وزنکشی سیاسی تهران و واشنگتن در بغداد
جنگ غزه، ایران و آمریکا را بهرغم تمایلشان به اجتناب از درگیری مستقیم وادار به رویارویی جدیدی در عراق کرد
جنگ غزه، ایران و آمریکا را بهرغم تمایلشان به اجتناب از درگیری مستقیم وادار به رویارویی جدیدی در عراق کرد
همزمان با جنگ اسرائیل در غزه، در طول هفتههای گذشته، عراق و سوریه شاهد دهها عملیات توسط گروههای شبهنظامی محلی علیه محلهای استقرار نیروهای آمریکایی بودند. حملات به پایگاههای آمریکایی با استفاده از راکت، موشک و پهپاد در نقاط مختلف عراق و سوریه انجام شدهاست. هرچند رسانهها بیش از ۵۰ حمله به پایگاههای مختلف نظامی را گزارش کردهاند تا روز ۲۸ آبان تنها ۱۱ حمله را رسماً تایید کردهاند، در برابر این حملات نظامیان آمریکایی تاکنون دستکم سه بار به اهدافی که «پایگاهها و انبارهای سلاح مورد استفاده نیروهای ایران و متحدانش» عنوان شدهاست، در سوریه حمله کردهاند. آمریکا تاکید کرده است که حملاتش هیچ ارتباطی با جنگ در غزه ندارد و تنها اقدام به «دفاع از خود» است. براساس گزارشها تاکنون هیچیک از نیروهای آمریکایی در این حملات کشته نشدهاند، هرچند آمریکاییها آسیب دیدن تعدادی از نیروهای خود را تایید کردهاند. ایران هم گفتهاست که تاکنون هیچیک از نیروهای ایرانی در حملات انتقامی آمریکا آسیب ندیدهاند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه ایران در مصاحبه با فایننشیالتایمز میگوید: «براساس اخباری که تا الان من در اختیار دارم، کسی از نیروهای ایرانی مورد اصابت قرار نگرفته است و البته اگر چنین اتفاقی بیفتد، پاسخ ایران سخت خواهد بود.»
حملات به نیروهای آمریکایی مستقر در عراق بهویژه پس از اقدام دولت آمریکا در ترور سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، به شکل چشمگیری افزایش پیدا کردهبود. بعد از آغاز عملیات نظامی اسرائیل علیه غزه، این حملات بار دیگر تشدید شدهاست. حملات اخیر، درست بعد از آن اتفاق میافتد که تهران و واشنگتن بعد از چندین دور مذاکره مستقیم و غیرمستقیم در نیویورک، قطر و عمان توانستند به یک تفاهم نانوشته برای کاهش تنش برسند که منجر به مبادله زندانیان و آزادی بخشی از داراییهای مسدودشده ایران شد. این حملات اکنون برای منتقدان دولت بایدن بهانهای شدهاست تا توافق با ایران را مورد انتقاد قرار بدهند و مدعی شوند که داراییهای آزادشده ایران به گروههای تحت حمایت تهران در منطقه رسیدهاست و حملات به نیروهای آمریکایی با همین پولها انجام میشود.
بهانهجویی برای تشدید تحریم و حمله به ایران
گروهی از مقامهای آمریکایی مستمراً ایران را بهعنوان عامل یا حامی حملات به نیروهای آمریکایی در منطقه معرفی میکنند و خواستار اقدام نظامی آمریکا علیه اهدافی در ایران میشوند. لیندسی گراهام، سناتور کارولینای جنوبی میگوید: «ایران به تهدید نیروهای ما در عراق و سوریه ادامه میدهد. از دیدگاه من واکنش صریح نظامی این است که زیرساختها و پایگاههای آموزشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را درون ایران هدف قرار دهیم.» بخشی دیگر از سیاستمداران و تحلیلگران آمریکایی هم از دولت آمریکا انتقاد میکنند که چرا در توافقهایش با تهران، داراییهای مسدودشده ایران در کرهجنوبی و عراق را آزاد کردهاست. ریچارد گلدبرگ، پژوهشگر اندیشکده ضدایرانی بنیاد دفاع از دموکراسیها که در دوره ترامپ عضو شورای امنیت ملی آمریکا بود، مینویسد: «در پی حمله ۷ اکتبر [حماس به اسرائیل] و حملات بیوقفه به نیروهای آمریکایی، باید سیاست آمریکا این باشد که دسترسی ایران را به همه پولهای ایران، هر جا که باشد، قطع کند.»
هدف، اخراج آمریکاییها از منطقه است
فرانک مکنزی، ژنرال بازنشسته و فرمانده پیشین سنتکام به صدای آمریکا میگوید که کاهش نیروهای آمریکایی در خاورمیانه باعث «گستاخ شدن ایران» شدهاست. او میگوید: «هدف اصلی این است که نیروهای آمریکایی از منطقه بیرون بروند و به همین دلیل است که تعداد حملات افزایش پیدا کردهاست.» اندیشکده مرکز صوفان در آمریکا مینویسد: «شبهنظامیان تحت حمایت ایران با هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق، به دنبال پیشبرد اهداف ایران برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از کشورهای پیرامون ایران هستند. اینکه حملات نیروهای شبهنظامی در عراق و سوریه متوجه پایگاههای آمریکایی است و نه هدف قرار دادن اسرائیل، نشان میدهد که نهتنها این نیروها توان کافی برای اعمال قدرت علیه اسرائیل ندارند بلکه بیشتر دنبال این هستند که اهداف ضدآمریکایی خود را دنبال کنند تا اینکه از حماس در نبرد غزه حمایت کنند.»
تصمیم خودشان است
اما ایران نقش داشتن در این حملات را تکذیب میکند و میگوید، نقشی در تصمیمگیری گروههای مسلح در عراق و سوریه ندارد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در گفتوگو با شبکه سیبیاس در پاسخ به اینکه آیا ایران از گروههای شبهنظامی در غرب آسیا حمایت میکند؟ گفت: «این گروهها در عراق و سوریه که به منافع آمریکا حمله میکنند، خودشان تصمیم گرفتهاند.» وی در گفتوگویی دیگر با فایننشیالتایمز هم توضیح داد: «گروههایی در سوریه و در عراق وجود دارند که به دلیل سیاستهای غلط آمریکا در سالهای گذشته در منطقه و به دلیل شکلگیری این گروهها در مبارزه با داعش، دارای یک هویت هستند؛ هویتی در کشور و سرزمین خودشان؛ اینها براساس مصالح خودشان تصمیم میگیرند.» وی تاکید کرد: «ما هیچ گروه نیابتی در منطقه نداریم؛ ما هیچ گروه نیابتی در سوریه و عراق نداریم. اینها گروههایی هستند که خود تصمیم میگیرند و خود اقدام میکنند.»
صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای اندیشکده چتمهاوس مینویسد: «خودمختاری محلی محور مقاومت به این گروهها اجازه میدهد که بهعنوان بازیگران مستقل عمل کنند. ایران الزاماً به هر اقدام نظامی چراغ سبز نشان نمیدهد و از هر اقدامی حمایت نمیکند و حتی گاهی ایران نسبت به برخی اقدامها هشدار میدهد که این هشدارها نادیده گرفته میشوند. این مسئله در گذشته باعث بروز مشکلاتی برای ایران شدهاست، اما در عین حال به تهران اجازه میدهد تا بهانه معتبری برای انکار دست داشتن در این اقدامات داشتهباشد.»
حملات بدون تلفات
حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر مؤسسه امور امنیتی و بینالملل در آلمان به الجزیره میگوید که حملات اخیر توسط گروههای تحت حمایت ایران، بخشی از واکنشها به جنگ غزه هستند. وی میگوید: «مقامهای ارشد ایرانی بارها تکرار کردهاند که باور دارند حمایت آمریکا از اسرائیل، عامل اساسی در استمرار و گسترش عملیات نظامی اسرائیل در غزه همراه با مصونیت است.» وی میگوید: «ایران و متحدانش از این طریق تلاش میکنند تا از راه افزایش هزینهها برای آمریکا دولت بایدن را وادار کنند موضعش را در مورد جنگ در غزه تغییر دهد و بهصورت غیرمستقیم اسرائیل را وادار کند حملاتش را متوقف کند.» حمیدرضا عزیزی معتقد است این واقعیت که نیروهای آمریکایی با هیچ تلفات جدی مواجه نشدهاند، نشاندهنده استراتژی حسابشده ایران است. وی میگوید: «اگر سربازها و پرسنل آمریکایی کشته میشدند، احتمال آن وجود داشت که آمریکا به شکل بسیار جدی واکنش نشان دهد و ما شاهد تشدید جدی تنشها بودیم. اما بهجای آن شاهدیم که واکنش آمریکا محدود به هدف قرار دادن مراکز لجستیکی و انبارهای سلاحی بودهاست که توسط ایران و متحدانش استفاده میشود و تلاش کردهاست تا از بروز تلفات انسانی پرهیز کند. در نتیجه، روشن است که هر دو طرف به نوعی قواعد مواجهه نانوشته را رعایت میکنند.»
