در مـدار مسکـو
ایران و عربستان به عنوان دو رقیب و دشمن دیرینه روابط دوستانهای با مسکو در پیش گرفتهانداستراتژی آمریکا در قبال تهران و ریاض چه خواهد بود؟

ایران و عربستان به عنوان دو رقیب و دشمن دیرینه روابط دوستانهای با مسکو در پیش گرفتهانداستراتژی آمریکا در قبال تهران و ریاض چه خواهد بود؟
الی گرانمایه
فارن پالیسی
با تشدید تجاوز روسیه به اوکراین، دو قدرت خاورمیانه که معمولاً در اکثر مناقشات در طرف مقابل یکدیگر قرار دارند، به مسکو کمک میکنند. برخی رسانههای غربی گزارش کردهاند که ایران در حال تحویل هواپیماهای بدون سرنشین و احتمالا موشک به روسیه است. هرچند ایران همه این ادعاها را تکذیب و اعلام کرده که هیچ تسلیحاتی برای استفاده در جنگ اوکراین به مسکو نداده است. علاوه بر ایران، عربستان سعودی نیز تولید نفت خود را بهگونهای مدیریت میکند تا به مسکو کمک کند و در آستانه سرمای زمستان، پایتختهای اروپایی را با دردسر مواجه کند. جالب این است که ریاض یک شریک قدیمی برای غرب است. تهران که یک دشمن قدیمی برای غرب به شمار میرود، حالا با عربستان سعودی در خصوص روسیه در یک راستا قرار گرفتهاند و انگیزه و هدف این دو کشور مشترک است؛ آن هدف چیزی نیست جز هدف قرار دادن ایالات متحده آمریکا.
بحران جهانی انرژی که بهدلیل تهاجم روسیه به اوکراین ایجاد شده به وضعیت ژئوپلیتیک عربستان سعودی کمک زیادی کرده است. ریاض در حال ترتیب دادن یک بازی تهاجمی است. در ماه جاری میلادی، ریاض با هدایت اوپکپلاس (متشکل از اعضای اوپک به اضافه سایر تولیدکنندگان غیرعضو، مانند روسیه) برای کاهش تولید جمعی به میزان دو میلیون بشکه در روز، به این استراتژی شدت تازهای بخشید. این کار در شرایطی انجام شده است که ایالاتمتحده و اروپا خواستار افزایش تولید برای کاهش قیمتها شدهاند. اگر قیمتهای انرژی در غرب کاهش یابد، هم خزانه روسیه را تحلیل میبرد و باعث کاهش درآمد روسیه میشود و هم به کاهش بحران هزینههای زندگی در غرب کمک میکند. تحریمهای غرب، روسیه را مجبور کرده است که نفت خود را، از جمله به عربستان سعودی، با قیمت کمتر از بازار بفروشد. به این ترتیب، قیمت پایه بالاتر به نفع روسیه است، چون روسیه میتواند همچنان از فروش منابع انرژی خود سود بیشتری ببرد و تلاشهایش را برای ادامه جنگی پرهزینه و ناموفق همچنان ادامه دهد. بودجه اولیه ریاض در سال 2023، ایجاب میکند که قیمت نفت در حدود 90دلار برای هر بشکه باقی بماند. بنابراین ریاض نیز انگیزهای برای مداخله در بازار نفت و کاهش قیمتها ندارد. حداقل، همانطور که مقامات کاخ سفید از محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی خواستهاند، اوپکپلاس میتوانست یک ماه دیگر صبر کند، در این صورت کاهش تولید نفت درست قبل از انتخابات میاندورهای ایالاتمتحده اجرایی نمیشد.
