کانون در کانون خطر
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
آنچه طرفداران ادغام و انحلال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید بدانند
درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تعطیلی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فارغ از هر نتیجهای، برای همیشه در تاریخ این سرزمین ثبت شد. وزارتخانهای که ماهیت آن باید توسعه و گسترش فرهنگ و هنر باشد، با استدلال «کاهش زیاندهی شرکت دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تامین بخشی از هزینهها از محل کاهش و صرفهجویی در هزینهها، با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانههای عمومی کشور و نیز به منظور افزایش و همسانسازی حقوق کارکنان این کانون»، براساس نظامنامه جبران خدمات نهاد کتابخانهها، خواستار صدور مجوز برای واگذاری کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی کشور شده است. زمین و آسمان را به هم دوختهاند تا بهانهای برای تعطیلی کانون پیدا کنند؛ کانونی که نزدیک به شش دهه از عمر آن میگذرد و یکی از درخشانترین کارنامههای فرهنگی این کشور مربوط به آن است. از فعالیت برای کتابخوان کردن بچهها و تربیت نسلی که کتابخوان حرفهای باشد تا تولید تاثیرگذارترین محصولات فرهنگی از فیلم، موسیقی، نمایش، بازیهای فکری و دهها اثر مهم دیگر. اعزام کارشناسان و هنرمندان با ماشینهای سیار در دل روستاها و تلاش برای آشنا کردن کودکان روستایی با کتاب و نمایش و سینما هرگز فراموششدنی نیست. حال گفته میشود کانون ضررده است؟ باشد. با استدلال خودشان سوال میشود؛ کانون از چه وقت و چرا ضررده شده؟ چگونه میشود از مرکزی با چنین پیشینه درخشانی که تربیت چندین نسل نامور و شناختهشده در کارنامه خود دارد، به ضرردهی رسیده باشیم؟ شاید کانون را نیز در ردیف دهها کارخانه و حرفه نابودشده قرار دادهاند که آن را زیانآور معرفی کرده و درصدد گرفتن آخرین نفسهایش هستند! اگر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را وارد ساختار سیاسی و نگاه ایدئولوژیک نکنند و به استقلال آن احترام بگذارند، کانون خواهد توانست در میان همه تنگناها به حیات خود ادامه دهد. در شرایطی که سرانه مطالعه در ایران چنگی به دل نمیزند و از خلوتی کتابخانههای عمومی کشور ناله سر میدهند و مدیر نهاد کتابخانههایش در مصاحبهای تلویزیونی، کتابی برای معرفی به ذهنش نمیرسد! الصاق کانون به چنین فضایی چه معنایی دارد؟ آیا دلیل چنین درخواستی صرفا زیانده بودن است یا در پشت این تصمیم دلایل دیگری به خصوص حذف گذشته و کارنامه مرکزی چون کانون وجود دارد؟ مرکزی که حمایتهای مردمی در این چندروزه نشاندهنده محبوبیت فراوان آن است. در بخش دیگری از نامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با استناد به تبصره دو ماده یک «قانون تاسیس و نحوه اداره کتابخانههای عمومی کشور» آمده است: به جز کتابخانههای آستان قدس رضوی، حضرت معصومه، حضرت عبدالعظیم، احمدبن موسی، کتابخانه ملی، کتابخانه آیتالله مرعشینجفی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانههای وقفی، همه کتابخانهها باید زیرنظر کتابخانههای عمومی کشور اداره شود.» اما آقایان تصمیمگیرنده به این توجه نکردهاند که کانون، فقط یک کتابخانه صِرف نیست. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکزی برای پرورش و تربیت افکار کودکان و آموزش مهارتهای مختلف به آنها و توانمندسازی کودکان و نوجوانان برای ورود به مراحل بالاتر زندگی است. کانون برای کودکان به مثابه یک دانشگاه است؛ دانشگاهی متناسب با سن و فهم آنها از جهان هستی. جایی که میتواند به آنها برای داشتن زندگی بهتر و موثر کمک کند. کانون بنگاه اقتصادی نیست که نگران ضرردهی یا سوددهی آن باشید. کانون یک مرکز فرهنگی برای تربیت ذهنهای اندیشهورز است. کافی است به خودتان زحمت بدهید و به فهرست افتخارات کانون نگاهی بیندازید که حتی پیش از آنکه بسیاری از شما تصمیمگیرندگان هنوز به دنیا آمده باشید، موفقیتهای بزرگ کسب کرده است. به نظر میرسد این درخواست بیش از آنکه دلسوزانه و مسئولانه باشد، ناشی از نشناختن نهادی است که شناسنامهای کمنظیر و قابلدفاع دارد.