اثر حملات در سیاست داخلی عراق
آمریکا تلاش کرده تا از دولت عراق بخواهد جلوی این حملات را بگیرد. براساس بیانیه وزارت خارجه آمریکا، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در سفر از قبل اعلامنشدهاش به بغداد در تاریخ ۵ نوامبر از سودانی خواست «تا افرادی را که مسئول حمله به پرسنل آمریکایی در عراق هستند، محاکمه کند.»
اندیشکده مرکز صوفان در گزاش خود در مورد وضعیت سیاسی عراق همزمان با این حملات مینویسد: «شبهنظامیان تحت حمایت ایران در عراق، بازیگران سیاسی مؤثری در کشور خودشان هستند که به دنبال ایجاد تحول در نحوه سیاستگذاری در بغداد هستند... گروههای تحت حمایت ایران در عراق به دنبال ایجاد شکاف میان بغداد و واشنگتن هستند و دولت عراق را وادار کردند ۲۵۰۰ نیروی آمریکایی را که در خاک این کشور بودند اخراج کند... محمد شیاع سودانی، نخستوزیر عراق هرچند توسط چارچوب هماهنگی شیعیان سال پیش روی کار آمدهاست، اما همچنان در مقابل فشارهای چارچوب هماهنگی برای اخراج همه نیروهای آمریکایی مقاومت میکند، چراکه ارزیابی او این است که حضور نیروهای آمریکایی عاملی مؤثر در حفظ ثبات عراق در سالهای اخیر بودهاست. جنگ اسرائیل و حماس بار دیگر فرصتی در اختیار نیروهای متحد ایران در عراق گذاشتهاست تا سودانی را وادار کنند با تهران هماهنگتر و از واشنگتن دورتر شود. تلاشهای پیشین آنها برای اجرای قانون الزامآور پارلمان عراق برای اخراج نیروهای آمریکایی تاکنون ناموفق بودهاست.»
رند الرحیم، سفیر پیشین عراق در آمریکا در یادداشتی به مناسبت یکسالگی دولت محمد شیاع سودانی برای اندیشکده مرکز عربی واشنگتن دیسی مینویسد: «سودانی در طول یک سال گذشته، بهرغم وعدهای که در برنامه سیاسیاش دادهبود، هیچ اقدامی برای قرار دادن گروههای مسلح تحت کنترل دولت انجام ندادهاست. بهویژه پس از آغاز جنگ غزه، این موضوع که چه کسی تصمیمسازی و سیاستگذاری این گروهها را کنترل کند، به یک موضوع بسیار مهم تبدیل شد. سودانی روز ۱۹ اکتبر با انتشار یادداشتی در روزنامه عرب دیلی حملات اسرائیل به شهروندان غیرنظامی را محکوم کرد، بر ضرورت آتشبس و ارسال کمکهای بشردوستانه تاکید کرد و خواستار موضع واحد عربی در مورد حقوق فلسطینیان شد. اما از روز ۱۷ اکتبر گروههای شبهنظامی چندین حمله پهپادی و راکتی علیه پایگاههایی در عراق که نیروهای آمریکایی در آن حضور دارند، انجام دادند. روز ۲۲ اکتبر یکی از رهبران چارچوب هماهنگی شیعیان در مصاحبهای صریح تاکید کرد که گروههای مقاومت عراقی برای موضعگیری یا اقدام علیه ایالات متحده آمریکا نیازی به هماهنگی با دولت عراق ندارند و تصمیمهای خودشان را در خصوص عملیاتها علیه حضور ایالات متحده آمریکا در عراق میگیرند. یک روز بعد از این اظهارات بود که سخنگوی نظامی نخستوزیر عراق طی بیانیهای حملات علیه پرسنل نظامی آمریکا را مردود دانست و وعده داد که متخلفان تحت پیگرد قرار گیرند. با این حال در روزهای بعد از این اظهارات حملات شبهنظامیان علیه آمریکا تشدید شد و هیچ اقدامی از سوی دولت صورت گرفت. بهرغم وعده نخستوزیر برای حفاظت از دفاتر نمایندگی دیپلماتیک، اعضای ارشد چارچوب هماهنگی خواستار اخراج سفیر آمریکا در عراق و تعطیلی سفارت شدند. این میزان بیثباتی سیاسی قطعاً بهشدت بر برنامهای که سودانی ۱۲ ماه پیش اعلام کرد، اثر خواهد گذاشت.»
