گزینههای سخت/تهران و واشنگتن برای توافق راه سختی پیش رو دارند اما نرسیدن به توافق برای هر دو طرف مخاطرهآمیز است
رسیدن به یک توافق با آمریکا برای پایان دادن به تحریمها، درست مانند دوران مذاکرات برجام، بار دیگر مخالفان را از لاک سکوت بیرون خواهدکشید.

درست ۷ سال پیش در چنین روزهایی (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در دومین سال دور نخست ریاستجمهوری خود اعلام کرد که به صورت یکجانبه از توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران، برجام، خارج میشود و تمامی تحریمهایی را که بر اثر این توافق مرتفع شدهبود، مجدداً علیه ایران اعمال میکند. دونالد ترامپ بلافاصله مجوزی ۶ ماهه برای تعدادی از کشورهای اروپایی و آسیایی که خریدار نفت ایران بودند صادر کرد تا در طول این مدت خرید نفت خود را از ایران به صفر برسانند و از آبانماه همان سال اعلام کرد که قصد دارد فروش نفت ایران را به صفر برساند.
حالا نزدیک به ۷ سال از آن زمان گذشتهاست. سیاست دولت نخست ترامپ که به کارزار فشار حداکثری مشهور شد، بهرغم آسیبهای بنیادینی که به اقتصاد ایران و معیشت شهروندان ایرانی وارد کرد، به هیچیک از اهداف اصلی خود نرسید. ترامپ هدف خود را از این اقدام رسیدن به توافقی «بهتر» با ایران عنوان کردهبود. مذاکره برای توافق بهتر مدنظر ترامپ هرگز عملی نشد.
دولت نخست ترامپ نهتنها موفق نشد با اعمال فشار حداکثری ایران را وادار به مذاکره کند، بلکه براساس آمار منتشرشده توسط موسساتی که عبور و مرور نفتکشها را رصد میکنند، تهران تا شهریور ۱۳۹۹، زمانی که ترامپ همچنان در مقام ریاستجمهوری قرار داشت توانستهبود بخش بزرگی از صادرات نفت و میعانات گازی خود را جبران کند و روزانه نزدیک به معادل یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام به خارج صادر کند.
خروج آمریکا از برجام باعث شد تا ایران تمامی تعهدات هستهای خود را در این توافق در اقدامی تلافیجویانه، بر مبنای برجام، کنار بگذارد. اکنون با گذشت ۷ سال از خروج آمریکا از برجام، ایران سالها پیش از زمانی که در برجام پیشبینی شدهبود، بدون کوچکترین محدودیتی به غنیسازی سوخت هستهای و افزایش روزافزون ذخایر اورانیوم غنیشده خود اقدام میکند و فناوریهایی را که بر اثر برجام استفاده از آنها محدود شدهبود، مورد بهرهبرداری قرار میدهد. همه این اقدامات در حالی اتفاق میافتد که ایران بخش اعظم نظارتها و بازرسیهای هستهای مضاعفی را که تحت برجام پذیرفتهبود، لغو کردهاست.
سال ۲۰۲۱ با آغاز به کار دولت بایدن در آمریکا، مقامهای دولت بایدن سیاست «فشار حداکثری» را یک «شکست حداکثری» توصیف کردند. سال ۲۰۲۵ دونالد ترامپ در شرایطی برای دور دوم کار خود را در کاخ سفید آغاز کرد که تحولات ژئوپلیتیک عظیمی در منطقه و جهان رخ دادهاست. تحولاتی مانند جنگ اوکراین، جنگ غزه و عادیسازی روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی، باعث شدهاست که دور دوم ریاستجمهوری ترامپ در شرایط کاملاً متفاوتی نسبت به گذشته آغاز شود.
هرچند یکی از نخستین اقدامهای ترامپ در ماه نخست ریاستجمهوریاش امضای یادداشت ریاستجمهوری برای احیای سیاست فشار حداکثری امضا کرد، اما برخلاف دوره گذشته که وزیر خارجه وقت آمریکا ۱۲ پیششرط برای مذاکره با ایران تعیین کردهبود، این بار واشنگتن عزم خود را برای مذاکره بدون پیششرط با ایران اعلام کرد. دونالد ترامپ در سخنان علنی خود این بار فقط یک خواسته را مطرح کردهاست: اینکه ایران هرگز به سلاح اتمی دست پیدا نکند. آمادگی دولت آمریکا برای مذاکره بدون پیششرط و وضعیت بغرنج اقتصادی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، پس از ۷ سال اجرای تحریمهای شدید آمریکا، باعث شد تا ۲۳ فروردین کمتر از سه ماه بعد از آغاز به کار دولت جدید ترامپ، مذاکرات غیرمستقیم میان دو طرف با تسهیلگری عمان آغاز شود.
دولت مذاکره
یک سال پیش درگذشت سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید ایران در حادثه سقوط بالگرد باعث شد تا انتخابات ریاستجمهوری یک سال زودتر از موعد مقرر برگزار شود. مسعود پزشکیان، نماینده مجلس شورای اسلامی که یکی از نامزدهای مورد تایید از سوی جبهه اصلاحات در ایران بود، برخلاف انتظار برای رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ۸ تیر ۱۴۰۳ از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت شد. حضور یک نامزد منتسب به جناح اصلاحطلب در فرآیند انتخابات باعث شد تا بار دیگر موضوع عادیسازی روابط با غرب و مذاکرات هستهای در صدر مباحث سیاست داخلی ایران قرار بگیرد.
دولت سیدابراهیم رئیسی، بهرغم چند دور مذاکره از آذرماه ۱۴۰۰ در چارچوب گفتوگو با طرفهای برجامی و بهصورت غیرمستقیم با آمریکا، نتوانستهبود در دوران بایدن برجام را احیا کند و تحولات ژئوپلیتیک، از جمله اعتراضات پائیز ۱۴۰۱ در ایران و ادعای سرکوب اعتراضها از سوی دولتهای غربی، آغاز جنگ اوکراین و انتشار مدارکی در مورد فروش تسلیحاتی ایرانی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین و نهایتاً آغاز جنگ غزه در سال ۱۴۰۲، باعث شد تا عمق اختلافها میان ایران و غرب به شدت افزایش پیدا کند و مذاکرات برای احیای برجام کاملاً به محاق رود.
مسعود پزشکیان، پس از تایید صلاحیت در انتخابات ۱۴۰۳، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران را که بهعنوان یکی از معماران توافق برجام شناختهمیشد، به عنوان مشاور نزدیک خود برگزید. بعد از پایان دور نخست انتخابات، مشخص شد که مسعود پزشکیان و سعید جلیلی، مذاکرهکننده پیشین هستهای ایران که به رویکرد ضدغربی و تقابلجویانه در مذاکرات مشهور بود، دو نامزد دور دوم انتخابات هستند. حضور پزشکیان با شعار تعامل و مذاکره با همه جهان در برابر سعید جلیلی، عملاً انتخابات را به آوردگاه دوگانه مذاکره و عدم مذاکره تبدیل کرد.
در آن دوران هنوز کسی پیشبینی نمیکرد که دونالد ترامپ برای یک دوره چهارساله دیگر به ریاستجمهوری آمریکا برگزیدهشود. پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳، نشان داد که رایدهندگان ایرانی مذاکره با غرب را به مسیر تقابل ترجیح میدهند. مسعود پزشکیان با انتصاب محمدجواد ظریف به عنوان معاون خود و انتخاب سیدعباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد پیشین ایران در مذاکرات برجام و معاون پیشین ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه، نشان داد که موضوع مذاکره با غرب برای او از اهمیت جدی برخوردار است.
انتخاب پزشکیان در تقابل با جلیلی، باعث شد یکی از انتظارات عمومی از دولت جدید ایران مذاکره با غرب باشد. حتی بعد از اینکه در پی امضای یادداشت ریاستجمهوری دونالد ترامپ مبنی بر احیای سیاست فشار حداکثری، مقام معظم رهبری با مذاکره موافقت نکردند، مسعود پزشکیان در مجلس شورای اسلامی گفت: «بنده معتقد بودم باید گفتوگو کرد ولی وقتی مقام معظم رهبری گفتند با آمریکا گفتوگو نشود گفتیم گفتوگو نخواهیم کرد.» نهایتاً پس از ارسال پیام دونالد ترامپ خطاب به رهبری و پاسخ ایران به این پیام، مذاکرات میان ایران و آمریکا از روز ۲۳ فروردین در مسقط به صورت غیرمستقیم آغاز شد.