در طرف ایرانی، بهرغم ادامه اظهارات رسمی مقامات تهران مبنی بر اینکه ایران بازیگری بیطرف در جنگ اوکراین است و سلاحی برای استفاده روسیه در جنگ به مسکو نداده است، شواهد امر آنقدر واضح است که نشان میدهد این درگیری به صحنه جدیدی تبدیل شده است که تهران احساس میکند میتواند در چارچوب آن روابط خود را با روسیه با هدف تضعیف ایالاتمتحده تقویت کند. مقامات اوکراینی معتقدند که تعداد زیادی از پهپادهای ساخت ایران توسط روسیه در اوکراین مورد استفاده قرار گرفتهاند و اثرات مرگباری داشتهاند. اخیرا نیز مقامات اوکراین اعلام کردند که اگر ایران همچنان به روسیه کمک تسلیحاتی کند، ممکن است روابطشان با تهران را قطع کنند. همچنین دولت آمریکا نیز ادعاهای مطرحشده مبنی بر اینکه برخی مستشاران نظامی ایران در شبهجزیره کریمه مستقر شدهاند و علاوه بر این، تهران موافقت کرده است موشکهای زمین به زمین ساخت ایران را به روسیه تحویل دهد، تایید میکنند. البته مقامات رسمی ایران از جمله سخنگوی وزارت امور خارجه این ادعاها را رد کردهاند. اما آنچه که واضح است، این است که هم ایران و هم عربستانسعودی از مناقشه اوکراین برای تضعیف منافع غرب استفاده میکنند. آنچه کمتر واضح است این است که غرب چگونه میتواند بهطور مؤثر موقعیت خود را تغییر دهد. عوامل متعددی باعث هدایت ریاض و تهران به در پیش گرفتن این استراتژی میشود، اما بزرگترین انگیزه این است که این دو کشور قصد دارند دست خود را در برابر ایالاتمتحده، در نظم جهانی جدیدی که بهطور فزایندهای چندقطبی است، تقویت کنند. پس از دههها تحمل فشار و دیکته قدرتهای غربی، بازیگران منطقهای مانند ایران و عربستانسعودی به غولهای جهانی نشان میدهند که روابط آنها اکنون یک خیابان دوطرفه است و بهطور فزایندهای بهدنبال تقویت روابط با بازیگران غیرغربی برای افزایش آزادی عمل خود هستند.
البته در این راستا، امتناع عربستان از همکاری در زمینه سیاست نفتی با آمریکا بههیچوجه به معنای جانبداری از روسیه نیست. برخلاف ایران، عربستانسعودی در تمام قطعنامههای مهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در رابطه با اوکراین علیه روسیه رای داد. این کشور ۴۰۰ میلیون دلار به اوکراین کمک کرد و از توافقی حمایت کرد که اتباع غربی اسیرشده توسط روسیه را درحالیکه در کنار اوکراین میجنگیدند، آزاد کرد. تحرکات اخیر عربستان سعودی بیشتر در جهت عدم جانبداری از واشنگتن است، چراکه احساس میکند آمریکا دیگر شریک قابل اعتمادی نیست.
پیشفرض اساسی از چند دهه شراکت ایالاتمتحده و عربستان - نفت در ازای امنیت - بهطور قطعی توسط دولت اوباما و ترامپ تضعیف شده است. باراکاوباما، رئیسجمهور اسبق ایالاتمتحده، توافق هستهای را با ایران امضا کرد و دونالدترامپ، رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده، زیرساختهای کلیدی عربستان را که توسط موشکها و پهپادهای پرتابشده توسط حوثیهای یمن در سال 2019 مورد اصابت قرار گرفته بود، نادیده گرفت. جو بایدن، رئیسجمهور فعلی ایالاتمتحده هم احتمالاً سالها به طرد کردن محمد بنسلمان ادامه میدهد.
سیاستگذاران سعودی اکنون پیامهای روشنی را به دولت ایالات متحده ارسال میکنند و آن پیام این است که ریاض سیاست «اول عربستان» را در پیش گرفته است. مذاکره مجدد در مورد اصول شراکت ریاض و واشنگتن به کاهش انتظارات منجر میشود. منطقه خاورمیانه چندقطبی شده است و عربستان سعودی احساس میکند که حق دارد یک بازی استراتژیک را آغاز کند.
در همین حال، ایران در حال تنوع بخشیدن به گزینههای خود برای ایجاد یک شبکه ایمن است، زیرا روابطش با غرب بدتر شده و چشمانداز احیای توافق هستهای 2015 بهطور فزایندهای ضعیف به نظر میرسد. در صورت شکست مذاکرات هستهای، تهران انتظار فشار بیشتر سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب و اسرائیل را دارد. ایران شراکت نظامی خود با روسیه را دوچندان میکند، برای روابط اقتصادی بیشتر با چین و تعمیق دیپلماسی با همسایگان خلیجفارس و آسیایی خود تلاش میکند. با ایجاد این روابط، تهران قصد دارد غرب را از ابزار منزوی کردن ایران خلع سلاح کند؛ همانطور که دولت اوباما توانست از طریق تحریمها و با متحد کردن جامعه بینالمللی علیه برنامه هستهای ایران این کشور را منزوی کند.
تهران همچنین به دنبال هر راهی برای تضعیف توانایی ایالاتمتحده برای منزوی کردن و مقابله با ایران بوده است. یکی از راههایی که برای دستیابی به این هدف مورد استفاده قرار داده، برقراری روابط امنیتی-نظامی عمیقتر با روسیه است. این روابط بهویژه، با پیروی از تصمیم مسکو برای درگیری نظامی در سوریه است، همان زمانی که ایران در سال 2015 از روسیه برای نجات بشار اسد درخواست کمک کرد.
