| کد مطلب: ۴۲۷۲۶

آیا ایده بر داده می‌چربد؟ نقدی بر سرمقاله دکتر نیلی

برخی معتقدند حکمرانی ایران گرفتار استبداد ایده بر داده شده؛ جایی که ارقام و واقعیت‌های آماری در برابر ایدئولوژی‌ها به حاشیه می‌روند.

آیا ایده بر داده می‌چربد؟ نقدی بر سرمقاله دکتر نیلی

به گزارش هم میهن آنلاین و به نقل از خبر آنلاین، سرمقاله دکتر نیلی در روزنامه دنیای اقتصاد به تاریخ هفتم تیرماه، یک دو راهی فرا روی آینده ایران قرار می‌دهد که متوجه این برداشت است که چگونه درسی از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل می‌گیریم. آقای نیلی معتقد است که دو نگاه متفاوت در سال‌های گذشته در مقابل هم در حکمرانی ما وجود داشتند 

«یک نگاه (نگاه اول)، حکومت را منحصرا، میدان درگیری و عرصه مبارزه تعریف می‌کند. نمود این مبارزه در بُعد روابط خارجی، درگیری فعال با قدرت‌های بزرگ غربی به‌عنوان یک وظیفه محوری است. بر این اساس هرچه قدرت خارجی بزرگ‌تر، این وظیفه هم سنگین‌تر. این بینش، نبود یا ضعف عدالت در عرصه بین‌المللی را توجیه تکلیف خود در دفع ظلم و بی‌عدالتی در هر نقطه از جهان می‌داند و معتقد است خیل عظیم کشورهای در حال توسعه‌ای که ظرف ۴ دهه گذشته موفق شده‌اند از جرگه فقرا خارج شوند و به رفاه و آسایش دست یابند، استقلال خود را معامله کرده‌اند و نوکری غرب را پذیرفته‌اند.

چنین نگاهی، داخل را هم پشت جبهه مبارزه مقدس جهانی و منطقه‌ای می‌بیند. اما نگاه دیگر، حکومت را ناشی از اراده مردم می‌پندارد. در این منظر، جامعه محور اصلی است و حکومت به اموری می‌پردازد که جامعه یا نمی‌تواند انجام دهد یا اگر انجام دهد، پرهزینه است. به تعبیری هزینه اداره کشور را مردم با همه تنوعی که دارند، می‌پردازند. پس با همین تنوع، حق دارند حاکمان را بر حسب میزان صلاحیتشان در ارائه خدمات، انتخاب کنند و مستمرا مورد ارزیابی و کنترل قرار دهند. صلاحیت حکمرانان را هم با معیارهای رونق و عدالت که به رضایت عمومی می‌انجامد، می‌سنجند.»

نگاه دکتر نیلی درست است، بله چنین دوگانگی در ساختار حکمرانی ایران وجود دارد و البته که بینش نخست غالب‌تر بوده و معیشت و معاش کشور را در این سال‌ها در دست گرفته است و می‌توان نتیجه این نگاه را در جنگ ۱۲ روزه ارزیابی کرد که به پیروزی و ظفر ختم شد یا نتیجه‌ای دیگر حاصل شد.

اما به نظر می‌رسد می‌توان به این دوگانه‌سازی یک وجه دیگری هم افزود که شاید به نوعی مقدمه باشد و هم توسعه‌دهنده مفهوم. 

در ابتدا باید گفت که چه بسا دوگانگی‌های دیگری را نیز می‌توان برشمرد که همین قدر دامنه شامل شدنش بالا باشد. مثل اینکه بگوییم کشور درگیر دو نگاه عدالت‌طلب و آزادی‌طلب است، یا تقابل دو نگاه امت‌گرا و ملت‌گرا را برجسته کنیم. رویکرد متجدد و پیشرو یا رویکرد بازگشت‌محور و بنیادی… به بیان دیگر مساله این نیست که تقابل‌یابی کنیم و قطب‌های مخالف را شناسایی کنیم. باید کمی به عقب‌تر رجوع کرد.

موضوع اینجاست که در حکمرانی موجود یک رویه‌ای وجود دارد که شبه علم را بر علم ترجیح می‌دهد و در به خدمت گرفتن اعداد و ارقام رویکرد انکاری دارد. یا در بهترین حالت آمارسازی و عددتراشی را پیشه می‌کند.

