| کد مطلب: ۲۰۹۷۵

درباره اهمیت مواجهه دیروز کیهان و پزشکیان: معنای وفاق عبور از گفتمان فتنه‌محور است

جمع کردن دام ۸۸

جمع کردن دام ۸۸

پرسش و پاسخ دیروز کیهان و پزشکیان را در سطحی بسیار فراتر و کلان‌تر از انتصاب چند مدیر میانی و کارشناس باید دید و شناخت. این پرسش و پاسخ، میان دو رویکرد جدی به مناسبات کلان امروز ایران است. دریک‌سو، رویکردی است که می‌خواهد همچنان با «فتنه‌گر» و «اغتشاشگر» خواندن این و آن، دام پهن‌شده ۸۸ را گشوده نگاه دارد و هر روز و هر سال به بهانه بروز جنبشی اعتراضی و حتی مواضع انتقادی بر دایره و گستره این دام بیافزاید.

شاید بهترین پرسش دیروز را خبرنگار کیهان از مسعود پزشکیان پرسید. نه ازاین‌رو که سوالی حرفه‌ای و متناسب با مسائل و انتظارات و خواست‌های اکثریت ملت باشد؛ بلکه از این جهت که صف‌بندی‌ها و مرزبندی‌ها و تعارض‌های بنیادین را در ایران امروز به نمایش گذاشت. پرسش‌گر چون برابر رئیس‌جمهور قرار گرفت، صدا و نماینده جریانی اقلیت بود که نه‌تنها در پی حل مسائل و رفع بحران‌ها و ناترازی‌‌های امروز ایران نیست، بلکه رسالت و مسئولیتی برای خود نمی‌شناسد جز آنکه خُردَک شرر امید شکل‌گرفته برای توقف روند انحطاط کشور و اختصاص منابع و امکانات در روندی ضدتوسعه را از میان ببرد.

کیهان سخنگوی اصلی این جریان است و خبرنگار آن نیز وظیفه تشکیلاتی خود را برای طرح آن در نشست خبری دیروز ایفا کرد. برای این جریان که در ظاهر خود را مدافع محرومان می‌نامد و در دولت قبل حامی «سید محرومان» بود، بحران‌های انرژی و آب و مسکن و تحریم و کمبود منابع برای پرداخت مطالبات بازنشستگان و پرستاران و گندم‌کاران و معلمان و معلولان و پیمانکاران و صنعتگران و... اصلاً مسئله‌ای محسوب نمی‌شود. چه رسد به نارضایتی جامعه از فیلترینگ و برخورد با زنان و دختران و اخراج استادان و دانشجویان و تشدید هرروزه فشارها و تحریم‌ها.

برای این جریان، مسئله امروز کشور و ریشه بحران‌ها صرفاً به انتصاب چند فعال سیاسی و رسانه‌ای در برخی مسئولیت‌های درجه چندم دولت چهاردهم برمی‌گردد و ازاین‌رو، سوال خبرنگار کیهان این است که چرا افرادی که به دلیل مواضع خود با برخوردهای قضایی و امنیتی مواجه شده‌اند، مسئولیتی هرچند کوچک داده‌اید. در واقع، مسئله و نگرانی اصلی این جریان، تغییر مسیر بیراهه‌ای است که خالص‌سازان در این سه سال ساختند و با مصوبه‌ای استعلام‌محور تلاش داشتند و دارند که این بیراهه را تثبیت کنند و نگذارند کسانی که توان تغییر ریل دولت و کشور را دارند، در مسئولیت‌ها قرار گیرند.

با چنین رویکردی بود که کیهان و رسانه‌های همسوی آن در مرحله اول هرچه در توان داشتند کردند تا شخص پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی نرسد و نامزد خالص‌سازان راه طی‌شده سه سال گذشته را با شدت و حدت بیشتر تداوم دهد. پس از انتخابات و با پیروزی پزشکیان، کیهانیان تلاش کردند تا با تخریب محمدجواد ظریف و شورای راهبری تشکیل دولت چهاردهم، مانع از تاثیرگذاری نخبگان سیاسی و فکری در شکل‌گیری کابینه و تعیین وزرای پیشنهادی شوند.

وقتی این هدف نیز با مدیریت سیاست‌ورزانه پزشکیان حاصلی نبخشید و او کابینه‌ای متشکل از جریان‌های مختلف سیاسی اما تا حد قابل‌قبولی مبتنی بر معیارهای اعلام‌شده به مجلس معرفی کرد، فاز سوم پروژه «تثبیت خالص‌سازی» از سوی کیهان و حامیان آن به اجرا درآمد که همان، حمله به چند وزیر پیشنهادی اصلاح‌طلب و میانه‌رو و در رأس آنان، محمدرضا ظفرقندی بود. این جریان در روزهای بررسی کابینه هرچه در توان داشت به کار برد تا دست‌کم دو تا سه وزیر رای نیاورند.

