آلودگی هوا و خاموشی سینما
وضعیت بحرانی آلودگی هوا، بهعنوان یک معضل اجتماعی، تاثیرات خود را بر فعالیتهای سینمایی در حوزههای مختلف گذاشت. این تاثیرات البته در همه عرصههای فعالیت سینمایی به یک شکل نبود.
وضعیت بحرانی آلودگی هوا، بهعنوان یک معضل اجتماعی، تاثیرات خود را بر فعالیتهای سینمایی در حوزههای مختلف گذاشت. این تاثیرات البته در همه عرصههای فعالیت سینمایی به یک شکل نبود. تعطیلی مدارس و ادارات میتواند احتمال حضور آنها را در سینما افزایش دهد. بهویژه اینکه سینما یک محیط سربسته است و تماشاگر در معرض تهدیدهای آلودگی هوا نیست.
از این منظر آلودگی هوا از یک تهدید زیستمحیطی به فرصتی سینمایی بدل شده و تعطیلی مدارس و ادارات ممکن است مخاطبان بیشتری را به سمت سالنهای سینما سوق دهد. از آنجایی که پارک و امکان تفریحی عمومی بهدلیل اینکه در معرض مستقیم آلودگی هوا قرار دارند، سالنهای سینما بهمثابه پناهگاهی بدل میشود که میتوان در آن اوقات فراغت خود را سپری کرد.
با این حال نمیتوان به این استدلال اکتفا کرد و آن را بهعنوان نتیجه تاثیرات آلودگی هوا بر گیشههای سینما، تعمیم داد. هیچ نوع تحقیق میدانی و ارزیابی پیمایشی درباره این مسئله صورت نگرفته تا قابل اعتماد باشد. ضمن اینکه برخی از افزایش تماشاگران سینما بهخاطر آلودگی هوا میگویند، برخی هم معتقدند آلودگی هوا موجب میشود خیلیها بهویژه کسانی که مشکلات تنفسی دارند حتی اگر از پیش برای سینما رفتن برنامهریزی کرده باشند آن را کنسل و به زمان دیگری موکول کنند.
باتوجه به این دو روایت متفاوت، اساساً نمیتوان بدون پشتوانه آماری دقیق و پژوهشی به تحلیلهایی از این دست اعتماد کرد! آنچه بهظاهر منطقی به نظر میرسد این است که اگر سینما رفتن را بهمثابه یک کنش اجتماعی که در فضای شهری رخ میدهد لحاظ کنیم، هرگونه معضل و چالش عمومی مثل اختلال در شبکههای اینترنتی، آلودگی هوا، حتی برف و باران و ترافیکهای سنگین برساخته آن باید بهعنوان متغیرهای بازدارنده، نقش منفی در آمار مخاطبان سینما بگذارد! عقل حکم میکند که مخاطب به قیمت تهدید سلامتی خود به سینما نرود.
ضمن اینکه روحیه عمومی جامعه بهدلیل اتفاقات اخیر با نوعی بیحوصلگی و بیانگیزگی برای حضور در محافل هنری همراه بوده و بهاصطلاح دل و دماغی برای سینما و تئاتر رفتن وجود نداشته است، لذا نمیتوان منطق عقلانی برای گزارشهایی از این دست قائل شد مگر اینکه پای عشق به سینما وسط باشد و استدلال کنیم که آلودگی هوا هم نمیتواند غباری بر جاذبههای سینما بنشاند و از مخاطبان آن بکاهد.
یا جذابیت برخی فیلمها باعث شده باشد که مخاطب در شرایط اضطراری هوا هم به تماشای آن برود. مثلاً «مطرب» فارغ از خوب و بد بودنش از لحاظ سینمایی، فیلمی است که خوب میفروشد و آلودگی هوا هم تاثیر چندانی در میزان فروش آن نداشته است. از سوی دیگر آلودگی هوا در شرایط اضطراری فقط بر فروش فیلمها و گیشه سینماها تاثیر نمیگذارد بلکه ممکن است فرآیند تولید درحوزه سینما را نیز مخدوش یا کُند کند.
چهبسا بازیگران، کارگردانانها و عوامل فنی یک فیلم بهدلیل مشکلات تنفسی نتوانند در این شرایط بر سر صحنه فیلمبرداری حاضر شوند و این مسئله، بر روند تولیدات سینمایی تاثیر منفی بگذارد. شدت آلودگی هوا بهعنوان یکی از متغیرهای اجتماعی بر مکانیسمهای سینمایی تاثیر میگذارد و بهانه خوبی است تا در پژوهشهای جامعهشناختی سینما، سایر عناصر و متغیرهای اجتماعی بر حیات سینمایی مورد سنجش و تحلیل قرار بگیرند. از سوی دیگر این روزها بهجز آلودگی هوا، با قطع برق هم مواجهایم و این ریسک سینما رفتن را پایین میآورد و مخاطب با احتمال اینکه ممکن است در حین تماشای فیلم، برق برود وقت و پول خود را هدر داده است.
درواقع سینمای ایران نهفقط با بحران مخاطب از منظر سینمایی یا سیاسی و اجتماعی که حتی از منظر محیطزیستی هم قرار دارد. گرچه هر دو عامل یعنی آلودگی هوا و قطع برق را باید بهمثابه ناکارآمدی مدیریتی معنا کرد که بهعنوان دلایل فرامتنی بر متن سینما و فرآیند تولید و اکران آن تاثیر سو میگذارد. سینمایی که خودش هم هنوز بهشکل جدی به مقوله آلودگی هوا و تاثیر آن بر سلامت مردم نپرداخته و کمتر فیلمی در سینمای ایران وجود دارد که قصه آن براساس آلودگی هوا و تاثیرات مخرب آن ساخته شده باشد. هم هوای آلوده سینما، چوب لای چرخ سینما میگذارد و هم سینما به روایت این هوا نمیپردازد تا در این چرخه معیوب، حال هر دو خراب بماند!