نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
جنگ آخر
جورج فریدمن
استراتژیست
تمرکز جهان روی جنگ حماس و اسرائیل است که اکنون در حال شدت گرفتن است. اما این جنگ پیشینه روانی خود را در جنگی دارد که 50 سال قبل، در سال 1973، زمانی که سوریه و مصر همزمان به اسرائیل حمله کردند، رخ داد. در گذشته، این کشورها نه قصد اشغال اسرائیل را داشتند و نه میتوانستند این کار را بکنند. اما اعتقاد بر این بود که یک جنگ در دو جبهه عظیم میتواند اسرائیل را مجبور به مذاکره کند و طی این مذاکره اسرائیل مجبور شود برخی از سرزمینها را واگذار کند و مهمتر از آن، اسرائیل شهرت خود را بهعنوان نیروی مسلط در خاورمیانه از دست بدهد. درگیری با یک حمله دوگانه آغاز شد. سوریها از سمت بلندیهای جولان، ارتفاعات مشرف به شمال شرقی اسرائیل و جلیل شروع کردند. حمله در ظهر آغاز شد و نبرد اصلی در شب انجام شد. سوریها به تانکهای شوروی مجهز بودند و هدفشان این بود که ارتفاعات را تصرف کنند تا جایگاهی عالی با باران گلوله با آتش توپخانه ایجاد کنند و نیروهای زرهی اسرائیلی را مجبور به صعود از ارتفاعات کنند تا تلفات زیادی متحمل شوند. نیروی مصر از صحرای سینا وارد شد و از نظر کل نیروهای موجود، یک نیروی اصلی بود. سلاح اصلی آنها هم تانکهای شوروی بود، به علاوه موشکهای زمین به هوا که برای خنثی کردن برتری هوایی اسرائیل طراحی شده بودند و این موشکها هدیهای از سوی ایالات متحده بود. مصریها غافلگیری دیگری برای اسرائیلیها داشتند. شوروی خانوادهای از موشکهای ضدتانک ساخته بود. یکی از آنها AT-3 بود که توسط یک سیستم نوری کنترل میشد. تیرانداز از طریق لنز به یک تانک نگاه میکرد و حرکت سیستم نوری مسیر موشک را هدایت میکرد. این یک سلاح عالی بود و بخش مهمی از نیروی زرهی اسرائیل را ویران کرد. اطلاعات اسرائیل، بهویژه اطلاعات نظامی، در درک اینکه حملهای در راه است، ناموفق بود. باور نمیکرد که سوریه یا مصر بتوانند جنگی از دو جبهه را آغاز کنند. اسرائیلیها سلاحهای شوروی را میشناختند، اما نگاه تحقیرآمیز آنها نسبت به سوریها و مصریها باعث شد که نتوانند ببینند که از کار انداختن نیروی هوایی و زرهی اسرائیل امکانپذیر است و مستشاران روسی به حرفهای شدن این نیرو کمک کردهاند. اطلاعات نظامی اسرائیل این تهدید را متناسب با تعصبات خود شکل داد. هدف سوریه، اگرچه دور از دسترس بود اما بسیار روشن بود: سوریه میخواست جلیل را بگیرد. هدف مصر هرگز روشن نبود. مشکل تدارکات مانع از نفوذ مصریها به اعماق صحرای سینا شد و به نظر میرسید میخواستند کانال سوئز را در سمت غربی نگه دارند. آنچه هم سوریه و هم مصر میخواستند این بود که نشان دهند میتوانند با اسرائیل درگیر شوند و بهنوعی به پیروزی برسند. آنها میخواستند خود را از تحقیر قبلی نجات دهند. روسیه میخواست نشان دهد که تسلیحاتش میتواند با تسلیحات ناتو رقابت کند. پایان بازی همانطور بود که مدنظر ایالات متحده بود. آمریکا میخواست یک پیروزی متوسط را برای اسرائیل تضمین کند و بهدنبال آن مذاکره بین دشمنان اصلی، اسرائیل و مصر، تضمینکننده یک تساوی تقریبی بین آنها بود. واشنگتن میانجیگری کرد. این امر باعث اخراج شوروی و کشاندن مصر به حوزه نفوذ آمریکا شد. بنابراین هدف محقق شد. این جنگ یک دوئل بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده بود. شوروی سوریها و مصریها را مسلح کرد. ایالات متحده ابتدا مکث کرد برای اینکه به اعراب نشان دهد که کاملاً به اسرائیل متعهد نیست اما کمی بعد اسرائیل را به توپخانه 155 میلیمتری مسلح کرد. پیروزی ایالات متحده در این جنگ چند روز بعد در کمپ دیوید آشکار شد؛ یعنی زمانی که مصر و اسرائیل توافقنامهای را امضا کردند که به وضعیت جنگی پایان داد. این همان چیزی بود که اسرائیل و مصر به همان اندازه که ایالات متحده میخواست، میخواستند. سوریه بسیار کوچک و نزدیک به شوروی بود و نمیتوانست شامل این روند شود. این جنگ بود که توافق در کمپ دیوید را ممکن کرد و این پیمان نزدیک به نیم قرن صلح نسبی را ایجاد کرد. مارک تواین جایی گفته است که تاریخ تکرار نمیشود، اما مطمئناً دنبالهدار است.