وقتی هم مجلس به‌رغم حملات و اتهام‌زنی‌های اقلیت تندرو با آرای بالا به کل وزرا رای داد، شروع به حمله به شخص رئیس‌جمهور کردند و اظهارات او درباره هماهنگی با مقام‌رهبری در معرفی وزرای پیشنهادی را دروغ خواندند. حتی وقتی مقام‌رهبری در دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت از رای مجلس به کابینه استقبال کردند و بابت آن، خداوند را شکر گفتند؛ باز هم از مسیر خود برنگشتند و مدعی شدند بیانات ایشان که گفته بودند «بیشتر وزرای پیشنهادی را شناختی نداشتند»، به‌معنای تکذیب و رد اظهارات پزشکیان است.

حال آنکه رئیس‌جمهور در سخنان خود وزرای مشخصی را به‌عنوان افرادی که ایشان تایید و تاکید کرده‌اند، نام برده بود. البته، غیر از کیهان اعضای جبهه پایداری هم در این مرحله به میدان آمدند؛ تا جایی که برخی اعضای شاخص آن از برخی وزرای دولت به‌عنوان «قاتل» یاد کردند با این بهانه که در جریان اعتراضات توئیتی یا نامه‌ای در حمایت از معترضان داشته‌اند.

در روزهای اخیر هم با ناامیدی در سطح وزرا، نوبت فشار و فضاسازی علیه انتصابات در سطوح میانی دولت رسیده است و ظاهراً کار تا جایی بالا رفته که می‌خواهند انتصاب یک کارشناس رسانه‌ای در نهاد ریاست‌جمهوری را به مسئله اول کشور تبدیل کنند و در این هیاهو و فضاسازی، جرأت وزرا و معاونان رئیس‌جمهور و مدیران ارشد دولت را برای به‌کارگیری نیروهای توانمند از جریان‌های اصلاح‌طلب و میانه‌رو را بگیرند. سوال دیروز خبرنگار کیهان از رئیس‌جمهور، پرده جدیدی از این سناریوی چندلایه سیاسی-تبلیغاتی بود که بیش از دو ماه است ادامه دارد و حتی با ورود صریح شخص رهبری نظام نیز متوقف نشده است و به اشکال دیگر و در سطوح پایین‌تر تداوم دارد.

در مقابل این منطق و این سناریوی سیاسی-تبلیغاتی، مسعود پزشکیان قرار دارد که از همان روزهای انتخابات خیلی صریح بر ضرورت انسجام و وفاق داخلی به‌عنوان شرط هرگونه تغییر، تصمیم، بهبود و توسعه کشور تاکید کرده است و حتی رفع تحریم‌های بین‌المللی را متاثر از رفع تنش‌ها و تعارضات داخلی دانسته است.

با چنین رویکرد و سابقه‌ای بود که پزشکیان به‌صراحت پاسخ کیهان را داد و عملاً به‌کار نگرفتن مدیران و کارشناسان را به دلیل داشتن پرونده یا احکام برآمده از مواضع سیاسی و اعتراضی آنان در سال‌های گذشته را سیاستی نادرست و مردود دانست. این رویکرد پزشکیان که در آن هم حاکمیت و هم نیروهای منتقد و معترض در رخدادهای پس از ۱۳۸۸ تا امروز را مخاطب قرار داد، دقیق‌ترین تعریف وفاق در شرایط امروز ایران است. 

در رویکردی که پزشکیان طرح می‌کند، اصولاً مسئله‌ای تحت‌عنوان بازگشایی پرونده ۱۳۸۸ معنا ندارد. این بی‌معنایی البته به آن جهت نیست که مسائل رخ‌داده در سال۱۳۸۸ و پیامدهای آن، رخداد کم‌اهمیتی بوده است و نیروهای سیاسی (در هر دو سوی ماجرا) می‌توانند به‌راحتی آن را فراموش کنند. معنای «عبور از ۸۸» چنین نیست. طبعاً، چنان‌که دیروز هم پزشکیان گفت، هریک از طرفین آن منازعه خود را حق می‌دانند و آن حوادث و تعارض‌های تند را ناشی از عملکرد طرف مقابل تلقی می‌کنند. هر طرفی هم حق دارد چنین تصوری از ماجرا داشته باشد و چنین تصویری از آن ارائه دهد.

طبیعتاً برای قضاوت درباره اینکه کدام طرف صاحب حق است و درست می‌گوید، نمی‌توان به گزارش‌های نهادهای امنیتی و یا احکام قضایی دادگاه‌هایی که خود یک طرف نزاع بوده‌اند و بسیاری از تعارضات امروز ناشی از رفتارها و رویکردهای آنها در اعتراضات و اتفاقات سال ۸۸ و موارد مشابه و شدیدتر آن در سال‌های بعد بوده است، اتکا و استناد کرد؛ چراکه نیروهای معترض چنین تلقی‌ای دارند. از طرفی، پیشنهادهایی همچون تشکیل کمیته حقیقت‌یاب یا مناظره بین طرفین ماجرا و... نیز که شاید در ماه‌های نخست قابل‌انجام بود، امروز و با گذشت ۱۵سال از آن حوادث چندان تاثیری ندارد.