اکنون، در زمان نیاز روسیه، تصور اینکه ایران درخواستهای مسکو را برای تسلیحاتی که انگیزههای مالی و نفوذ ژئوپلیتیکی در صحنه جهانی به همراه دارد، رد کند، دشوار است. اوکراین همچنین یک صحنه آزمایش برای ایران است تا تواناییهای تسلیحات بومی خود را با وجود چندین دهه تحریم به نمایش بگذارد. این کار به عنوان هشداری برای دشمنان منطقهای ایران عمل میکند و این پیام را مخابره میکند که ایران میتواند با استفاده از تسلیحات داخلی خود آسیب قابل توجهی وارد کند. برای بهدست آوردن مجدد نفوذ و اهرم فشار بر عربستان سعودی و ایران، ایالاتمتحده احتمالا این روندها را در ارتباط با ظهور قطعی نظم جهانی چندقطبی به حساب خواهد آورد. در واقع، واشنگتن باید پارادایمهای تفکر خود را که براساس پیشفرضهای منسوخی که میگویند هژمونی ایالاتمتحده در خاورمیانه توسعهیافته، مجدداً تنظیم کند.
طبق معمول در مورد ایران، تمرکز زیادی روی اعمال تحریمها وجود دارد. اروپا و ایالاتمتحده تحریمهای جدیدی را برای هدف قرار دادن افراد و نهادهای ایران به دلیل پهپادهایی که به روسیه ارائه میشود، اعمال کردهاند. اما ایران همچنان یکی از کشورهای جهان است که شدیدترین تحریمها را متحمل شده است. ارتش ایران از این تحریمها ضربه سختی خورده است. واضح است که تحریمهای بیشتر غرب، رفتارهای ایران را تغییر نخواهد داد. اروپا و ایالاتمتحده احتمالا روی راههایی تمرکز میکنند که میتوانند با تسلیحات ایرانی مورد استفاده در اوکراین مقابله کرده و همچنین هزینههای محسوسی را برای دولت ایران در رابطه با مردم خود به بار آورند.
با توجه به اینکه دولت ایران با تظاهرات سراسری که وارد دومین ماه خود شده و با چندین دهه نارضایتی و با مرگ یک زن جوان به نام مهسا امینی - در حین بازداشت پلیس - آغاز شده است، بنابراین بُعد عمومی این مسئله اهمیت ویژهای دارد. درحالیکه ایران در داخل مشغول دستوپنجه نرم کردن با ناآرامیها است، غرب به اعمال فشار بر ایران در خصوص همکاری دفاعیاش با روسیه ادامه میدهد. با توجه به نقشی که غرب در حمایت از صدام حسین، رهبر وقت عراق در طول جنگ ایران و عراق که منجر به کشته شدن هزاران نفر در ایران شد، ایفا کرد و بسیاری از جوامع را با جنگ طولانی مواجه کرد، این موضوع در ایران از حساسیت بالایی برخوردار است. غرب سعی دارد با فشار علنی در خصوص همکاری ایران و روسیه، مقامات ایرانی را در کانون توجه قرار داده تا به افکار عمومی خود پاسخ دهد که چرا آنها حمایت از روسیه را انتخاب میکنند. برخلاف سوریه که ایران از اقدامات خود براساس حمایت از بازیگران دولتی برای مبارزه با تروریسم و تجاوز ایالاتمتحده دفاع کرده است، ایران اکنون به روسیه کمک میکند تا یک بازیگر دولتی در اوکراین را تضعیف کند.
سرنوشت مذاکرات برای بازگرداندن توافق هستهای نیز میتواند در تأثیرگذاری ایران بر اوکراین مورد استفاده قرار گیرد. اگرچه واضح است که بسیاری در تهران نسبت به توافق جدید تردید دارند، اما مزایای اقتصادی احتمالی باعث شده ایران به مذاکرات بازگردد. با توجه به فشارهای داخلی فزایندهای که ایران تحمل میکند، فرانسه و بریتانیا، از امضاکنندگان توافق هستهای سال 2015، ارسال پهپادهای ایران به روسیه را نقض تعهدات ایران ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل خواندهاند. آنها معتقدند این قطعنامه ایران را از انتقال سیستمهایی مانند پهپادها با قابلیت حمل کلاهک تا سال 2030 منع میکند. این امر در سیگنال دادن به تهران حائز اهمیت است که هرچه ایران عمیقتر با روسیه در اوکراین تعامل کند، مسیر دیپلماسی هستهای را بیشتر خدشهدار میکند. حتی در صورت احیای توافق هستهای، ایران نمیتواند انتظار داشته باشد که بازار اروپا با آغوش باز از این کشور استقبال کند، آنهم زمانی که تهران با مسکو متحد شده است.