هرچند مسعود پزشکیان با اختلاف ناچیز در انتخاباتی با حضور تنها نیمی از واجدان شرایط به ریاستجمهوری انتخاب شد، اما توفیق او در رسیدن به توافق با آمریکا و رفع تحریمها، میتواند به عنوان یک موفقیت بزرگ برای او تلقی شود که جایگاه دولت او را در افکار عمومی به شکل چشمگیری بهبود خواهد داد. با استمرار تحریمها و بحران جاری در خاورمیانه، از جمله درگیریهای مستقیم میان ایران و اسرائیل و تهدیدهای گاه و بیگاه آمریکا به جنگ، شاخصهای ملموس معیشتی به سرعت در حال سقوط است و جامعه ایران به شدت مستعد نارضایتی است.
در چنین شرایطی دولت برای حفظ پایگاه اجتماعی کمرمقی که در انتخابات ۱۵ تیر به دست آورد، نیازمند گشایش اساسی در روابط خارجی است. نوسانات شدید در بازار غیررسمی ارز و بازار سهام همزمان با مذاکرات و حتی واکنشهای بازار به شایعات یا تغییر تاریخ گفتوگوها، نشان میدهد که جامعه ایران با حساسیت بسیار بالایی این مذاکرات را دنبال میکند و شکست آن ممکن است باعث ضربه جدی به اعتماد عمومی شود.
نیاز متقابل
به نظر میرسد که تهران و واشنگتن هر دو علاوه بر اینکه برای رسیدن به توافق اظهار تمایل کردهاند، به چنین توافقی نیاز هم داشتهباشند. ایران به دلیل تحمل سالها تحریم اقتصادی، با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی مواجه شدهاست. استهلاک زیرساختها در نبود سرمایهگذاری جدید، منابع محدود مالی و عدم دسترسی به درآمدهای ارزی به دلیل تحریمها (و البته فقدان ارتباطات بانکی به دلیل نپذیرفتن استانداردهای کارگروه اقدام مالی FATF) باعث شدهاست تا وضعیت معیشتی ایرانیان دچار مشکلات زیادی شود و استانداردهای زندگی برای شهروندان ایرانی به شکل چشمگیری کاهش پیدا کند. این مشکلات نارضایتیهای اجتماعی را بیش از پیش دامن زدهاست و نگرانیهای امنیتی را در داخل افزایش دادهاست.
همزمان با این وضعیت در داخل، تحولات خارج از کشور بهویژه در منطقه خاورمیانه، باعث شد تا گزینههای ایران دچار تغییراتی شود. جنگ ۱۸ ماهه غزه، بخش بزرگی از توان گروههای متحد ایران را در منطقه به خود معطوف کرد و درگیری در جنگ با یکی از مجهزترین ارتشهای جهان با پشتیبانی کامل آمریکا باعث شد قدرت مانور گروههای متحد ایران در منطقه کاهش پیدا کند.
سقوط حکومت بشار اسد نیز واقعه دیگری بود که باعث شد ایران یکی از نزدیکترین متحدان دولتی خود در منطقه را از دست بدهد. در چنین شرایطی ایران بیش از پیش نیازمند گشایش دیپلماتیک برای کاهش تنشها در منطقه و جلوگیری از یک درگیری نظامی بالقوه بود. هرچند مقامهای نظامی ایران بارها تاکید کردهاند که ایران آمادگی کافی برای پاسخگویی به هر تجاوز نظامی را دارد، اما تردیدی وجود ندارد که در شرایط اقتصادی کنونی، جنگ گزینه ارجح تهران نیست.
در طرف مقابل هم دولت دونالد ترامپ ترجیح میدهد از جنگ اجتناب کند. همانگونه که ۶ ماه قبل از شروع به کار ترامپ، دولت مسعود پزشکیان با شعار مذاکره و تعامل روی کار آمد، دولت دونالد ترامپ هم با شعار آغاز نکردن جنگهای جدید و پایان دادن به جنگهای احمقانه بیپایان رای آورد. دونالد ترامپ وعدههای زیادی برای پایان دادن به منازعههای دیرپا و نوظهور آمریکا در سراسر جهان داد. هرچند توافق با ایران یکی از وعدههای اولویتدار او نبود، اما ناکامی در پایان دادن فوری به جنگ غزه و جنگ روسیه علیه اوکراین، باعث شد تا مذاکره با ایران در دسترسترین توفیق دیپلماتیک برای دولت او محسوب شود.
تردیدی وجود ندارد که جنگی جدید در خاورمیانه نهفقط برای ایران، بلکه برای آمریکا هم بسیار پرهزینه است و خلاف تمام وعدههای دونالد ترامپ در دوران تبلیغات ریاستجمهوریاش است. دونالد ترامپ با تنزیل مقام مشاور امنیت ملیاش که به گزارش واشنگتنپست به دلیل «همکاری نزدیک با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل برای طراحی عملیات نظامی علیه ایران» از مقام خود برکنار شد، نشان دادهاست که بهرغم ادبیات تند و تهدیدهای گاه و بیگاه ایران به «گزینه نامطلوب دیگر»، ترجیح میدهد از طریق یک توافق با تهران، هم از یک منازعه نظامی اجتناب کند و هم افتخار پایان دادن یک منازعه دیرپا را به خود اختصاص دهد.
وضعیت بغرنج
دولت ایران در حالی وارد مذاکره با آمریکا شدهاست که حتی توافق با آمریکا و مرتفع شدن تحریمها نیز میتواند چالشهای زیادی برای دولت ایجاد کند. در حال حاضر، منتقدان دولت که مخالفان سرسخت مذاکره با آمریکا محسوب میشوند، به دلیل هماهنگی کامل دستگاه سیاست خارجی کشور با بالاترین مقامهای نظام برای گفتوگو با آمریکا، علناً حاضر به انتقاد از روند مذاکرات نیستند. اما رسیدن به یک توافق با آمریکا برای پایان دادن به تحریمها، درست مانند دوران مذاکرات برجام، بار دیگر مخالفان را از لاک سکوت بیرون خواهدکشید.
علاوه بر این در صورت رسیدن به توافقی برای رفع تحریمها، محرومیت طولانیمدت اقتصاد ایران از منابع ارزی، میتواند در صورت مدیریت نادرست گشایش درهای اقتصاد ایران را به روی منابع خارجی به چالشی بزرگ برای اقتصاد کشور تبدیل کند و کشور را گرفتار آن چیزی کند که اقتصاددانان از آن با عنوان «بیماری هلندی» یاد میکنند. صرف رسیدن به یک توافق برای ایران به تنهایی کارساز نیست و دولت جمهوری اسلامی ایران باید برای فردا پس از توافق نیز برنامه مدونی آماده کردهباشد.
مخالفان پرسروصدا
همانگونه که ذکر شد، مخالفان داخلی تعامل ایران و غرب در حال حاضر در سکوت به سر میبرند یا بهرغم بیمیلی از مذاکرات و مذاکرهکنندگان حمایت میکنند. اما در سوی دیگر میز مذاکرات، منتقدان توافق واشنگتن با تهران، با صدایی بلندتر و واضحتر در مقابل یک توافق سنگاندازی میکنند. رسانههای آمریکایی از شکاف جدی درون دولت آمریکا در مورد مواجهه با تهران سخن میگویند. به نوشته رسانهها در حال حاضر تیم ترامپ به دو اردوگاه هواداران شعار «اول آمریکا» و نومحافظهکاران جنگطلب تقسیم شدهاند.
مخالفان توافق با تهران در واشنگتن معتقدند که ترامپ ممکن است به توافقی ضعیف با تهران دست پیدا کند که مشابه توافق برجام، فقط به مسائل هستهای منحصر باقی بماند و مسائلی مانند رفتارهای منطقهای ایران و برنامه دفاعی ایران از جمله توانایی موشکی را در بر نگیرد. در عین حال متحدان اسرائیلی ترامپ هم به شدت مخالف رفع تحریمها علیه ایران هستند. نتانیاهو و حامیانش بارها ادعا کردهاند که رفع تحریمهای ایران منابع کافی در اختیار تهران قرار میدهد تا از آنچه آنان با عنوان «گروههای نیابتی» در منطقه یاد میکنند، حمایت مالی و تسلیحاتی کند. گزارش واشنگتنپست در مورد دلایل اخراج مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ، نشان میداد که تا چه اندازه دولت اسرائیل برای کارشکنی در مسیر توافق و کشاندن پای آمریکا به یک درگیری نظامی با ایران جدی است.
هزینههای شکست مذاکرات
شکست مذاکرات میان ایران و آمریکا میتواند برای هر دو طرف عواقب سنگینی در پی داشتهباشد. تاکید چندینباره ترامپ بر قاعده «یا توافق یا جنگ» در صورت شکست مذاکرات او را فقط در مقابل یک گزینه قرار میدهد که به گفته خودش برای او نامطلوب است. در عین حال به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران در این مرحله از دانش و فناوری بومی هستهای، دستاورد زیادی برای مهاجمان در پی نخواهد داشت، چراکه هرچند ممکن است پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف کند و آن را چند ماه یا حداکثر چند سال به عقب براند، اما نهایتاً با توجه به بومی شدن این دانش، امکان بازسازی آن با سرعت و ظرفیت بیشتر به سرعت وجود خواهد داشت.
در عین حال بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند که اقدام نظامی علیه ایران، باعث شود که تهران تصمیم به تغییر دکترین هستهای خود بگیرد؛ موضوعی که تاکنون چند بار از سوی برخی مقامهای غیررسمی، اما بانفوذ تلویحاً و تصریحاً بیان شدهاست. تغییر دکترین هستهای ایران امری نامطلوب برای آمریکا است و به نظر میرسد که اقدام نظامی به همان چیزی منجر خواهد شد که قرار است جلوی آن را بگیرد.
در عین حال شکست مذاکرات برای ایران هم بسیار پرهزینه است. حتی اگر گزینه پس از شکست مذاکرات اقدام نظامی هم نباشد، قطعاً تشدید فشار و تحریم، بیش از پیش به اقتصاد ایران و معیشت ایرانیان آسیب خواهد زد. در عین حال شکست مذاکرات جو روانی بسیار منفی در جامعه ایران ایجاد خواهد کرد که میتواند به بحرانهای اجتماعی و اعتراضات عمومی منجر شود.
ضرورت ابتکار عمل
با گذشت ۱۰ سال از انعقاد برجام، بسیاری از عناصر بنیادین که این توافق را عملی کردند، اکنون یا از بین رفتهاند یا دچار تغییر و تحولاتی غیرقابل بازگشت شدهاند. برنامه غنیسازی ایران با بهکارگیری سانتریفیوژهای مدرنتر با ظرفیت غنیسازی بسیار بالاتر در شرایطی قرار دارد که حتی در صورت احیای محدودیتهای برجام در مورد سطح غنیسازی و میزان ذخایر، به سرعت میتواند در صورت ضرورت بار دیگر عقبماندگی را جبران کند و میزان بسیار بیشتری از سوخت هستهای را تولید کند. تحریمهای ایالات متحده آمریکا هم نسبت به زمان انعقاد برجام گستردهتر شدهاست و تعدادی از نهادهای کلیدی ایران از جمله بانک مرکزی نهتنها تحت تحریمهای هستهای، بلکه تحت تحریمهای مضاعف دیگری هم قرار گرفتهاند.
در عین حال دو طرف با خواستههای جدیدی پا به مذاکرات مسقط گذاشتند. ایران که تجربه خروج دونالد ترامپ از برجام را پشت سر گذاشتهاست، این بار خواهان تضمینهای محکم از آمریکا است. دولت دونالد ترامپ هم قصد دارد ترتیباتی متفاوت از برجام برای نظارت و بازرسی از برنامه هستهای ایران ایجاد کند. از گوشه و کنار شایعات و گمانهزنیهایی در مورد پیشنهادها و ابتکار عملهایی برای حل و فصل اختلافها میان ایران و آمریکا و ارائه تضمینهای لازم به گوش میرسد.
برای مثال دو هفته پیش روزنامه نیویورکتایمز از پیشنهاد ایجاد یک کنسرسیوم چندجانبه برای مدیریت بر برنامه غنیسازی در خاک ایران در مذاکرات خبر داد، سازوکاری مشابه آنچه در دهه ۱۹۹۰ بین آرژانتین و برزیل رخ داد. آرژانتین و برزیل در اواسط دهه ۱۹۸۰ به صورت پیوسته در حال توسعه برنامه بومی هستهای خود بودند و به دلیل تمایل حکومت نظامیان در برزیل به ساخت سلاح هستهای، این تمایل در آرژانتین هم برای رقابت در این زمینه ایجاد شدهبود. بعد از برقراری حکومت غیرنظامی در برزیل، سال ۱۹۹۱ آرژانتین و برزیل در توافقی دوجانبه با حمایت آمریکا، برای کنترل و ارزیابی مشترک بر برنامه هستهای یکدیگر «آژانس حسابرسی و کنترل مواد هستهای (ABACC)» را تشکیل دادند.
فعالان کنترل تسلیحات به این مدل الگوی «کنترل همسایه بر همسایه» میگویند. در حال حاضر برنامه هستهای آرژانتین و برزیل بهصورت مشترک توسط چهار نهاد مدیریت و ارزیابی میشود که شامل دو دولت برزیل و آرژانتین، آژانس مستقل ABACC و آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. در گزارش نیویورکتایمز یکی از دولتهای منطقه، به طور اخص عربستان سعودی، به عنوان طرف پیشنهادی به عنوان «چشم اضافه» بر برنامه هستهای ایران مطرح شدهبود. در عین حال برای تضمین پایداری توافق زمزمههایی مبنی بر آمادگی آمریکا برای ورود به مناسبات اقتصادی پایدار با ایران شنیده میشود. موضوع مشارکت آمریکا در اقتصاد ایران به عنوان تضمین بقای توافق، پس از شکست برجام نیز بارها مطرح شدهبود.
اما به نظر میرسد که با توجه به رویکرد معاملهگرانه ترامپ، این بار جنبه تجاری توافق جدیتر باشد. در دور نخست مذاکرات فنی و کارشناسی ایران و آمریکا که ۶ اردیبهشت در مسقط برگزار شد، پیش از اینکه حتی کارشناسان سازمان انرژی اتمی وارد گفتوگوها شوند، در نخستین گام کارشناسان مالی و بانکی ایرانی برای دور نخست گفتوگوهای کارشناسی اعزام شدهبودند. اختلافها و مطالبات دو طرف از مذاکرات به حدی پیچیده است که حل و فصل آنها و پیدا کردن راهکارهای میانه برای رسیدن به توافق نیازمند ابتکار و نوآوریهایی است که بتواند هر دو طرف معامله را راضی کند.
هرچند ایران اعلام کردهاست که در این مذاکرات صرفاً در مورد پرونده هستهای و تحریمها گفتوگو میکند، اما به نظر میرسد که گفتوگو در مورد مسائل دیگر، نهایتاً ناگزیر خواهد بود. دولت سیزدهم پیش از این نشان دادهبود که آمادگی دارد در مورد مسائل غیرهستهای نیز با آمریکا گفتوگو کند و نتایج مثبتی هم از این گفتوگوها گرفتهبود.
بهار ۱۴۰۲ روزنامه نیویورکتایمز، پس از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان از یک تفاهم نانوشته میان تهران و واشنگتن خبر دادهبود که بر اساس آن گروههای متحد ایران از حمله به نیروها و منافع آمریکایی در عراق خودداری میکردند و در عوض آمریکا هم از توقیف و تحریم نفتکشهای ایرانی اجتناب میکرد.
از همان ماههای نخست جنگ غزه نیز به نظر میرسید که دولتهای سیدابراهیم رئیسی و جو بایدن در قالب پیامها و گفتوگوهای غیرمستقیم، بر مسئله مصون ماندن پایگاهها و نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه با ایران توافق کردهبودند. چنین توافقهایی نشان میدهد که در برخی موقعیتهای خاص مجوز گفتوگو و تفاهم با آمریکا در مورد مسائل غیرهستهای نیز وجود داشته و ممکن است در گفتوگوهای جاری نیز صادر شود.