ضمن آنکه حاکمیت هم در همه این سال‌ها چنین پیشنهادهایی را رد کرده است. بنابراین، راه‌حل ماجرا نوعی «کنار گذاشتن قضیه» است. این کنار گذاشتن نیز چنان که گفته شد، به‌معنای نادیده انگاشتن آن رخدادها و تعارضات از سوی نیروهای دو طرف منازعه نیست؛ چراکه اصولاً چنین امری ممکن نیست و نمی‌توان بخشی از تاریخ سیاسی کشور را پاک کرد.

اما از این رویکرد «عبور از ۸۸» می‌توان تلقی دیگری داشت و آن اینکه مجموعه رخدادهای پس از انتخابات۱۳۸۸ را (فارغ از اینکه عوامل و طراحان و پیش‌برندگان ماجرا کدام طرف بوده‌اند)، به‌مثابه یک «دام» و یا به گفتمان رسمی، «فتنه» تحلیل کرد. منظور از این «دام» یا «فتنه»، البته معترضان یا نامزدهای ریاست‌جمهوری آن دوره و حامیان آنان نیست. منظور از «دام» و «فتنه» در اینجا، کل رخداد است که فارغ از عوامل و زیرمجموعه‌های آن، بسترساز فتنه‌ای کلان در فضای سیاسی کشور شد و همچون دامی دلفریب، هر دو سوی ماجرا (حاکمیت و معترضان) را در کام خود کشید و هنوز هم پس از ۱۵سال از بندهای آن رهایی نیافته‌اند.

«دام و فتنه ۸۸» به‌این‌معنا، تغییر روند مناسبات قدرت در کشور از الگوی سیاسی- اجتماعی به الگوی نظامی-امنیتی است که گرچه شاید از یک دهه قبل و در جریان حوادث سال۱۳۷۸ کلید خورده بود، اما در سال۱۳۸۸ و پس از آن بود که به‌شکلی عیان و تمام‌عیار به اجرا درآمد و کلیت ساختار سیاسی و فضای سیاسی را در خود فرو برد. هشدارها و پیشنهادهای پیران سیاست همچون هاشمی‌رفسنجانی نیز که «سرچشمه» این فتنه را می‌دیدند و خواستار بستن آن به بیل می‌شدند، شنیده نشد.

در اوایل حوادث نیز بار دیگر در آن جمعه تاریخی، بسته پیشنهادی هاشمی برای کوتاه آمدن طرفین ماجرا و دلجویی از آسیب‌دیدگان پاسخی نیافت و حتی خود هاشمی در مقام «رأس فتنه» تعریف و توصیف شد. چنین بود که رخداد۱۳۸۸ همچون زخمی چرکین رخ نمود و با اعتراضات سال‌های بعد (که اوج آن در ۱۴۰۱ بود)، به تضادی آشتی‌ناپذیر ارتقا یافت.

در چنین بستر تاریخی-سیاسی است که سخن گفتن مدام پزشکیان از آشتی و وفاق معنا می‌یابد. معنای عینی وفاق از این منظر، «عبور از رخداد۸۸» و بازگشت مناسبات حاکم بر اداره کشور از الگوی نظامی-امنیتی به سیاسی-اجتماعی است. انتخاب پزشکیان اگر برآمده از چنین تغییر رویکرد کلانی باشد (که شواهد و قرائن نیز آن را تاحد زیادی تایید می‌کند)، می‌تواند بستری باشد تا مسائل اصلی کشور و بحران‌ها و ناترازی‌هایی که ازهرسو چون خوره، روح و روان ایران و ایرانیان را از درون می‌خورد و چون موریانه کشور را از درون تهی می‌کند، امکان راه‌حل‌یابی و حل شدن یابد.

از این منظر است که پرسش و پاسخ دیروز کیهان و پزشکیان را در سطحی بسیار فراتر و کلان‌تر از انتصاب چند مدیر میانی و کارشناس باید دید و شناخت. این پرسش و پاسخ، میان دو رویکرد جدی به مناسبات کلان امروز ایران است. دریک‌سو، رویکردی است که می‌خواهد همچنان با «فتنه‌گر» و «اغتشاشگر» خواندن این و آن، دام پهن‌شده ۸۸ را گشوده نگاه دارد و هر روز و هر سال به بهانه بروز جنبشی اعتراضی و حتی مواضع انتقادی بر دایره و گستره این دام بیافزاید.

در سوی دیگر، پزشکیان و حامیان گفتمان وفاق قرار دارند که رویکرد آنان، جمع کردن این دام قدیمی و فراهم کردن امکانی برای استفاده حداکثری از ظرفیت‌ نیروهای سیاسی، اجتماعی و فکری است. در رویکرد پزشکیان چنان که دیروز خطاب به کیهان گفت، الزام وفاق، عبور از گفتمان فتنه‌محور است و در این جهت هم، چنان که حسن روحانی در سال۱۳۹۲ می‌گفت، التیام زخم‌ها و کاهش شکاف‌ها را در پیش گرفته است. این جدال و تعارض مبنایی، واقعیت امروز صحنه سیاسی ایران است. باید دید توازن قوا به سنگین کردن کدام کفه ترازو می‌انجامد: کیهان یا پزشکیان؟

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی