نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
واقعه بزرگ بعدی روز پس از طوفانالاقصی
علی هاشم
روزنامهنگار و تحلیلگر خاورمیانه
این تصویر، واقعیترین خبر در بین تمامی تحلیلهاست. آنچه در اطراف غزه رخ داد و لحظه به لحظه توسط حماس ثبت شد، بدون شک بزرگترین تحقیر عمومی یک نیروی نظامی مسلح به بهترین، دقیقترین و قویترین انواع سلاحها و همچنین تنها نیروی اتمی مسلح در مجاورت خود بود. در اتفاقی که افتاده است، هیچ بحثی وجود ندارد، مگر اینکه بگوییم این عقبنشینی اسرائیل است که اعراب در برابر اسرائیلیها فراموش نخواهند کرد. اما این تعداد زیاد بین کشتهها، اسرا و مجروحان، مناطق جغرافیایی که سقوط کردهاند، اعتبار ازدسترفته چهرهها، همه اینها ما را به این پرسش سوق میدهد که بعد از آن چه میشود؟ برای اسرائیل، کاری که حماس انجام داد یک ضربه خارج از قواعد بازی و منطقه اصلی درگیری بود. اسرائیل در حال آماده شدن برای زیر پا گذاشتن قوانین بازی به روش خود و حمله به خارج از منطقه درگیری است. اما این تنها به اسرائیل بستگی ندارد، بلکه عمدتاً به آمریکا و برخی از متحدان غربی و عربش بستگی دارد. تصادفی نیست که اسرائیل وقایع 11 سپتامبر را برای مقایسه آنچه که بر سرش آمد، انتخاب کرد تا اولاً به جهان و بهطور خاص جامعه آمریکا تصوری از آنچه میبیند، ارائه کند و ثانیاً برای ساختن روایتی که به جنگ علیه ایران دامن میزند، تلاش کند. چیزی شبیه به جنگ افغانستان و عراق. مشخص نیست که آیا ایالات متحده چنین روندی را تشویق میکند یا خیر، اما بدون شک از اسرائیل میخواهد که به شکلی بیبدیل وجهه ویرانشده خود را در نظر بگیرد؛ چه در منطقه و چه به طور کلی، جهان و چه در میان خود یهودیان. در صورت حمله حماس، پاسخ مورد انتظار، تهاجم اسرائیل از آسمان، زمین و دریای غزه، تخریب زیرساختها و کشته شدن صدها و احتمالاً هزاران غیرنظامی را خنثی نخواهد کرد. نکته قابل توجه این است که روند توجیه حمله به ایران از مطبوعات آغاز شد. روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال تحقیقاتی را منتشر کرد که در آن اطلاعاتی را به منابعی در حماس، حزبالله، سوریه، اتحادیه اروپا و ایران نسبت داد و مدعی شد که ایران مسئول مستقیم این حمله بوده و روند برنامهریزی شامل رهبران نیروی قدس علاوه بر جناحهای فلسطینی، حزبالله و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران بوده است. جدا از منابع، اطلاعات ذکرشده در این گزارش شبیه به یک فیلم یا فصل جدید سریال آشوب اسرائیلی است. بهعنوان مثال، این گزارش حضور وزیر امور خارجه ایران در جلسات طراحی حمله را تایید میکند اما بههیچعنوان دلیلی برای حضور وی ارائه نمیدهد و جدایی کامل در ایران بین کار وزارت خارجه و سپاه قدس در خارج از مرزها را نادیده میگیرد. به این موارد، نشست چند گروه فلسطینی هر دو هفته یکبار برای بحث در مورد این عملیات را اضافه کنید؛ واقعیت و تجربه نشان میدهد که چنین روالی میتواند این روند را فاش کند. شاید یکی از ابهامات این گزارش اشارهاش به نقش صالح العاروری، معاون رئیس دفتر سیاسی حماس و افسر عملیاتی کرانه باختری باشد. العاروری در جنبشی با سازماندهی پیچیده و توزیع نقشها بین خودی و غیرخودی رسالت روشنی دارد. در همین زمینه، یک منبع حماس میگوید که جزئیات این حمله را تنها گروه محدودی در گردانهای القسام میدانستند، «حتی اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی نیز از جزئیات آن اطلاعی نداشت». این منبع میافزاید: کافی است رهبری القسام به متحد اصلی بگوید که اتفاقی در سطح عالی رخ خواهد داد و به آنها اطلاع داده شده است که محرمانه بودن کامل را تضمین کند. اگر چندماه به عقب برگردیم، به یاد میآوریم که چگونه حماس در نبرد اخیر خود با اسرائیل در جهاد اسلامی شرکت نکرد و رهبران ارشد نظامی این سازمان را ترور کرد و این به معنای ناهماهنگی اتحاد دو طرف نبود. اما حماس متوجه شد که باید از احساسات دور بماند. در آن زمان، یک منبع در جنبش جهاد اسلامی تأیید میکند که «حماس آنها را از عملیات خود مطلع کرده و از آنها برای پیوستن به آن دعوت کرده است». این منبع با بیان اینکه هماهنگی قبلی بین ایران، حزبالله و گروههای فلسطینی در این زمینه وجود ندارد، فاش کرد که «هماهنگی بین جنبشهای جهاد اسلامی و حماس در جریان نبرد در حال حاضر در بالاترین سطوح در حال انجام است».