سیاستگذاران غربی همچنین ممکن است به ایران هشدار دهند که موضع این کشور در خصوص اوکراین میتواند در را برای یک جبهه نیابتی غیرقابل پیشبینی جدید با اسرائیل باز کند. بهرغم مدیریت ظریف روابط اسرائیل با مسکو، گزارش شده است که اسرائیل اطلاعاتی در مورد پهپادهای ایرانی در اختیار اوکراین قرار داده است. جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل میتواند در اوکراین تشدید شود؛ به روشی که اسرائیل پرسنل و داراییهای ایرانی را در سوریه هدف قرار دهد. برای مثال، اسرائیل ممکن است به نیروهای اوکراینی کمک کند تا سایتهایی را که مستشاران نظامی ایران با روسیه همکاری میکنند، هدف قرار دهند. از منظر سعودیها، سیاستگذاران ارشد ایالاتمتحده و کاخ سفید، آشکارا ریاض را به تبانی با روسیه متهم کردهاند. با توجه به اکراه هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه برای بازگشت به موقعیت امنیتی مسلط در خاورمیانه، واشنگتن باید این فرض را بپذیرد که روابطش با عربستان سعودی نیاز به راهاندازی مجدد دارد و این کار فقط با تمرکز بر منافع اصلی مشخصشده هر دو طرف انجام خواهد شد. اقدامات تنبیهی نصفه و نیمه علیه ریاض، صرفنظر از یک رویکرد اجباری کامل، تأثیر ساختاری مورد نیاز واشنگتن را نخواهد داشت و روابط را بیشتر در یک مارپیچ نزولی فرو برده و همچنین قیمتهای انرژی را به سمت افزایش هدایت خواهد کرد. اقدام ایدهآل این است که آمریکا، روابط عربستان و روسیه را هدف قرار دهد.
در گام نخست، ایالاتمتحده میتواند اقدامات خلاقانهای را اتخاذ کند تا انعطافپذیری خود را نهفقط در برابر عربستان سعودی، بلکه در برابر همه تولیدکنندگان نفت تقویت کند. سقف قیمتی G-7 برای نفت روسیه - که قرار است در دسامبر عملیاتی شود - اکنون باید در نوامبر عملیاتی شود. اروپا و ایالاتمتحده همچنین باید همکاری در زمینه تامین بلندمدت گاز طبیعی مایع (LNG) و انتقال نفت به LNG را تشدید کنند. این همکاری بهویژه در زمینه هماهنگی در مورد قیمتگذاری، سرمایهگذاری، مشوقها و مقررات باید تشدید شود. در گام دوم، این ایده که جمهوریخواهان پس از بازگشت به قدرت، نسبت به تعامل با عربستان و روسیه بسیار ملایمتر خواهند بود، ایالات متحده را تضعیف میکند. در عوض فعال کردن تلاشهای دوحزبی، قبل از انتخابات میاندورهای ایالاتمتحده، با تمرکز بر بازنگری قانون NOPEC (یا عدم تولید و صادرات نفت) برای هدف قرار دادن بازیگران خارجی بازار انرژی، حفظ صنعت انرژی ایالات متحده باید در دستور کار قرار بگیرد.
در نهایت، تاثیرگذارترین استراتژی همچنان یافتن راههای خلاقانه برای یادآوری به تهران و ریاض است که مسکو در درجه اول یک رقیب است و از نحوه ارائه حجم بیشتری از نفت خام با تخفیف روسیه به بازارهای سنتی عربستان سعودی و ایران در چین و آسیا استفاده میکند. ایران و عربستان سعودی تصمیم گرفتهاند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از روسیه در تلاشهای جنگیاش در اوکراین حمایت کنند. در ارزیابی نحوه مدیریت قدرتهای منطقهای، ایالاتمتحده باید از این تفکر سنتی که میتواند روی عربستان سعودی شرطبندی استراتژیک کند، بگذرد یا از این ایده که سیاست مهار، راهحل همه عرصههای رویارویی با ایران است، فاصله بگیرد. غرب برای پاسخ به قدرتهای منطقهای در نظم جهانی چندقطبی که در رویارویی با روسیه تسریع شده است، به سیاستهای جدید، نوآورانهتر و مؤثرتر نیاز دارد.
منبع: Foreign Policy