نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
امتناع آمریکا از کاهش تنش
تحولات اخیری که در سرزمینهای فسلطینی به وقوع پیوسته، جهان را به لبه پرتگاه سوق داده است. فراتر از این نگرانی که 2 میلیون و 200 هزار نفر از مردم غزه، راهی برای فرار از این درگیری ندارند، ترس محتومی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه، این درگیری ممکن است کل منطقه خاورمیانه را درگیر جنگ کند. هیچکدام از بازیگران اصلی این بحران- احتمالا به غیر از حماس- این جنگ را نمیخواهند و هیچ سودی نیز از آن نمیبرند، اما در عین حال هر کدام از این بازیگران طوری رفتار میکنند که ریسک درگیری را افزایش میدهند. در سمت اسرائیلی نیز نشانههایی دیده میشود مبنی بر اینکه اسرائیل نیز خواستار گسترش درگیری و تبدیل به یک جنگ منطقهای نیست. آشوب سیاسی در اسرائیل و ناتوانی کابینه نتانیاهو در جلوگیری از حمله حماس و همچنین ضعفش در مدیریت شرایط بعد از حمله این ایده را تقویت میکند که نتانیاهو آماده و مشتاق یک جنگ گسترده نیست. اگر این درگیری به یک جنگ در دو جبهه- یعنی درگیری با حزبالله در شمال- ختم شود، نتیجه فاجعهبار خواهد بود. در سمت حزبالله نیز هیچ نشانهای دیده نمیشود که ثابت کند این گروه مسلح به دنبال جنگ است. حماس بهتنهایی به اسرائیل حمله کرد و هیچ حمله همهجانبهای از سمت حزبالله و شمال متوجه اسرائیل نشد. شرایط داخلی لبنان نیز ایجاب میکند که حزبالله وارد جنگ نشود. تهران نیز نفعی از یک جنگ گسترده در منطقه نمیبرد. شاید یک درگیری محدود با تنش کم به نفع ایران باشد اما یک درگیری گسترده بههیچوجه به نفع ایران نیست. شرایط اقتصادی ایران مناسب نیست و سال گذشته نیز درگیر اعتراضات داخلی بود بنابراین تمرکز اصلی ایران تنشزدایی در خارج با آمریکا و کاستن از فشار تحریمها است. نهادهای اطلاعاتی آمریکا نیز اعلام کردهاند که ایران هم از گستردگی حمله حماس شوکه شده است. ایران پیامهایی نیز از طریق نماینده سازمان ملل ارسال کرده و تاکید کرده که به دنبال کاهش تنش است. البته تهران در عین حال تاکید کرده که اگر اسرائیل به بمباران غزه ادامه دهد، ممکن است تهران متقاعد شود که مداخله کند. اگر اندکی منطق و عقلانیت در دولت بایدن در خصوص سیاست آمریکا در خاورمیانهه وجود داشته باشد، منطق حکم میکند که آمریکا نیز برای کاهش تنش در منطقه اقدام کند. آمریکا در میانه جنگ در اوکراین و سرشاخ شدن با چین، توانش را ندارد که یک جنگ بزرگ در خاورمیانه را تحمل کند. اما آمریکا در عوض تمام توجهش را به عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل معطوف کرد. کاخ سفید آنقدر شیفته این ایده بود که حتی به عربستان پیشنهاد امضای توافقنامه امنیتی و ارائه تکنولوژی غنیسازی هستهای داد. کشورهای عربی منطقه، از سوریه بگیرید تا مصر و عربستان سعودی، هیچ دستاوردی از این جنگ نخواهند داشت و بیشتر ضرر خواهند دید. مصر نگران سیل مهاجران فلسطینی از غزه است. سوریه تمام توجهش به عادیسازی روابط با کشورهای عرب سنی و نقشآفرینی در اتحادیه عرب است چراکه این دو عامل برای ادامه حکومتش حیاتی است. حمام خون در غزه و جنگ گستردهتر در خاورمیانه، همه آرزوهای محمد بنسلمان را به باد خواهد داد. اما بهرغم منافع واضح همه طرفین در جلوگیری از گسترش تنش، هر طرف به گونهای رفتار میکند که موجب میشود احتمال جنگ بیشتر شود. اگر چنین سناریویی رخ دهد، دولت بایدن تحت فشار برای مداخله قرار خواهد گرفت. دخالت مستقیم آمریکا در حمله به غزه، یا حزبالله و یا ایران، موجب خواهد شد که کل نیروهای آمریکایی در منطقه در تیررس قرار بگیرند. کاخ سفید به خوبی از خطرات افزایش تنش آگاه است و دقیقا به همین خاطر است که امتناع آمریکا از درخواست برای کاهش تنش، مشکلساز است. آنچه در حال حاضر آمریکا در حال انجام آن است موجب میشود که جان هزاران نیروی آمریکایی مستقر در خاورمیانه در معرض خطر قرار بگیرد. اگر بایدن آنقدر اخلاقیات ندارد تا مانع کشتار هزاران فلسطینی شود، حداقل باید این عقل را داشته باشد که با درخواست برای کاهش تنش، جان هزاران نیروی نظامی آمریکایی در خاورمیانه را حفظ کند.