل اینجا باشد و درگیری رخ ندهد. از ابتدای تشکیل دولت اسرائیل و قطعنامه دولت اسرائیل که قرار شد دو دولت اسرائیلی و فلسطینی در این سرزمین تشکیل شود، پیش‌نیازهایی برای اجرای این برنامه لازم بود؛ تاکنون کدام‌یک از این پیش‌نیازها عملیاتی شده‌است؟ پیش‌نیاز اصلی عادی‌سازی حضور اسرائیل در منطقه است، یعنی اینکه مردم منطقه و دولت‌ها موجودیت اسرائیل را بپذیرند؛ یعنی اینکه امکان رفت‌وآمد و تجارت با همسایگان ایجاد شود. اما هر چهار همسایه با اسرائیل جنگیده‌اند، هر چهار همسایه هنوز مطالباتی از اسرائیل دارند، لبنان بخشی از سرزمین‌هایش در مزارع شبعا تحت تصرف اسرائیل است. سوریه جولان اشغالی را در تصرف اسرائیل دارد. کسی که سرزمین کشوری را غصب کرده‌است، نمی‌تواند رابطه عادی داشته‌باشد. اردن مرز خودش را دارد اما طبق قرارهایی که دارند ارتش اردن باید ۱۰ کیلومتر دور از مرز حضور داشته‌باشد. مصر در جنگ صحرای سینا را از دست داده‌است و در صلح توانسته‌است صحرای سینا را پس بگیرد، اما واقعیتی که وجود دارد این است که یک اسرائیلی نمی‌تواند به‌سادگی در خیابان‌های مصر قدم بزند. تعدادی از سفرای اسرائیلی در مصر و اردن خودکشی کرده‌اند، چراکه حتی اگر بتوانند جایی در کشور میزبان بروند، باید با ده‌ها محافظ جابه‌جا شوند. یادم است که اردن بهترین کشوری بود که دیپلمات‌های اسرائیلی در آن می‌توانستند تردد کنند. همیشه دور سفارت اسرائیل شلوغ بود و اطراف آن تظاهرات می‌کردند. یک بار سفیر اسرائیل در اردن در جلسه‌ای که همه سفرا بودند و من هم بودم، خیلی اظهار تمایل می‌کرد که چنین جلساتی بیشتر برگزار شود و گلایه می‌کرد که من نمی‌توانم از محدوده سفارت خارج شوم و حتی زمانی که در خانه هستم، در حال ترس و وحشت هستم.

‌اردن مشکلات بیشتری هم با اسرائیل دارد. به هر حال جمعیت فلسطینی‌های اردن بیشتر از جمعیت اردنی‌ها است...

حداقل ۶۰‌درصد از مردم اردن، فلسطینی‌الاصل هستند و فلسطینی‌هایی هستند که به فلسطینی بودن خودشان افتخار می‌کنند. به‌خاطر می‌آورم یک بار به خانم منشی که همراه همسرش در سفارت جمهوری اسلامی ایران در امان کار می‌کردند، گفتم که می‌خواهم به‌عنوان یک پروژه پژوهشی با ۲۰ جوان فلسطینی مصاحبه کنم. تعدادی سوال طراحی کردم و هم مکتوب و هم به‌صورت مصاحبه شفاهی از جوانان فلسطینی‌ سول پرسیدم. البته این یک جمعیت آماری کوچک محسوب می‌شود، اما برای من الهام‌بخش بود، همه این افراد می‌گفتند که آرزو داریم یک روز به خانه پدری بازگردیم و سرزمین خودمان را ببینیم. بیشتر فلسطینی‌های اردن افرادی هستند که سال ۱۹۴۸ آواره شدند و همه اصرار می‌کردند که هر بهایی لازم است بدهند، که بتوانند یک روز در سرزمین خودشان، در خانه خودشان زندگی کنند.

