| کد مطلب: ۴۷۷۰۱

راست افراطی علیه روالمندسازی/درباره آنچه در اولین مواجهه تندروها با علی لاریجانی رخ داد 

هیاهوی راست افراطی وطنی به موازات شکل‌گیری کوچکترین اقدام برای تعامل ایران و نهادهای بین‌المللی در راستای عبور به وضعیت تعامل و همکاری، بلندتر می‌شود.

راست افراطی علیه روالمندسازی/درباره آنچه در اولین مواجهه تندروها با علی لاریجانی رخ داد 

هیاهوی راست افراطی وطنی به موازات شکل‌گیری کوچکترین اقدام برای تعامل ایران و نهادهای بین‌المللی در راستای عبور به وضعیت تعامل و همکاری، بلندتر می‌شود. خبر بازگشت بازرسان سازمان بین‌المللی انرژی اتمی به ایران، به‌عنوان یک اقدام دیپلماتیک که حداکثر می‌تواند مقدمه‌ای برای جلوگیری از انسداد بیشتر در روابط خارجی و مانعی هرچند کوچک در برابر مکانیسم ماشه باشد، بازوی این جریان در مجلس را چنان برآشفته است که با خطاب قرار دادن ِ دبیر شورایعالی امنیت‌ملی و وزیر امورخارجه، حتی قانون مصوب خود در تفویض اختیار به شورای‌عالی امنیت ملی را زیر سوال برد‌ه‌اند و در عین بی‌توجهی به وضعیتی که میدان‌داری و مانع‌آفرینی ایشان در برابر ِ عادی‌سازی، بر کشور تحمیل کرده است؛ همچنان درس دیپلماسی و امنیت‌ملی به متولیان سیاست خارجی و امنیت ملی می‌دهند.

جای شگفتی اما آن است که اینانی که بر بستر، زمینه، زمانه و فقدان‌های امر ملی که از دل آن سر بر آورده‌اند و بر کرسی نمایندگی مجلس نشسته‌اند، امنیت‌ملی را بازیچه میدان جناحی و باندی خود قرار داده‌اند و از مسئله‌ای که امنیت‌ملی بدان وابسته است، آن هم تحت‌عنوان نام «امر ملی» عادی‌سازی را فاجعه، مقدمه‌سازی برای جنگ و مساعدت به اسرائیل برای نقطه‌زنی بیشتر معرفی می‌کنند. جالب اما آن است که امروز و درحالی‌که عواقب رویه و رویکرد راست‌های افراطی برای امنیت و اقتدار ملی کاملاً بر آفتاب افتاده است، همچنان به جای پاسخگویی، در جایگاه مطالبه‌گری ظاهر شده‌اند.

سهم عمده‌ای از این هیاهوها را می‌توان ناشی از عزم و اراده نسبی ملت و حاکمیت برای عبور از منظومه فکری و عملیاتی راست افراطی و رهایی از مخاطرات آن دانست. به عبارتی دیگر، اینان که در دوره کوتاه و ویرانگر ِ یکدست‌سازی، بر بخش‌های بزرگی از مدیریت کشور، چنبره زده بودند و نتیجه مدیریت‌شان، غیر از بحران و ناترازی نبوده است؛ به‌رغم ِ شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم، به‌واسطه حضور در برخی دیگر از نهادهای موثر، در حال مانع‌سازی در برابر عادی‌سازی، گشایشگری و روالمند شدن اوضاع‌اند.

ازاین‌رو، گذر از وضعیت استثنایی یکپارچه را برای خود ماهیت‌سوز می‌دانند و در برابر ِ تغییر، در هر سطح و ساحتی، قدعلم می‌کنند. فشار به دولت برای کنار گذاشتن دکتر ظریف، تخریب و تضعیف چهره‌های اصلاح‌طلب دولت، تلاش‌های برخی چهره‌های افراطی علیه دکتر عارف و اخیراً طرح بحث عدم‌کفایت رئیس‌جمهور را باید در این بستر، داوری کرد. از طرفی، واکنش‌های ایشان به حضور دکتر لاریجانی در مسئولیت دبیر شورای‌عالی امنیت ملی، هرچند از نوعی متقاوت بود، اما حاکی از ترس راست‌های افراطی برای کنار گذاشته شدن و کاهش تأثیرگذاری در عرصه حکمرانی است.

زیاده‌خواهی جریان راست افراطی خالص‌ساز، حد یقفی ندارد. به عبارتی، این جریان خودحق‌پندار، خواستار تسلط تمام‌عیار بر تمام مقدرات کشور است و دیگران را در مسیر باطل می‌بیند و همچون دیگر راست‌های افراطی تاریخ برای خود «رسالت الهی» قائل می‌شود. رأس ایشان در همین راستا، نام «دولت در سایه» را برای جریان متبوع خودبرگزیده است تا در ساحت‌ها و زیرسطوح مختلف، از طرفی مانع عبور از استثناگرایی به عادی‌سازی شود و از سویی، سازمان سیاسی خود را حفاظت کند؛ چیزی که از بد حادثه، سامان و سازمان بهبودخواه و توسعه‌گرا فاقد آن است.‌

بر دولتی که با شعار «اعتماد به نظرات کارشناسان»، «وفاق ملی برای توسعه ملی» و «برای ایران» توانست اعتماد اکثریت شرکت‌کنندگان در انتخابات را جلب کند، فرض است تا دستاوردهای نخبگان فکری (دانشوران) که باعث شکل‌دهی به نظریات و پیشنهادهای نخبگان ابزاری (احزاب و نهادهای مدنی مستقل) می‌‌شود را به مراتبی بس بیشتر مدنظر قرار دهد؛ نه آنکه مغلوب صحنه‌آرایی راست‌های افراطی برای تسلط بر مقدرات و تصلب و توسعه‌نیافتگی در عرصه کشور شود. عدم ایستادگی بر اصول، پاداش دادن به مخالفان، عدول از مبانی شکل‌گیری دولت و کنار گذاشتن حامیان توانمند، برای بهبودخواهی در کشور خطرناک است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار