| کد مطلب: ۹۵۶۷

علیه افکار عمومی

حکم سنگینی که برای دو همکارمان، الهه محمدی و نیلوفر حامدی دیروز، بعد از یک سال و چند هفته صادر شد، فارغ از شخص خودشان و روزگاری که بر خودشان و عزیزان‌شان رفته و

حکم سنگینی که برای دو همکارمان، الهه محمدی و نیلوفر حامدی دیروز، بعد از یک سال و چند هفته صادر شد، فارغ از شخص خودشان و روزگاری که بر خودشان و عزیزان‌شان رفته و خواهد رفت، نشان از استمرار وضعیتی خطرناک است که در نهایت آنکه متضرر می‌شود موجودیتی به نام ایران است و آنان‌که دل‌نگران و مضطرب خواهند شد، کسانی هستند که دغدغه این موجودیت را دارند. ای‌کاش آن دست «کارشناسان رسانه»‌ای که بلافاصله بعد از صدور این حکم با خبرگزاری محبوب تندروها مصاحبه می‌کنند، کمی فارغ از ایدئولوژی‌شان به منافع ملی هم فکر می‌کردند. منافع ملی حکم می‌کند که بخش عمده مردم درباره سیاست‌های حاکمان اقناع شوند و با آن همدل، تا کشور دچار بحران نشود. شوربختانه که ساخت سیاسی ما سال‌هاست گویی اقناع افکار عمومی اهمیت چندانی برایش ندارد و انگار که فقط بخش کوچکی از مردم را باید که توجیه و قانع کرد. نتیجه این بی‌اعتمادی عمیق را این روزها به وضوح می‌بینیم.
حتماً این چند روز فیلم یکی از بازی‌های لیگ را دیده‌اید که بعضی یا بهتر بگویم بسیاری از تماشاگران به جای یک دقیقه سکوت برای غزه به لجبازی مشغول بوق و سوت‌زدن شدند. یا حتماً برای خیلی‌ها پیش آمده که این روزها در جمع‌های خانوادگی و دوستانه عمده وقت‌شان به این بگذرد که ثابت کنند آنچه در غزه اتفاق می‌افتد یک نسل‌کشی عریان است و فارغ از هر موضع سیاسی‌ای، انسانیت و شرف حکم می‌کند که با مردم بی‌پناه غزه همدل بود و لااقل باید به ذهن و ضمیر در برابر ظالم ایستاد.
درست است جناب قاضی، وکیل، وزیر و رئیس بیائید با هم صادق باشیم بسیاری از این مردم شوربختانه چنان شده‌اند که شما و حتی ما، ظل آفتاب ظهر بگویید و بگوییم روز است، خواهند گفت که حتماً شب است. مثال این روزهای غزه و اسرائیل به‌عنوانی یکی از ناانسانی‌ترین وضعیت بشری را برای همین آوردم. لااقل بخشی از این مردم صرفاً برای اینکه شما به لفظ از مردم فلسطین دفاع می‌کنید، گمان می‌کنند که حقیقت جای دیگری است. نمی‌دانم چقدر این برای شما مهم است. اما دلیلش را می‌توانید به راحتی پیدا کنید. شما توانایی اقناع افکار عمومی را از دست داده‌اید. امروز برای دو روزنامه‌نگار حکم صادر کرده‌اید و به دلیل ارتباط با بیگانگان به سال‌ها حبس محکوم‌شان کرده‌اید. رسانه‌های نزدیک به شما هم شروع به پخش مستنداتی کرده‌اند و می‌خواهند اثبات کنند که جرمی اتفاق افتاده است و مجازات هم، هم‌تراز با جرم است. اما برای افکار عمومی هزاران سوال وجود دارد که با هزار فیلم خبرگزاری‌های محبوب‌تان، همچنان این پرسش‌ها وجود دارد. مثلاً اینکه اگر واقعاً چنین بوده و به کار روزنامه‌نگاری‌شان نامربوط بوده چرا پیش‌تر از کار خبرنگاری‌شان در مسئله مهسا امینی به آن نپرداختید؟ چرا دقیقاً بعد از انتشار گزارش با آنها برخورد کردید؟ چرا روند دادگاه علنی نبود؟ چرا روند دادرسی و بازداشت یک‌سال به طول انجامید؟
افکار عمومی با این فیلم‌ها برای این حکم توجیه نمی‌شود، می‌دانید چرا؟ چون افکار عمومی می‌داند هیچ‌کس در این مدت اندازه آن مدیرکل ارشاد به حیثیت نظام ضربه نزده است، اما چرا پرونده‌اش مسکوت شد؟ چرا هیچ خبرگزاری‌ای مستندی از او و اعمالش رو نکرد؟ چرا چنین تبعیضی بین آنها که از خودتان می‌دانید و آنها که نمی‌دانید اعمال می‌کنید؟
راستی آن مکالمه‌ای که به نظرتان جزو مستندات ارتباط خبرنگار با بیگانگان و کار سازمان‌یافته است، صدها هزار مثلش در بحبوحه اتفاقات پارسال در تلفن بسیاری از مردم معترض وجود ندارد که اتفاقاً عفو هم شدند؟ نه‌فقط در ایران، مثلاً در اعتراضات اخیر فرانسه آن همه جوانی که در اعتراض به کشته شدن سیاه‌پوستی به خیابان ریختند از این دست مکالمه‌های پرشور با یکدیگر نداشته‌اند؟ همه آنها و اینها سازمان‌یافته‌اند یا مردمی‌اند که به موضوعی اعتراض داشته‌اند و هیجانی بر آنها غلبه کرده؟ مجازات چنین هیجانی سال‌ها زندان شدن در اوج جوانی است؟ بله جناب رئیس، افکار عمومی برای اینهاست که نه‌فقط قانع نمی‌شوند بلکه هر روز هم با شما و حتی ما هم لجبازتر خواهند شد. برای همین است که گمان می‌کنند حقیقت از تلویزیون‌های لندن می‌آید، وگرنه ما هم اگر راست می‌گفتیم در زندان بودیم نه مشغول نوشتن. اینکه این وضعیت چطور به ضرر موجودیت ایران است هزاربار گفته‌اند و نوشته‌اند، هزار افسوس آنکه زور دارد تا مجبور نشود، تن به شنیدن نخواهد داد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی