جنگ بدون برنده
جنگ اخیر غزه بیش از هر جنگ دیگری میان اعراب و اسرائیل طول کشید.
جنگ اخیر غزه بیش از هر جنگ دیگری میان اعراب و اسرائیل طول کشید. تلفات این جنگ نیز بیشتر از همه جنگهای دیگر بود. براساس یک مطالعه که توسط نشریه علمی لنست منتشر شدهاست نشان میدهد که ممکن است ۷۰ هزار شهروند غزه بر اثر این جنگ کشتهشدهباشند. این عدد بیش از سه برابر کل شهروندان غیرنظامی و نظامیان اسرائیلی است که در تمام جنگهای اعراب و اسرائیل از سال ۱۹۴۸ تاکنون کشتهشدهاند.
علاوه بر این شکسته شدن دفاع اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و کشته شدن ۱۲۰۰ اسرائیلی در یک روز، یک غافلگیری بزرگ برای اسرائیل بود اما همانگونه که جنگ ۱۹۶۷ آثاری فراتر از احزاب اسرائیلی و کشورهای پیرامون اسرائیل داشت، بسیاری از کشورهای منطقه و سراسر جهان، پایشان به این جنگ باز شد. در یک مهمانی شام در قاهره، یکی از مهمانان با طعنه پرسید: «دیدید چگونه یک نفر، یعنی یحیی سنوار توانست کاری کند که میلیونها نفر در دههها موفق به انجام آن نشدهبودند؟ او در عرض یک سال حزبالله را در لبنان نابود کرد، باعث سرنگونی بشار اسد در سوریه شد و به خاطر او محور مقاومت ایران سقوط کرد.»
او در ادامه گفت که بنیامین نتانیاهو و عبدالفتاح سیسی، رهبران اسرائیل و مصر استمرار حکومت خود را مدیون سنوار هستند. این اظهارات بیجا نیست. هریک از این اتفاقها یک گل به خودی از سوی حماس بود. حماس با حمایت جمهوری اسلامی ایران شکل گرفتهبود. خاندان اسد، هرچند دوست حماس نبودند، اما اسرائیل از سقوط آنها استفاده کرد و کل ساختار نظامی سوریه را نابود کرد و یک دشمن نظامی را دستکم برای یک نسل از معادله خارج کرد.
نتانیاهو بسیار بیشتر از قبل از جنگ در اسرائیل محبوب است. عبدالفتاح سیسی که با نابود کردن اخوانالمسلمین به قدرت رسید، به دلیل سکوت در مقابل جنگ غزه توانست مشوقهای زیادی از سوی غربیها دریافت کند. اگر منصفانه قضاوت کنیم، بهرغم هزینههای کلانی که سنوار روی دوش فلسطینیان و اسرائیلیها گذاشت، به برخی از اهدافش هم رسید.
او بار دیگر رنج فلسطینیان را در کانون توجه جهانی قرار داد. او جلوی توسعه شبکه معاهدات اسرائیل با کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی را گرفت. او آبروی اسرائیل را برد، نخست با نشان دادن ناکارآمدی سازمان نظامی اسرائیل و پس از آن با از بین بردن حیثیت اخلاقی اسرائیل در طول جنگ خشنی که علیه غزه به راه افتاد اما تنها کسانی که در منطقه میپرسند آیا قمار سنوار ارزش داشت یا نه، مردم غزه نیستند. اتفاقهای غزه باعث شد که درست مانند جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل در جایگاه قدرت مسلط کوچک موقت در منطقه قرار گیرد.
همسایگان عرب اسرائیل از لحاظ نظامی بسیار ضعیفتر هستند و در بسیاری از مسائل آنقدر گرفتار مسائل داخلی شدهاند که وقت فکر کردن به سرنوشت فلسطینیان را ندارند. ایران انگشتهای خود را در این جنگ سوزاند و حتی اگر بمب هستهای هم بسازد تا جنگ با اسرائیل را وارد مرحله تازهای کند، اسرائیل چنان دورتر از ایران است که بسیاری از ایرانیان آن را به عنوان یک دشمن واقعی باور نمیکنند. ورود به هنگام دولت کاملاً اسرائیلگرای جو بایدن در کاخ سفید و تامین مالی ۱۸ میلیارد دلاری جنگ غزه، باعث شد تا اسرائیل سلطه نظامی خود را در منطقه تقویت کند.
اما درست مانند سال ۱۹۶۷، پیروزی اسرائیل با مجموعهای از مسئولیتهای ناخواسته همراه خواهد شد. آن زمان، اسرائیلیها هوشیارانه میگفتند که باقی ماندن بهعنوان یک قدرت اشغالگر بر مردم خشمگین، نهتنها غیراخلاقی است، بلکه حتی میتواند جامعه اسرائیل را نیز نابود کند. این مشاورهها نادیده گرفتهشد و سیاست ضمیمهسازی و استعمار تدریجی در پیش گرفتهشد.
نتیجه این شد که امروزه اسرائیل بر جمعیت فلسطینیان و یهودیان اسرائیلی حکومت میکند که از لحاظ تعداد تقریباً برابرند اما از لحاظ حقوق، ثروت و چشمانداز زندگی کاملاً متفاوتند. چنین شرایطی به سختی میتواند زمینه همزیستی مسالمتآمیز را فراهم کند. بهرغم همه این مسائل با توجه به حمایت بیقید و شرط آمریکا و کشورهای غربی، ناهماهنگی میان کشورهای عربی و همچنین تمایل سیاست اسرائیل به راست، این سیاست در اسرائیل همچنان ادامه پیدا کردهاست. امروزه تمایل به اینکه اسرائیل چاهی را که در آن افتاده، عمیقتر کند، بیشتر شدهاست. اسرائیل میخواهد تمام دشمنان منطقهایاش را از بین ببرد. آیا اسرائیل تصمیم میگیرد که یک پیروز سخاوتمند و بخشنده باشد؟ تا امروز که نشانهها اصلاً مثبت نیستند.