نخستین اصل برای موجودیت یک کشور، عادی‌سازی است. یک بار در قالب ماموریتم برای گفت‌وگوهای ازسرگیری روابط تهران و قاهره با معاون وزیر خارجه مصر گفت‌وگو می‌کردم، جوری از اسرائیل صحبت می‌کردند که انگار از این موجودیت متنفرند و هنوز حساب تصفیه‌نشده با هم دارند و تلاش می‌کردند که به ما نشان بدهند که احساسات‌شان در مورد اسرائیل شبیه به احساسات ما است. احمد ماهر، وزیر خارجه وقت مصر هم که در کنار کمال خرازی، وزیر خارجه وقت خودمان با او دیدار کردیم، همینطور صحبت می‌کرد. در سطح دولت‌ها تطبیع یا عادی‌سازی ایجاد نشده‌است و اگر هم شده‌است در حد گفت‌وگوهای معمولی است.

‌این فرآیند عادی‌سازی که در ۳ سال گذشته با امضای توافقنامه‌های بحرین و امارات متحده عربی با اسرائیل با پشتیبانی آمریکا آغاز شده‌بود، تا پیش از جنگ اخیر غزه پیشرفت بسیار زیادی داشت...

بله! من از اول اطمینان داشتم که این مسئله نمی‌تواند ادامه پیدا کند...

‌یعنی معتقدید با این اتفاقی که رخ داد این فرآیند منتفی می‌شود؟

خیلی عقب‌تر رفته‌است. چون‌که اسرائیلی‌ها حاضر نیستند حق مردم فلسطین را حتی براساس قطعنامه سازمان ملل و راهکار دودولتی، بدهند. این خیلی مهم است. کجاست کشور مستقل فلسطینی؟ کجاست پایتختی قدس برای فلسطینی‌ها؟ مرزها کجاست؟ کجاست شهرک‌هایی که نباید ساخته می‌شد و شهرک‌هایی که باید تخلیه می‌شد؟ هزار تا کجاست و چرا مانده‌است که اسرائیلی‌ها انجام نداده‌اند. اسرائیلی‌ها تصورشان این است که با توجه به اینکه عادی‌سازی در سطح دولت‌ها، در سطح مردم، در سطح رسانه‌ها و روشنفکران با کشورهای عربی و اسلامی به وجود نیامده‌است، باید به‌دنبال راه‌حل امنیتی باشند. راهکار اسرائیل همیشه این است که طرف‌های مقابل خودش را بدهکار کند، یعنی همیشه باید یک امر جدیدی را ایجاد کند که عرب‌ها برای پس گرفتن آن تلاش کنند...

‌یعنی زمین تصرف می‌کند تا عرب‌ها بخواهند آن را پس بگیرند.

دقیقاً، مثلاً در صلح کمپ دیوید، زمین در مقابل امنیت بود. در صلح مادرید و اسلو، اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت که هیچ‌کدام‌شان اجرا نشد، فقط یک بخش اجرا شد که ساف از تونس به کرانه باختری آمد تا تشکیلات خودگردان فلسطینی را تشکیل بدهد. اسرائیلی‌ها هیچ‌کدام از تعهدات‌شان را در این توافق‌ها به ازای صلح، عملی نکردند. آمریکا خواست یا اسرائیل خواست یا هر طرف نقش داشت، مردم منطقه در سطح دولت‌های ملی خودشان آزادی می‌خواهند، وقتی جنگ هست، دولت‌ها به بهانه جنگ وضعیت اضطراری ایجاد می‌کنند. این به یک رویه تبدیل شده‌است که هر دولتی نمی‌خواهد حقوق مردم خودش را بدهد، دشمن خارجی می‌تراشد و به بهانه دشمن خارجی، خودش را از پاسخگویی خلاص می‌کند. در قرن ۲۱ و سال ۲۰۲۳ در دورافتاده‌ترین نقاط دنیا هم دولت‌ها احساس می‌کنند باید به مردم‌شان پاسخ‌گو باشند، اما در خاورمیانه... دیدید سال ۲۰۱۱ که تحت تاثیر تحولات جهان بعد از سال ۱۹۹۱، خیزش‌های بهار عربی آغاز شد، اما دولت‌های عربی زیر بار نمی‌رفتند. تنها اتفاقی که افتاد این بود که اسلام‌گراها که توانایی در جهان عرب دارند، میدان‌ها را پر کردند و جوان‌ها به آنها پیوستند، اما تنها جایی که باقی مانده و مثل لیبی یا سوریه به قبل یا حتی بدتر از آن بازنگشته، تونس است. تونس هم کشوری است که سطح فرهنگی بالایی دارد و نخبگان برجسته‌ای در بین کشورهای عربی دارد...