نگاه کارشناس
محمدصالح صدقیان تحلیلگر مسائل عراق در گفتوگو با «هممیهن» مطرح کرد:
اجتناب از تبدیل عراق به میدان منازعه دوجانبه
با گذشت بیش از چهل روز از جنگ اسرائیل علیه غزه، حملات گروههای شبهنظامی به نیروهای آمریکایی در عراق ادامه دارد. محمدصالح صدقیان، تحلیلگر مسائل عراق معتقد است که عاملان این حملات از گروههای شناختهشده عراقی نیستند و تحت چتر یک عنوان کلی به نام «مقاومت اسلامی عراق» این عملیات را انجام میدهند. صدقیان میگوید که آمریکاییها میدانند که کاری از دست دولت عراق برای جلوگیری از این حملات بر نمیآید و در عین حال، هم تهران و هم واشنگتن تلاش میکنند تا از تبدیل عراق به میدان منازعه دوجانبه با یکدیگر اجتناب کنند. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با محمدصالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران مطالعه میکنید.
دولت محمد شیاع سودانی، نخستوزیر عراق، علاقهمند است که نظر آمریکا را برای کمک به استمرار بهبود وضعیت اقتصادی عراق جلب کند اما حملات اخیر به نیروهای آمریکایی در عراق باعث اخلال در روابط بغداد و واشنگتن میشود. فکر میکنید آیا دولت سودانی دنبال این است که جلوی گروههای شبهنظامی عراقی را بگیرد یا در مقابل عملکرد آنها سکوت میکند؟
نخست اینکه محمد شیاع سودانی، خودش نماینده و منتخب اطار تنسیقی (چارچوب هماهنگی شیعیان) است. تشکیلات اطار تنسیقی شامل گروههایی مانند حزب الدعوة، دولت قانون به رهبری نوری مالکی، ائتلاف نصر به رهبری حیدر عبادی، جریان حکمت ملی به رهبری سیدعمارحکیم و ائتلاف فتح به رهبری هادی عامری و این گروهها است و حشدالشعبی هم در اطار تنسیقی عضو است. آقای سودانی نماینده اینهاست. موضع این گروهها در قبال اسرائیل، فلسطین و جنگ غزه کاملاً واضح است. دوم اینکه، آقای سودانی در کنفرانس قاهره که چند روز بعد از آغاز جنگ غزه با حضور رهبران کشورهای عربی در قاهره برگزار شد، محکمترین و تندترین سخنرانی را انجام داد. البته این کنفرانس به نتیجه واضحی در قبال جنگ غزه نرسید، اما موضع عراق در این نشست خیلی قوی بود. همین چندی پیش، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا سفری را به بغداد انجام داد و مذاکراتی با نخستوزیر عراق داشت. شاید کمتر از چهار پنج ساعت بعد از این دیدار بود که سودانی خودش را به تهران رساند تا با مقامهای جمهوری اسلامی ایران گفتوگو کند. در حال حاضر در کل کشور عراق، به استثنای کردها، همه گروههای سیاسی و مسلح، اعم از شیعه و سنی، حامی فلسطین و ضداسرائیل هستند. فراموش نکنیم که این شهروندان اهل سنت استان رمادی بودند که به مرز اردن رفتند و آنجا به قصد رفتن به فلسطین و جنگ با اسرائیل تحصن کردند. منظورم این است که این احساسات فقط مختص به شیعیان عراق نیست. آمریکاییها هم شاید خودشان را به ندانستن زدهباشند، اما بالاخره نمیتوانند احساسات و عقاید مردم عراق را نادیده بگیرند. هیچکس نمیتواند احساسات قوی ضداسرائیلی در میان مردم عراق را انکار کند. به نظر من آمریکاییها با این مسئله کنار آمدهاند و فشاری را که میخواستند به دولت عراق وارد کنند، نتیجهبخش نبود. آمریکاییها نمیتوانند وضعیت افکار عمومی و دولت عراق را که با فلسطینیان و غزه همدل است، کنترل کنند.
ما در دوره ترامپ هم شاهد بودیم، چه پیش از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس و چه پس از شهادت ایشان و چه در شرایط کنونی، دولت عراق مجبور است که توازنی بین رابطه خودش با واشنگتن و احساسات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی که در عراق وجود دارد، ایجاد کند. فکر میکنید آقای سودانی از پس ایجاد چنین توازنی بر بیاید یا نه؟
عراق از زمان حاکمیت حزب بعث، یک ارتش قدس داشت. براساس اطلاعاتی که از زمان حکومت صدام حسین وجود دارد، ارتش قدس عراق نزدیک به دو میلیون نفر عضو داشت. احساسات ضداسرائیلی در عراق سابقه طولانی دارد و به حکومتها و دولتها ربطی ندارد. عراق در جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ علیه اسرائیل جنگید و امروز هم هنوز احساسات ضداسرائیلی در عراق بسیار قدرتمند است. در بهترین حالت محمدشیاع سودانی میتواند به آمریکاییها بگوید که من نمیتوانم این احساسات را کنترل کنم. الان در عراق ما شاهد حضور دو گروه مسلح هستیم؛ یکی حشدالشعبی و دیگری، گروههای مقاومت. حشدالشعبی بخشی از نیروهای مسلح رسمی عراق محسوب میشود، اما گروههای مقاومت جزء حشدالشعبی هم محسوب نمیشوند…
همین گروهی را که میفرمایید خودش را «مقاومت اسلامی عراق» میخواند و حملات به نیروهای آمریکایی را بر عهده گرفتهاست؟
بله! سودانی میتواند توجیه کند که برخلاف حشدالشعبی، گروههای مقاومت زیر نظر من نیستند و خودشان مستقلاً فعالیت میکنند و حتی در سوریه یا اقلیم کردستان هم عملیات انجام میدهند. من فکر میکنم در این وضعی که در کشورهای عربی و اسلامی در واکنش به جنایات اسرائیل پیش آمدهاست، آمریکاییها خیلی نمیتوانند روی دولت عراق فشار بیاورند. البته در داخل عراق و در میان رسانهها و سیاستمداران صحبتهایی میشود که آمریکاییها تهدید کردهاند یا میخواهند روی سودانی فشار بیاورند. اما به نظر من آمریکاییها خودشان هم میدانند، چون داخل عراق حضور دارند و میدانند که وضع در عراق به چه صورت است. من بعید میدانم که آمریکاییها اهرمهای زیادی برای جلوگیری از این حملات داشتهباشند و البته منافع خودشان در عراق هم به خطر میافتد.
نباید از یاد برد که جنایاتی که در غزه انجام میشود، فقط در کشورهای اسلامی با واکنش مواجه نشدهاست و حتی در کشورهای اروپایی و خود آمریکا هم شاهد عکسالعملهای عمومی هستیم. عراق در جهان تنها کشوری نیست که نسبت به جنایات اسرائیل در غزه خشمگین است. البته همانطور که گفتم دولت سودانی، تابع موضعگیری اطار تنسیقی است. من بعید میدانم که آقای سودانی بتواند مسیر دیگری جز خواست گروههای اطار تنسیقی انتخاب کند.
شاخههای نظامی گروههایی که در چارچوب هماهنگی شیعیان هستند، عمدتاً عضو حشدالشعبی هستند و خود حشدالشعبی هم در چارچوب هماهنگی نماینده دارد. اما ماهیت گروه موسوم به مقاومت اسلامی عراق، چندان شناختهشده نیست. آیا مقاومت اسلامی عراق تشکیل شده از همان گروههای مسلح شیعه است؟ یا گروههایی از مذاهب و اقوام دیگر هم در آن عضو هستند؟
نیروهای مقاومت فقط شیعه نیستند. از سنیها هستند، از کردها هم هستند و حتی هرچند اسم این گروه مقاومت اسلامی است، اما از میان مسیحیان هم در بین گروههای مقاومت هستند. مسیحیان موصل هم عضو نیروهای مقاومت عراق محسوب میشوند. گرایش ضدآمریکایی در میان مردم عراق، بهویژه پس از سال ۲۰۰۳ و اشغال عراق توسط آمریکا به شدت تقویت شدهاست. این نیروهای مقاومت از همه اقشار عراق هستند. مثلا گروه بابلیون از میان مسیحیان هستند، کردها هم در میان نیروهای مقاومت هستند، از همه اقشار عراق در این گروهها عضو هستند.
وقتی پراکندگی حملات را بررسی میکنیم، میبینیم که تقریباً تمامی حملات در مناطق کردنشین یا سنینشین انجام شدهاند و برخلاف گذشته کمتر شاهد حملات به سفارت آمریکا در بغداد یا فرودگاه بینالمللی بغداد هستیم. دلیلش این است که پایگاههای آمریکایی به این نقاط منتقل شدهاست یا اینکه دلیلش این است که حملات بیشتر توسط گروههای کُرد یا اهل سنت انجام میشود؟
اطلاعات دقیقی در مورد عامل این حملات وجود ندارد. نمیدانیم دقیقاً چه کسی یا چه گروه مشخصی این حملات را انجام دادهاست، فقط یک گروه که یک چتر کلی برای گروههای مقاومت است مسئولیت این حملات را پذیرفتهاست. چیزی که گفتید درست است که نیروهای آمریکا به دو پایگاه منتقل شدهاند، یکی پایگاه عینالاسد در استان انبار که ساکنان آن عمدتاً اهل سنت هستند و دیگری پایگاه حریر است که در اقلیم کردستان عراق نزدیک اربیل قرار میگیرد. اطلاعات واضح و شفافی وجود ندارد که دقیقاً چه کسی این نیروها را هدف قرار دادهاست. هیچ گروه مشخص و شناسنامهداری در عراق اعلام مسئولیت نکردهاست که ماهیت آن را بدانیم و رهبران و اعضای آن را بشناسیم. شایعات زیادی در میان عراقیها و صحبتها در رسانهها و بهخصوص رسانههای غربی در خصوصاً اینکه این عملیاتها از سوی چه کسی انجام شدهاند، زیاد است، اما واقعیت این است که یک گروه مشخص و شناختهشده هیچ مسئولیتی را بر عهده نگرفتهاست.
مسئله دیگری که وجود دارد، موضع مقتدیصدر و حامیان اوست. به هر تقدیر آقای صدر مانند دیگر رهبران سیاسی شیعه عراق مواضع ضدآمریکایی و ضداسرائیلی دارد، اما راه خودش را مدتهاست که از دیگر گروههای شیعه، بهویژه چارچوب هماهنگی جدا کردهاست. نقش مقتدیصدر در وضعیت کنونی عراق چیست؟
ببینید، مسئله اسرائیل یک مسئله سیاسی محسوب میشود. اما مقتدیصدر گفتهبود که از سیاست کاملاً کنارهگیری کردهاست. در شرایط کنونی او دوباره به صحنه بازگشتهاست. وقتی آنتونی بلینکن به عراق سفر کرد، هوادارانش را به تظاهرات دعوت کرد و میخواهد حسابش را از بقیه گروههای سیاسی عراق جدا کند. بخش بزرگی از مردم عراق بهویژه در استانهای شیعهنشین جنوبی با مقتدی صدر همراه هستند. بخش بزرگ هواداران صدر از عوام هستند و کمتر در میان نخبگان عراقی هوادار دارد. شاید اگر مقتدی صدر بخواهد هوادارانش را بسیج کند بتواند راهپیماییهای ۵۰۰ هزار نفری و ۷۰۰ هزار نفری برگزار کند. عرضم این است که او همچنان از پشتیبانی بالایی در میان هوادارانش برخوردار است، درحالیکه گروههای دیگر توانایی بسیج کردن در چنین جمعیتهایی را ندارند. اما مسئله اینجاست که مقتدی صدر هیچ وقت موضع شفاف و تغییرناپذیری در مسائل نمیگیرد و به سرعت ممکن است که رنگ عوض کند. مقتدی صدر نیروی مسلح متعلق به خودش را دارد. البته گروه مسلح وابسته به او، یعنی جیشالمهدی، توسط خودش منحل شدهاست، اما این قدرت را دارد که ظرف دو ساعت دوباره این گروه را مجدداً تشکیل دهد. اما نخبگان سیاسی، فرهنگیان، دانشگاهیان و روشنفکران با مقتدی صدر همراه نیستند. شخصاً معتقدم که روی موضعگیریهای مقتدی صدر نمیتوان حساب باز کرد.
