نگاه خارجی
محاسبات ظریفِ نصرالله
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
محاسبات ظریفِ نصرالله
سوال اصلی این بود که آیا حزبالله و حامیان ایرانیاش قصد داشتند جنگی گستردهتر را علیه اسرائیل بهعنوان سهم خود در دستور کار «مقاومت» به راه بیندازند، یا خیر؟ اگر لبنانی باشید، این مسئله برایتان بسیار مهم خواهد شد. برخی از مردم میخواهند حزبالله بهرغم ویرانیهایی که جنگ برای لبنان وارد میکند، وارد درگیری شود. برخی دیگر با آرمان فلسطین همدردی میکنند اما به اندازه کافی با مشکلات زندگی در یک کشور ورشکسته روبهرو هستند که جنگ را نخواهند. کسانی هم هستند که از تماشای حرکت حزبالله در مواجهه با اسرائیل لذت میبرند. آنها که حزبالله را دوست ندارند، میگویند این سخنرانی توخالی، مملو از دورویی، تلاشی ناخوشایند برای پنهان کردن ترس و ضعف حزبالله در مقابل اسرائیل بود. واقعیت این است که نصرالله سخنران بااستعدادی است، اما زیرکانه سخن میگوید. او با وجود جنگ وحشتناک در غزه نتوانست وارد تشدید تنش علیه اسرائیل شود. با این حال، این سخنرانی فراتر از پنهان کردن ضعف و تا حدودی نشاندهنده جهانبینی نصرالله و حامیانش بود. اما نصرالله واقعاً چه گفت؟ او در اوایل سخنرانی شروع به دلایلی برای خویشتنداری حزبالله بیان کرد.
بهعنوان مثال، او به صراحت گفت که حمله اکتبر عملیات حماس و در واقع کاملاً محرمانه و غافلگیرکننده برای سایر گروههای«مقاومت» و یک موضوع کاملاً فلسطینی بود. این را میتوان بهعنوان تمجید از ابتکار عمل و خودمختاری حماس به حساب آورد، اما به نظر میرسد نصرالله از آن بهعنوان ابزاری برای محدود کردن مسئولیتهای مستقیم حزبالله در قبال کمپین حماس، جدا نگه داشتن حزبالله و ایران برای تعیین سیاستهای خود استفاده کرد. پاسخ نصرالله به این سوال که حزبالله چه زمانی به جنگ ملحق میشود ساده بود: حزبالله از پیش وارد نبرد شده و اوایل کار جبههای را با اسرائیل در جنوب لبنان گشوده و دهها شهید داده است. نصرالله تاکید کرد که این امر مانع از وقوع هرگونه طرح جنگ پیشگیرانه علیه لبنان توسط اسرائیل شده و اسرائیل را مجبور کرده داراییهای نظامی خود را از جبهه غزه به جایی دیگر ببرد. بدیهی است که هدف بزرگتر او دفاع از حزبالله در برابر اتهامات ترسو بودن و مهار درخواستها برای تشدید تنش بود.
نصرالله بخش اعظم سخنرانی خود را در زمینههای جنگ در جهانبینی استراتژیک گستردهتر «محور مقاومت» و فصول تاریخی خاص آن، صرف کرد. نصرالله تصریح کرد که حزبالله همچنان اسرائیل را بازیگری اساساً خطرناک اما ضعیف میبیند که گرفتار تضادهای داخلی و ابزارهای محدود است. در واقع، او به عجله آمریکا برای تأمین مالی و تسلیح اسرائیل پس از حملات حماس بهعنوان دلیلی بر ضعف اسرائیل اشاره کرد و نه وضعیت خوب آن نزد یک ابرقدرت.
نصرالله با دفاع از اقدامات حماس یک نکته مهم را مطرح کرد. او گفت که اسرائیل همواره در واکنش مواضع حداکثری اتخاذ کرده اما در نهایت مجبور شده کوتاه بیاید. نمونهای که او استفاده کرد، جنگ لبنان در سال 2006 بود، زمانی که اسرائیلیها تلاش کردند حزبالله را از طریق اقدام نظامی در مقیاس وسیع مجبور به بازگرداندن سربازان ربودهشده خود کنند، اما پس از عملکرد قوی حزبالله مجبور شدند متواضعانه با مبادله زندانیان موافقت کنند. برخلاف حماس، حزبالله و ایران حداقل در برخی مقاطع حساس، سابقهای در تحمیل شکستهای استراتژیک به اسرائیل، بهویژه در لبنان دارند. نصرالله در سخنرانی خود از حماس خواست تا «مقاومت» را در مراحلی مجزا ببیند و بر دستاوردهای فوری تمرکز کند. این با دیدگاه گستردهتر «مقاومت» مطابقت دارد. همه اینها به ما میگوید درحالیکه نصرالله و حامیانش خواهان جنگ در لبنان نیستند، این لزوماً به این معنی نیست که آنها معتقدند اسرائیل در غزه پیروز خواهد شد. اگر این محاسبات حزبالله باشد، پس ورود حزبالله به جنگ با اسرائیل بیمعنی خواهد بود یا حداقل دلیلی برای صبر و خویشتنداری وجود دارد.