‌البته تونس هم تحت زعامت قیس سعید، وضعش خیلی بهتر از گذشته نیست...

...پروسه توسعه و دموکراسی در تونس جان بیشتری دارد، در دیگر کشورها اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. بحث مصر خیلی مهم است، اسلام‌گراها در مصر تندروی کردند. در همین ایران هم ما براساس اسلام سیاسی و بر پایه دولتی که بر مبنای تفکرات امام خمینی تاسیس شد، ما هم تندروی‌هایی کردیم و امروز می‌بینیم که میان جوانان‌مان بین دولت و ملت مشکل ایجاد شده‌است. در مصر هم همین اتفاق افتاد، رئیس‌جمهور فقید مصر، محمد مرسی که بسیار آدم تندرویی بود، آمد با بسیاری از مسائلی که در جامعه مصر برای آنها ارزش قائل هستند، برخورد کرد. همین باعث شد وقتی که عبدالفتاح سیسی بیانیه کودتا - که البته من قبلاً هم نوشته‌ام که به نظرم این تحول انتقال مسالمت‌آمیز قدرت بود و کودتا نبود - را اعلام کرد همه احزاب، گروه‌ها، طوایف، مذاهب و هر کسی که عنوان و موقعیتی در جامعه مصر داشت پشت سیسی ایستادند؛ تنها گروهی که از مرسی حمایت کرد همان اخوان‌المسلمین بود.

حضور و موجودیت اسرائیل، به هر انگیزه، دلیل و بهانه‌ای اتفاق افتاده‌باشد، الان مورد نیاز آمریکایی‌ها و غربی‌ها است تا منطقه خاورمیانه توسعه پیدا نکند. این یک بحث تمدنی و تاریخی دارد که در موقعیت دیگری می‌توان به آن پرداخت. اما حتی اگر نگوییم انگیزه ایجاد دولت اسرائیل این بود، نتیجه موجودیت آن تشکیل دولت‌های طولی، نظامی و غیرپاسخگو در منطقه بود که بودجه‌های‌شان با شرایط اضطراری هزینه می‌شود و مردم را نادیده می‌گیرند. این حکومت‌ها سیاست خارجی‌شان را براساس ضدیت با یک طرف خارجی تنظیم می‌کنند که نتیجه‌اش وضعیت داخلی نابسامان شده‌است.

‌شما فرمودید که بعد از جنگ سرد تحولاتی در منطقه رخ داد که به خیزش‌های موسوم به بهار عربی انجامید. یکی از این تحولات انتفاضه دوم بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ بود که از همان زمان استقبال از گروه حماس در میان فلسطینیان به شدت افزایش پیدا کرد و توانست تنها در انتخابات سرزمین‌های فلسطینی پیروز شود. آیا به تصور شما این اقدام حماس، این شکل از مقاومت می‌تواند بر خاورمیانه در آینده اثرگذار باشد؟

بله! البته مسائل اندکی با هم متفاوت است، باید در این مورد توضیح داد. انتفاضه یک حرکت مردمی بود که با سنگ شروع شد. بخش بزرگی از مردم فلسطین به میدان آمدند و البته اسرائیل هم کشتار می‌کند و نهایتاً مقاومت فلسطینی آنقدر خوب عمل می‌کند که اسرائیل در تنگنا قرار می‌گیرد که دنبال ساقط کردن یاسر عرفات می‌رود. عرفات فردی بود که در نگاه به مسائل فلسطینی منطقی بود، کسی نبود که بگوید مقاومتی وجود نداشته‌باشد و مانند محمود عباس از مقاومت انتقاد نمی‌کرد. البته من باید عرض کنم که وقتی در جایگاه یک فرد نیستیم و شرایط او را درک نمی‌کنیم، نباید در مورد او قضاوت کنیم. به نظر من نه باید حماس را به دلیل اقدامات اخیرش قضاوت کرد و نه محمود عباس را که چرا از مقاومت دفاع نمی‌کند. به نظر من فلسطینی‌ها در این شرایط، مقاومت و تشکیلات خودگردان، تقسیم نقش می‌کنند.

مقاومت در دوران انتفاضه دوم مورد استقبال مردم قرار گرفت. الان هم من فکر نمی‌کنم که شرایط تفاوت زیادی کرده‌باشد. سال ۲۰۰۶ بود که انتخاباتی صورت گرفت و حماس اکثریت قابل توجه کرسی‌ها را در غزه و کرانه باختری به دست آورد. باید از آمریکا و اسرائیل و کسانی که از حماس انتقاد می‌کنند و ادعا می‌کنند که مقاومت فلسطین اجازه نمی‌دهد صلح شود، چرا از دموکراسی حمایت نکردید؟ چرا اجازه دادید اسرائیل دموکراسی را سرکوب کند؟...

‌حتی در آن دوران حماس آمادگی داشت تغییراتی در منشور خودش ایجاد کند...

بله! حتی تغییرات ایجاد کردند. شیخ احمد یاسین، رهبر معنوی حماس، هدنه یا ترک مخاصمه را پذیرفته‌بود. البته حماس تا اینجا پیش نرفته‌بود که اسرائیل را به رسمیت بشناسد یا مانند دولت‌هایی مثل مصر و اردن حاضر به گفت‌وگو باشد، ولی اصل هدنه را پذیرفته‌بود، شیخ احمد یاسین پذیرفته‌بود که طرفین با هم زندگی کنند. اسرائیلی‌ها به هر دلیل و بی‌دلیل، اینکه از ترس‌شان بود یا از توسعه‌طلبی‌شان بود، پروسه انتخابات را در فلسطین از بین بردند. دیگر انتخاباتی در فلسطین برگزار نشد، فقط همان یک انتخابات بود که اکثریت را همین حماسی که اکنون برخی با عنوان تروریست از آن یاد می‌کنند، برنده شد.

من یک نکته را در مورد حماس بگویم. حماس اخوان‌المسلمین فلسطین است. اخوان‌المسلمین در مصر هم توانست اکثریت را به دست بیاورد. در سوریه هم اخوان‌المسلمین قدرت زیادی داشت، اخوان در سوریه چنان قدرت داشت که حافظ اسد آنها را سرکوب کرد؛ یکی از انتقاداتی که از سیاست خارجی ایران مطرح می‌شود این است که تهران با دولت سوریه‌ای که این همه آدمکشی کرده‌است همکاری می‌کند. بخشی از این انتقاد البته وارد است و بخشی از آن توضیح دارد. مثلاً در سال ۱۹۸۲ زمانی که سرکوب و کشتار خیزش اخوان‌المسلمین در استان حماء سوریه رخ داد، امام خمینی برای حافظ اسد پیام فرستاد که اگر این کشتارها قطع نشود، تهران نمی‌تواند به روابطش با سوریه ادامه دهد. وقتی در این قضایای دهه پیش هم اخوان‌المسلمین نهضت می‌کند و جلودار اعتراضات عربی می‌شود، حماس کنار این گروه قرار می‌گیرد و با دولت سوریه می‌جنگد...

‌...و حماس روابطش را با ایران قطع می‌کند...

تا حدودی، البته باید با دقت بیشتری در این مورد صحبت شود. این نشان می‌دهد که اخوان‌المسلمین در سوریه، فلسطین، ترکیه، مصر، اردن و خیلی دیگر از کشورهای عربی که حضور دارند، رابطه‌شان با هم از رابطه حماس و سوریه که آن زمان از رهبران حماس میزبانی می‌کرد، بهتر بود. حماس نه به ما مربوط است، نه به دولت‌هایی که میزبان رهبرانش هستند...

‌یعنی حماس مولود جمهوری اسلامی نیست؟

مولود جمهوری اسلامی نیست، تاثیرپذیر بود. حرکت اسلام سیاسی که به قدرت امام خمینی منجر شد و اینکه انقلاب ایران اعلام کرد که از مسلمانان جهان حمایت می‌کند، روی مسئله فلسطین اثرگذار بود. قبل از حماس ده‌ها گروه فلسطینی وجود داشتند که در کنار دولت‌های عربی با اسرائیل می‌جنگیدند، هرچند همیشه شکست خوردند. گروهی از فلسطینی‌ها بعد از انقلاب ایران دیدند که اسلام سیاسی تاثیرگذار است و می‌تواند به دستاورد برسد و همین شد که حماس قدرت زیادی کسب کرد. این نیست که حماس مولود ما باشد، حماس محصول شرایط خاص مردم خودش است، خودش تصمیم می‌گیرد، خودش برنامه‌ریزی می‌کند و نهایتاً حماس خودش پای تبعاتش می‌ایستد. ترکیه بهترین رابطه را قبل از این حوادث با اسرائیل داشت، اما اردوغان اسرائیل را تهدید خیلی سختی کرد، گفت ما از همه ابزارمان برای حمایت از حماس و مقابله با حملات وحشیانه اسرائیل به غزه استفاده می‌کنیم. مصر هم به یک شیوه دیگر ایستادگی می‌کند و می‌گوید که من اجازه نمی‌دهم جمعیت غزه وارد خاک من شوند. مصری‌ها می‌گویند که اسرائیل می‌خواهد از جیب ما هزینه کند و از سرزمین ما برای اسکان فلسطینیان سود ببرد. البته مصری‌ها انگیزه دیگری هم دارند که اگر اهالی غزه به مصر وارد شوند، حماس هم با آنها می‌آید و مسئولیت این جمعیت را برعهده می‌گیرد.

‌مصر نه‌تنها با اخوان‌المسلمین مشکل دارد، مشکلات دیگری هم در صحرای سینا با اسلام‌گراها دارد...

آن اسلام‌گراها با حماس فرق می‌کنند و اگر شاید قاهره رابطه بهتری با اخوانی‌ها داشت، بدش هم نمی‌آمد که حماس به صحرای سینا برود و اسلام‌گراهای آنجا را معتدل‌تر کند. مهم‌تر از این مسئله این است که وضعیت اخوان‌المسلمین در مصر اصلاً خوب نیست و مصر قطعاً می‌ترسد که اگر حماسی‌ها به مصر وارد شوند، در تجدید سازمان حماس، اخوان‌المسلمین مصر هم تقویت شود. نکته دیگر اینکه اخوان‌المسلمین فقط یک سازمان نظامی نیست، به تبع آن، حماس هم فقط یک سازمان نظامی نیست. در غزه حماس مجموعه‌ای از مدارس، دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها، خیریه‌ها و ساختارهای دیگری را اداره می‌کند.

‌شاید بتوان گفت مانند یک شبکه عمل می‌کند.

یک شبکه اجتماعی است، یک شبکه اجتماعی که از درون آن تخصص‌های مختلف براساس نیازهای مردم بیرون می‌آید. گیرم که اسرائیل توانست نظامیان حماس را حذف کند، بقیه شبکه اجتماعی را چه می‌کند؟ البته نابودی نظامی حماس هم مشکل است، همین دویست و خرده‌ای اسیری که در اختیار حماس قرار دارند، مشکل داخلی برای اسرائیل درست کرده‌است. فیلمی که حماس از سه زن اسیر بعد از حمله زمینی اسرائیل منتشر کرد، باعث شده‌است که در اسرائیل برای دولت مشکل ایجاد شود. فعالان حقوق بشری اسرائیلی هم حتی با انگیزه آزادی اسرای خودشان می‌گویند که آتش‌بس بدهید. حماس هم با آزادی اسرای غیرنظامی در صورت آتش‌بس موافقت کرده‌است، در نتیجه الان توپ توی زمین اسرائیل است.

آمریکایی‌ها متاسفانه از اسرائیل حمایت می‌کنند. اما این حمایت تا کی می‌تواند ادامه داشته‌باشد؟ بایدن وقتی می‌خواهد روحیه اسرائیلی‌ها را بالا ببرد، می‌گوید ما خط قرمزی نداریم؛ آیا این موضع تا ده سال دیگر تا یک سال دیگر و حتی تا چند ماه دیگر اگر این درگیری ادامه پیدا کند، باقی خواهد ماند؟ چه کسی می‌داند توانایی حماس چه اندازه است و تاکنون چه اندازه از توانایی خودش را نشان داده‌است. من نمی‌توانم پیش‌بینی کنم که کدام طرف نهایتاً پیروز می‌شود، اما اگر حماس بتواند جلوی ورود اسرائیل و تصرف غزه را در تمام این باریکه یا نیمه شمالی آن بگیرد، به لحاظ توازن قوا موفق است و اگر اسرائیل بتواند غزه را تصرف کند و مردم را بیرون کند، حماس بازنده است. الان اما هیچ آثاری از برد و باخت هر دو طرف وجود ندارد. طبیعتاً من به‌عنوان یک انسان آزاد طرفدار مظلوم هستم. این اسرائیلی‌ها هستند که ظلم می‌کنند و مردم غزه مظلوم هستند. اگر تاریخی هم نگاه کنیم از سال ۱۹۴۸ تا حالا اسرائیل به لحاظ حقوقی، به لحاظ جنایات جنگی، به لحاظ از بین بردن فرهنگ فلسطینی‌ها، از همه لحاظ ظالم است. فلسطینی‌ها در مناطق اشغالی ۱۹۴۸ سرمایه‌های فرهنگی بسیاری داشتند، اسرائیل به دنبال نابود کردن کل تاریخ و فرهنگ فلسطین است. حماس یک مؤسسه‌ای به نام مؤسسه قدس دارد که من در برخی از رویدادهای آن از جمله در دوحه و بیروت شرکت کرده‌ام، نمایشگاه‌هایی برگزار می‌کند که میراث فرهنگی فلسطین را در سرزمین‌های اشغالی مستند می‌کند و نقشه‌های قدیمی با جزئیات از مردم، ساختمان‌ها و جمعیت‌های مناطق مختلف درست کرده‌اند.

بعضی‌ها بی‌انصافی می‌کنند، می‌گویند فلسطین به ما چه ربطی دارد؟ واقعاً فلسطین به یک میزان و معیار برای دنیای امروز بدل شده‌است. ده‌ها هزار نفر در شهرهای مختلف دنیا در دفاع از مردم مظلوم غزه تجمع می‌کنند. مسئله فلسطین با خیلی جنگ‌ها و تحولات سیاسی دیگر از نقاط دنیا متفاوت است، چراکه داستان موجودیتی است که وجود نداشت اما در خاک یک کشور دیگر ایجاد شده‌است و نه‌تنها فلسطینی‌ها را آواره کرده‌است، در شورای امنیت راه‌حل دودولتی ایجاد شده‌است که آن هم توسط اسرائیل اجرا نمی‌شود. جالب است بدانید که ایران از ابتدا با راه‌حل دودولتی مخالف بود و در مجمع عمومی سازمان ملل، نماینده شاه نسبت به قطعنامه تحفظ اعلام کرده‌است و نوشته‌است که ایران این راه‌حل را نمی‌پذیرد. تنها طرفی که به این راه‌حل پایبند نیست، طرف اسرائیلی است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی