نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
ریاض خود را با تهران مقایسه میکند
پرزیدنت بایدن در سخنانی در 20 اکتبر، به وضوح حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل را به مذاکرات عادیسازی با عربستان سعودی مرتبط دانست و توضیح داد: «یکی از دلایلی که حماس علیه اسرائیل اقدام کرد، این بود که آنها میدانستند که من قصد داشتم با سعودیها صحبت کنم.» اگرچه امروز آن مذاکرات متوقف شده است اما انگیزههای نزدیک شدن بین عربستان سعودی و اسرائیل همچنان وجود دارد. البته اگر فرض کنیم که دامنه جنگ گستردهتر نمیشود. بنا بر گزارشها، عربستان سعودی از کمکهای هستهای ایالات متحده و یک پیمان دفاعی بالقوه در صورت تحقق این توافق سود خواهد برد که این خود نشاندهنده یک تغییر کهکشانی در روابط ایالات متحده و عربستان است. تا پیش از رخدادهای اخیر، عادیسازی روابط هدف ارزشمندی برای اسرائیل بود، اما اکنون انگیزه بیشتری برای منزوی کردن حماس از جهان عرب به وسیله عادیسازی روابط با عربستان سعودی و تثبیت توافقات ابراهیم وجود دارد. بایدن ممکن است چنین پیشرفتی را بهعنوان دستاورد و میراث خود در خاورمیانه بداند؛ آنهم در شرایطی که توافق هستهای ایران در لبه پرتگاه قرار گرفته است. همانطور که در حال حاضر پیشبینی میشود، این توافق سهجانبه متکی به ایالات متحده است و این واشنگتن است که باید چرخها را برای دستیابی به هر گونه پیشرفتی در مذاکرات عادیسازی، روغنکاری کند. اما این روغنکاری در حال حاضر بسیار گرانقیمت شده است. ایالات متحده و عربستان سعودی یک دهه را صرف مذاکره در مورد محدودیتهای برنامه انرژی هستهای کردهاند که هیچ فایدهای نداشته و رهبران سعودی مرتباً تهدید میکنند که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای، آنها نیز به این سلاح دست خواهند یافت. پذیرش خواستههای عربستان در مورد این موضوع نشاندهنده یک گسست آشکار در سیاست منع اشاعه ایالات متحده است، اما انتقال فناوری غنیسازی به عربستان بسیار بعید است. درعوض، پیگیری ایالات متحده ممکن است منجر به ارائه امتیازاتی شود که به ریاض اجازه میدهد تا برخلاف ایران، تکنولوژی غنیسازی داشته باشد اما کنترلی بر روی این تکنولوژی نداشته باشد. معیار موفقیت این سیاست باید میزان برخورداری ریاض از دانش و فناوری باشد. از همان آغاز، برنامه هستهای عربستان هرگز بهطور کامل از داینامیکهای امنیت منطقهای دور نبوده است. عربستان سعودی در سال 2006 همراه با سران دیگر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، مطالبات هستهای خود را اعلام کرد. آنهم زمانی که واشنگتن در حال پیگیری ایده مذاکره با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور بود. سعودیها از اهرم امنیت انرژی استفاده کردهاند و پیام اولیه آنها بسیار صریح بود: اگر به ایران اجازه داده شود برنامه هستهای خود را حفظ کند، پس سعودیها باید با گامهای بلندتری برنامه هستهای داشته باشند. ایالات متحده و عربستان سعودی از سال 2012 تلاش کردهاند در مورد توافقنامه همکاری هستهای مذاکره کنند. چنین توافقی تضمینهایی را برای استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای ارائه میدهد. نقطه کلیدی اختلافات بر سر دسترسی به فناوری غنیسازی و بازفرآوری بوده است. اگر یک کشور ظرفیت هستهای پنهانی را با فناوری هستهای ظاهراً صلحآمیز توسعه دهد، خطر گسترش سلاحهای هستهای میتواند بر تمامی تعاملات امنیتی اثر داشته باشد. بهطور خاص، برخورداری یک دولت از فناوریهای غنیسازی اورانیوم یا بازفرآوری سوخت مصرفشده، ظرفیت نهفته این کشور را برای تولید مواد شکافتپذیر برای ساخت سلاح هستهای تعیین میکند. این همان است که در حال حاضر توسط ایران ایجاد شده است. عربستان سعودی توافق هستهای ایران را استاندارد منطقهای میداند و استدلال میکند که اگر ایران بتواند برنامه غنیسازی خود را حفظ کند، به ریاض نیز باید اجازه دسترسی به چرخه کامل سوخت هستهای داده شود. اگر ایالات متحده از سیاست دیرینه منع اشاعه منحرف شود و راهی برای غنیسازی عربستان سعودی فراهم کند، امارات متحده عربی هم احتمالاً در مورد شرایط چنین توافقی مذاکره خواهد کرد. ترکیه و مصر هم ممکن است برای ساخت تاسیسات غنیسازی به روسیه و چین روی بیاورند و منطقه ممکن است به سمت یک مسابقه هستهای حرکت کند.