همین الان شاهد هستیم که مشکلات مقتدی صدر در ساختار قدرت افزایش پیدا کردهاست. بیانیه دادگاه عالی عراق مبنی بر ابطال اعتبارنامه نمایندگی محمد حلبوسی، رئیس پارلمان عراق که از متحدان مقتدی صدر بود، ضربه سیاسی جدی برای مقتدی صدر محسوب میشد.
در واکنش به این موضوع مقتدی صدر گفتهاست که انتخابات را هم تحریم میکند.
بعد از قضیه حلبوسی گفت که انتخابات را تحریم میکند. در واقع از انتخابات ۲۰۲۱ تاکنون مقتدی صدر سه ضربه جدی خورده است؛ ابتدا تصمیم خودش برای استعفای تمامی نمایندگانش از پارلمان، سپس تلاش نافرجام حامیانش برای تصرف ساختمانهای دولتی در منطقه سبز بغداد با هدف فشار برای انحلال پارلمان و حالا برکناری یکی از مهمترین متحدانش از ریاست پارلمان. همین که مقتدی صدر یک بار از سیاست کنارهگیری کرد و حالا اعلام میکند که انتخابات بعدی را تحریم میکند، نشان میدهد که به حرفهای او نمیتوان اتکا کرد. به هر تقدیر بعد از ضربه سومی که با برکناری حلبوسی به صدر وارد شد، اقدام او برای موضعگیری در خصوص فلسطین یک نوع تلاش برای اعلام موجودیت است و من فکر نمیکنم که تاثیر چندان جدیای داشتهباشد.
وقتی حملات به پایگاههای آمریکایی در عراق زیاد میشود، به این بهانه که این عملیات با هدایت و حمایت ایران انجام میشود، فشارها چه از سوی برخی از نخبگان و سیاستمداران عراقی و چه از سوی برخی از دولتهای غربی بهویژه آمریکا، بر دولت عراق برای کاهش رابطه با ایران تشدید میشود. فکر میکنید که این مسائل چه تاثیری بر روابط دولت آقای سودانی با تهران بر جای بگذارد؟
همه میدانند که رابطه تهران و بغداد در وضعیتی خاص قرار دارد و کسی هم نمیتواند رابطه بین حشدالشعبی و اطار تنسیقی با ایران را انکار کند. این یک واقعیت پذیرفتهشده در عراق است و خود آمریکاییها هم از این رابطه باخبر هستند و میدانند که وزن ایران در عراق چقدر است و چقدر روی دولت و احزاب عراق تاثیر دارد. جمهوری اسلامی ایران هم میداند که آمریکاییها در عراق کجا هستند و کجا نیستند و چه کارهایی میکنند. الان تهران و واشنگتن در حال مدیریت روابطشان در عراق هستند.
منظورتان این است که مدیریت میکنند که بحران و تنش ایجاد نشود؟
چه مدیریت برای جلوگیری از بحران و چه مدیریت برای کمک به موفقیت دولت عراق. هر طرفی یک چارچوب مدیریتی برای مدیریت روابط و اقداماتش در داخل عراق دارد. نه جمهوری اسلامی ایران دنبال این است که بحران جدیدی در عراق ایجاد شود و نه آمریکا دنبال این است. هر دو طرف هم در عراق منافعی دارند. خود دولت عراق هم تلاش میکند که بین تهران و واشنگتن مداخله کند که عراق به یک عرصه تقابل میان ایران و آمریکا تبدیل نشود. من فکر میکنم که جمهوری اسلامی ایران هم نمیخواهد عراق به محل نزاع میان ایران و آمریکا تبدیل شود. آمریکاییها در دورههایی تلاش کردند که این اتفاق بیفتد و منازعه با تهران را به داخل خاک عراق بکشانند. در دوران دونالد ترامپ، زمانی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا بودند، آمریکاییها میخواستند عراق به یک زمین بازی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. اما در آن دوران عراقیها مدیریت کردند و جمهوری اسلامی ایران هم متوجه شد که آمریکاییها چنین هدفی را دنبال میکنند و مدیریت کرد تا با موفقیت از آن مرحله عبور کردند.