نگاه خارجی

آنچه در این ستون می‌خوانید، دیدگاه‌های رسانه‌‌های خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

آمریکا باید جلوی توسعه جنگ حماس و اسرائیل را بگیرد

گرگ پریدی:در شرایطی که اسرائیل به حمله وحشتناک هفته پیش حماس واکنش نشان می‌دهد، برخی از تحلیل‌گران آمریکایی استدلال می‌کنند که ایالات متحده آمریکا اقدام مستقیمی علیه ایران به‌عنوان حامی اصلی انجام دهد و این منازعه را توسعه دهد. هرچند تردیدی وجود ندارد که ایران عملاً از حماس حمایت کرد و در نتیجه باید سهمی از مسئولیت را به‌عنوان دولت حامی تروریسم برعهده بگیرد، اما ارزیابی‌های نخست اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد ایران دستور این حمله را صادر نکرده‌است و رهبران ارشد ایرانی از این عملیات غافلگیر شده‌اند. ایالات متحده آمریکا، جدا از مسئولیت اخلاقی، باید هزینه‌های عملی را که به منافعش وارد می‌شود و می‌تواند بسیار شدید باشد، در نظر بگیرد. ایالات متحده آمریکا باید از اسرائیل در تلاش برای فروپاشی حماس حمایت کند و به ایران هشدار دهد که توسعه دادن درگیری‌ها نتایج فاجعه‌باری برایش در پی خواهد داشت، اما باید از اقداماتی که باعث کشیدن پای ایران به مخاصمه می‌شود، اجتناب کند. هدف ما باید این باشد تا جایی که می‌شود درگیری در غزه محدود بماند.
اگر آمریکا بخواهد اقدام نظامی علیه ایران انجام دهد، این نخستین بار در چندین دهه گذشته خواهد بود که دشمن می‌تواند آسیب و تلفات وسیع فراتر از محیط پیرامونی خود وارد کند. موشک‌های بالستیک و کروز و پهپادهای ایرانی به صورت انبوه تولید شده‌اند و تاکنون دقت خود را در صحنه‌هایی مانند حمله سپتامبر ۲۰۱۹ به تاسیسات آرامکوی عربستان، اکتبر ۲۰۱۸ در حمله به مواضع داعش در شمال سوریه و ژانویه ۲۰۲۰ در انتقام از نیروهای آمریکایی در عراق نشان داده‌اند. وقتی سال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ با صدام حسین و سال ۲۰۱۱ با معمر قذافی مواجه شدیم، نه چنین سامانه‌هایی داشتند و نه نزدیک به چنین سطحی از دقت و مؤثر بودن قرار داشتند.
یکی از نتایج قطعی که ایالات متحده آمریکا باید در صورت مواجهه با ایران در نظر بگیرد، اخلال در تامین نفت خام در بازارهای جهانی است. هواپیماهای ایالات متحده قطعاً نیازمند استفاده از پایگاه‌های هوایی در امارات متحده و قطر خواهند بود و نیروهای آمریکایی مستقر در کویت و عربستان سعودی هم احتمالاً در عملیات پشتیبانی مشارکت می‌کنند. ایران احتمالاً تاسیسات نفتی این کشورها را هدف قرار خواهد داد. این مسئله همچنین باعث خواهد شد که کشورهای عربی خلیج‌فارس در موقعیت بسیار ناخوشایندی در قبال جمعیت خودشان قرار بگیرند. اگر پست‌های شبکه‌های اجتماعی را معیار بگیریم، حمله حماس علیه اسرائیل با استقبال گسترده در جهان عرب مواجه شد. وضعیت مشابه جنگ ۲۰۰۶ بین حزب‌الله و اسرائیل است که واکنش افکار عمومی عرب از شکاف‌ها بین سنی‌ها و شیعیان، حتی در عراق که دچار اختلاف‌های شدید فرقه‌ای بود، عبور کرد. کشورهای عربی نمی‌توانند جلوی تصمیم آمریکا برای حمله به ایران را بگیرند و خواه ناخواه در موقعیتی قرار می‌گیرند که با آمریکا همراه شوند، حتی اگر مجبور باشند اقدام‌های انتقام‌جویانه ایران و نتایج اقتصادی آن را تحمل کنند.
نهایتاً اینکه رویارویی مستقیم ایران و آمریکا احتمالاً باعث خروج ایران از پیمان عدم اشاعه (NPT) خواهد شد، هر چند ممکن است ایران را با تاسیسات هسته‌ای آسیب‌دیده تنها بگذارد، اما با دانش هسته‌ای موجود در ایران فقط چند سال بعد، این تاسیسات احیا خواهد شد. چنین درگیری‌ای احتمال تمایل ایران برای حرکت به سمت سلاح هسته‌ای را کاهش نداده که افزایش خواهد داد. تندروهای ضدایرانی معمولاً اینگونه تبلیغ می‌کنند که در اثر چنین جنگی نظام حاکم بر ایران سقوط خواهد کرد، اما نمی‌توان چنین پیش‌بینی‌ای را به راحتی تایید کرد و حتی در صورت تغییر نظام هم دلیلی وجود ندارد که فرض کنیم فعالیت‌های هسته‌ای ایران متوقف می‌شود. نظام‌های دیگر هم ممکن است که تمایل داشته‌باشند از مزایای ژئوپلیتیک سلاح‌های هسته‌ای یا قرار گرفتن در مرز آن بهره‌مند شوند.
این امکان وجود دارد که ایران یا اسرائیل، خودشان دنبال توسعه جنگ باشند یا حزب‌الله ممکن است چنین کاری کند، اما ایالات متحده باید دنبال این باشد که تاجایی که می‌تواند جلوی چنین اتفاقی را بگیرد.