بر این قاعده در واقع ما با تسلط یا بهتر است بگوییم استبداد ایده بر داده مواجه‌ایم که اتفاقا رقیب این دیدگاه در حکمرانی هم خیلی داعیه‌ای در بهم زدن این پارادایم از خود نشان نداده و نمی‌دهد و در همان زمین دوگانه‌ها بازی می‌کند. این سخن یعنی چه؟

بیایید از دکتر نیلی یک سوالی بپرسیم. در دیدگاه اول که شما برشمردی یعنی داخل کشور در خدمت تحقق عدالتی است که حاکمان می‌خواهند در دنیا پیاده کنند یعنی مسائل داخل کشور فرعی است و شاید هم هیچ؟ اگر این طور است که کم اهمیت تلقی شود، پس چرا سازمان حکمرانی ما این مقدار وسیع و فربه است؟ بخش داخلی سازمان حکمرانی چندین برابر بخش خارجی آن است. پرسش مهم‌تر اینکه، چرا در کوچکترین مسایل معیشتی، ما رد دولت را می‌بینیم؟ از نرخ‌گذاری انرژی و تاکسی گرفته تا ترویج و اجبار سبک خاصی از زندگی؟ این چه نوع در خدمت خارج بودنی است که هم سازمانش وسیع‌تر است و در جزیی‌ترین مسائل دخالت می‌کند و هم در تمام زمینه‌های داخلی هم اتفاقا ایده دارد؟

طبیعت منطق نیلی اقتضا می‌کند که ایده سازی در داخل باید متوقف می‌شد و همه در خدمت ایده برتر بیرون از مرزها قرار می‌گرفتند. اما از خودکفایی کشاورزی گرفته تا تولید خودروی ملی، از خام نفروشی نفت تا ایده شهر اسلامی، علوم انسانی اسلامی، اقتصاد اسلامی و مقاومتی، نرخ زاد ولد و حتی رشد یا کاهش جمیعت، ما در داخل کشور و حکمرانی درون مرزی‌مان سلسله‌ای از ایده‌های دور از داده می‌بینیم!

در واقع این خدمت گرفتن داخل کشور به مسائل خارج آن نیست. این یک پیوستگی است که در پی تحقق یک ایده خاصی از دولت اسلامی با رگه‌های آخرالزمانی است که داخل و خارجش همراستاست ولی یکی در خدمت دیگری نیست. به فراخور حال و زمان و مکان آن دیگری که بارش کمتر است در خدمت دیگری قرار می‌گیرد که بارش بیشتر است.

و اما نکته تلخ اینجاست که این ایده‌ها هیچ وقت بر اساس داده‌های عینی و علمی، پژوهش و امکان‌سنجی نشده‌اند. تسلط ایده بر داده مقدم بر هر نوع نگاه‌های تقابلی است.  

دیدگاه رقیب گرچه داده‌محورتر به نظر می‌رسد اما تلاشی برای نقض این سبک حکمرانی به عمل نیاورده است که اهداف و آرمان‌ها و خواسته‌های اتاق‌های فکر امت‌گرایان عدالت‌گستر! را در سنجهٔ داده‌های علمی بگذارد و هزینه/فایده کند.  

هزینه فایده کند که مثلا تحقق ایده‌ای که تشکیل دو دولت در سرزمین‌های اشغالی را قبول ندارد و قائل به نابودی یکی از طرفین است، برای کشور چه هزینه‌هایی در بردارد و ما را به کجا می‌رساند؟ یا رساند.  

اینجا مشخص است که اصلا داده‌ها سخن نگفته‌اند. مشخص است وقتی رئیس دولت (سال‌های قبل) در انکار هولوکاست سخن می‌گفت، داده‌های عینی و تحلیل‌های علمی در آن سخنان جایگاهی نداشتند و صرفا یک ایده و خواستی بود که باید بیان می‌شد. همان طور که وقتی قرار شد دانشگاه و به خصوص علوم انسانی، اسلامی شود. مشخص است که باید ایده ولو به هر قیمتی پیاده می‌شد و اینجا هم داده‌های مظلوم در راهرو، منتظر ایستاده بودند.

در واقع ما با یک مساله‌ای به نام پیاده‌سازی ایده، بی‌توجه به آمار و ارقام و هزینه‌ها مواجه‌ایم که صحنه‌های مختلفی را در کشور و بیرون از آن رقم زده است. از مساله ایجاد کردن بر سر حجاب گرفته تا نوع ورود به مسائل سوریه و منطقه… یک سری ایده و آرمان‌هایمان داخلی است یک سری هم خارجی. اما در هر دو داده‌ها و تحلیل‌های آماری و جداول مالی و اکسل‌های هزینه‌ها در اتاق انتظار ایستاده‌اند و هیچ وقت هم وارد اتاق تصمیم گیری نمی‌شوند.

این نوع حکمرانی خاصیت اصلی‌اش این است که اتفاقا از «میدان» غافل می‌شود و هر چیزی را بر اساس روایت می‌سنجد. میدان عرصه عینیت است و روایت عرصه ایده و بیان و صرفا گفتار. «روایت ما این است. روایت دشمن آن است.» 

به نظر می‌رسد که تقابل‌هایی که دکتر نیلی برشمرده قبل از جنگ ۱۲ روزه هم روشن بود و بروز و ظهور خود را نشان داده بود اما آنچه در این ۱۲ روز بسیار روشن و البته تلخ می‌نمود آن بود که معلوم شد ایده‌های فاقد داده، پشتوانه‌های خوبی برای حکمرانی نیستند و شاید نتایج‌شان خیلی تلخ‌تر هم باشد.

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اخبار
پربازدیدترین
آخرین اخبار