عکاس که نه، منتقد بود/درباره مارتین پار عکاس بریتانیایی که سه روز پیش درگذشت
در دنیای عکاسی، پرشمار نیستند هنرمندانی مانند مارتین پار که جهان آنها را به پارادایمشکن بشناسند.
در دنیای عکاسی، پرشمار نیستند هنرمندانی مانند مارتین پار که جهان آنها را به پارادایمشکن بشناسند. عکاسیکه در عکاسیاش بیش و پیش از دیگران رنگ را جدی گرفت و عکاسی مستند بریتانیای پس از جنگ را دگرگون کرد؛ ولی آنچه طنینانداز نام او در دنیای عکاسی شده، طنز اجتماعی و نقد فرهنگ جهانی است. پار، متولد سال ۱۹۵۳ در شهر ساری بود و هنگامیکه در خانهاش در بریستول درگذشت، ۷۳ ساله بود.
خودش گفته که از 14 سالگی در پی تشویقهای پدربزرگش، جورج پار، که عکاسی آماتور و عضو انجمن سلطنتی عکاسی بود، راهاش به عکاسی کشیده و همین کمکاش کرده که اعتمادبهنفس و توانایی لازم را بهدست آورد تا قواعد عکاسی جدی آنموقع، که همان فرم عکاسی سیاه و سفید بود، را به چالش بکشد.

او از اعتبار عکاسی سنتی استفاده کرد تا مدیومی جدید، یعنی عکاسی رنگی را باب کند یا دستکم به آن مشروعیت بخشد. برخلاف امروز، آنزمان عکاسان به عکاسی رنگی، به چشم فرمی آماتوری و ناقص نگاه میکردند. پار از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ در پلیتکنیک منچستر، عکاسی خواند و همین موجب آشناییاش با محیط شمال بریتانیا و یافتن سوژههای کلیدی آثار اولیهاش شد.
جز عکاسی، حضوری پررنگ در دانشگاهها هم داشت. ابتدا در کالج هنر و طراحی وست ساری درس داد، دورهای پروفسور عکاسی دانشگاه ولز نیوپورت بود و در سال ۲۰۱۳ نیز بهعنوان پروفسور عکاسی دانشگاه اولستر، بلفاست منصوب شد. پار در شروع مسیر حرفهای و پیشازآنکه رنگ به امضای بصریاش تبدیل شود، سنتهای مستندسازی بریتانیایی یعنی همان سیاه و سفید را رعایت میکرد.
در فاصله سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰، در هبدن بریج یورکشایر مستقر شد که حاصلاش خلق مجموعه سازش کاران بود؛ پروژهایکه در آن با بررسی زندگی روستایی و جامعه مذهبی منطقهای کوچک در بریتانیا، جنبههایی از سنتهای در حال افول را ثبت کرد. تحول اساسی سبک پار در سال ۱۹۸۲، پس از بازگشتاش از ایرلند رخ داد.
او وقتی دید عکاسان پیشگام آمریکایی به رنگ، بهعنوان مدیوم هنری مشروعیت دادهاند و از آنطرف نیز جذابیت کارتپستالهای پرزرقوبرق دوست عکاساش را دیده بود، عکاسی رنگی را بهطور جدی شروع کرد. سبک بصری پار، بهسرعت برای جامعه هنری و عکاسی تشخیص داده شد. او با استفاده از رنگهای نئونی و اغراقآمیز، پدیدهای عادی را بیشازحد واقعی جلوه میداد و در کنار آن، طنز را به ابزاری برای نقد اجتماعی تبدیل کرد.
این طنز، علاوه بر ایجاد حس شناسایی و رهایی در مخاطب، راهی بود برای جلوگیری از احساساتگرایی و ارائه «پادزهر در برابر پروپاگاندا». تا آنجا که بارها در مصاحبههایش گفت، عکسهای جدی میگیرد که بهظاهر سرگرمکنندهاند. او با همین سبک، تندترین نقدها را به سرمایهداری متأخر وارد کرد و موفق شد تا مرز سنتی میان عکاسی مستند اخلاقی و عکاسی تبلیغاتی غیراخلاقی را بازتعریف کند.
«آخرین چاره»، «عقل سلیم» و «جهان کوچک» سه مجموعه اصلی پار است که میتوان بهشکل آشکاری تحول سبک و نقد اجتماعی این عکاس را در آنها مشاهده کرد. او در سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ با «آخرین چاره»، زندگی طبقه کارگر شمال انگلستان در دوران رکود اقتصادی را با رنگهای اشباعشده و نگاه طنزآمیز ثبت کرد.
پار در اینمجموعه بهدلیل نمایش صریح و بیپردهاش از واقعیتهای طبقه کارگر، به شهرت رسید، اما از او بسیار انتقاد شد. بهخصوص که میگفتند مارتین از طبقه متوسط جنوب و تحصیلکرده ساری است و در این پروژه نگاهی از بالا به پایین داشته است. پس از موفقیت «آخرین چاره»، پار در دهه ۱۹۹۰ با پروژه «عقل سلیم»، نقدش را متوجه پدیدههایی مانند جهانیسازی و مصرفگرایی انبوه ساخت. او از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۲۴ پروژه «جهان کوچک» را دنبال میکرد و با آن به نقد صنعت گردشگری انبوه و پوچی رفتار انسان در نقاط نمادین جهان پرداخت. پیوستن پار به آژانس مگنوم در سال ۱۹۹۴، نقطهعطفی در تاریخ عکاسی مستند بود.
ابتدا سنتگرایانی مانند آنری کارتیهبرسون و فیلیپ جونز گریفیتس، با ورودش مخالفت کردند؛ چراکه فکر میکردند سبک رنگی و نگاه طنزآمیز پار، فاصله زیادی با میراث کلاسیک عکاسی دارد. بااینحال پار پذیرفته شد و بعدها هم به ریاست مگنوم رسید. حضوری اثربخش که مسیر مستندسازی اجتماعی را نیز دگرگون کرد. مارتین پار علاوه بر اینکه عکاسی معروف بود، مجموعهدار و فعال فرهنگی بود.
او ۱۰۰ کتاب از آثار خودش منتشر کرد و کتابهای عکاسی زیادی را هم جمعآوری کرد، ازجمله بیش از ۱۲هزار فتوبوک که گالری تیت از آن آرشیوی جهانی ساخت. او در سال ۲۰۱۴ نیز بنیادی بهنام خودش برای حمایت از عکاسان بریتانیایی و ایرلندی تاسیس کرد. این هنرمند عکاس در طول زندگی حرفهایاش، به جوایز و افتخارات زیادی رسید اما حالا دنیای هنر، سوگوار مرگ اوست؛ درگذشت خالقیکه عکاسی مستند را مجبور کرد تا زبان خود را با واقعیتهای بصری جهان مصرف انبوه، تطبیق دهد.