| کد مطلب: ۹۳۴۲

از ساف تا حماس

از ساف تا حماس

روابط گروه‌های فلسطینی و جمهوری اسلامی ایران چه فراز و فرودهایی را از سر گذرانده است؟

روابط گروه‌های فلسطینی و جمهوری اسلامی ایران چه فراز و فرودهایی را از سر گذرانده است؟

با آغاز علیات طوفان‌الاقصی در بامداد روز ۱۵ مهرماه (۷اکتبر) نگاه‌ها علاوه بر فلسطین اشغالی، متوجه جغرافیای دیگری در خاورمیانه شد؛ گستردگی و استراتژی عملیاتی که حماس با همراهی جهاد اسلامی علیه رژیم صهیونیستی آغاز کرده بود به حدی بود که شاید در ابتدا کسی تصور نمی‌کرد چنین اقدامی بدون همراهی دولتی منطقه‌ای صورت گرفته باشد و کدام دولت است که آشکارا و شفاف با گروه‌های فلسطینی در ارتباط است و آن‌ها را حمایت می‌کند؛ جمهوری اسلامی ایران.

امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب و رهبر نخستین سال‌های شکل‌گیری جمهوری اسلامی، از همان ابتدا حمایت خود را از موقعیت ملت فلسطین اعلام کرده و تاکید داشتند که باید همه تلاش خود را برای حل مشکلات مسلمانان و یاری مجاهدان و گرسنگان و محرومان به کار بندیم. ایشان در پیامی در ۱۷ خرداد ۱۳۴۶ به مناسبت جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل فتوایی انقلابی را مبنی بر حرمت هرگونه رابطه تجاری و سیاسی دولت‌های اسلامی با اسرائیل و حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کرد. همچنین ایشان در گفت‌وگویی با نماینده سازمان فتح در ۱۹ مهر ۱۳۴۷ دیدگاه‌های خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کردند و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشی از وجوه شرعی زکات به مجاهدان فلسطینی فتوا دادند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷، آتش حمایت از جنبش‌های آزادی‌خواه منطقه و جهان در تهران با جرقه حضور یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) شعله‌ور شد.

هواپیمای حامل یاسر عرفات و همراهانش، ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر روز ۲۸ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ در باند فرودگاه تهران به زمین نشست. به‌رغم اینکه این سفر به لحاظ مسائل امنیتی به‌صورت مخفی و اعلام‌نشده انجام شده یود، ده‌ها تن از کسانی که در محوطه و سالن فرودگاه حضور داشتند، در حمایت از فلسطین شعار می‌دادند. یاسر عرفات که به سختی توانست از میان گروه‌های استقبال‌کننده بگذرد، پس از خوشامدگویی نمایندگان ایرانی، گفت: «انسان، وقتی که به منزل خودش می‌آید، احتیاج به اجازه ندارد. امروز، یکی از روزهای بزرگ پیروزی مسلمانان جهان است. انقلاب ایران برای فلسطین یک پیروزی بزرگ است. وقتی وارد فضای هوایی تهران شدم، احساس کردم که به فضای بیت‌المقدس، وارد شده‌ام. ایران و امام خمینی نشان دادند که امت ما (مسلمانان) هیچ‌گاه سر فرود نخواهد آورد. ایرانیان، حصاری را که بر اطراف برادران فلسطینی بود شکستند و این انقلاب بزرگ شما، ضامن پیروزی ماست. امام خمینی را، ما رهبر و امام اول می‌دانیم. خیر به زودی از مشرق زمین خواهد آمد تا همه منطقه را فرا گیرد. هر چه تاریکی زیاد گردد، صبح نزدیکتر می‌شود، و ما این را با انقلاب ایران به چشم دیدیم».

رابطه ابو عمار با جمهوری اسلامی ایران اما در سال‌های بعد به شیرینی و گرمی سخنانش در فرودگاه مهرآباد نبود. یاسر عرفات در سال ۱۹۵۸ به همراه خلیل‌الوزیر، خالد یشروطی و صلاح خلف، جنبش آزادی‌‌بخش فلسطین (الفتح) را پایه‌گذاری کرد که یک شبکه‌ نوپای زیرزمینی بود. آن‌‌ها هم‌زمان دست به چاپ یک مجله‌ سیاسی زدند که بیشتر مطالبش ضدرژیم صهیونیستی بود. با پایه‌گذاری اولیه‌ سازمان فتح در کویت، پروسه‌ عضوگیری از فلسطینی‌های مهاجر با شدت بیشتری آغاز شد. سازمان فتح با ایده‌ آزادسازی سرزمین‌های فلسطینی مقبولیت مناسبی را میان جوانان حامی مبارزه‌ مسلحانه کسب کرد و پس از مدت کوتاهی، آموزش جنگ‌های چریکی به اعضایش را آغاز کرد. سرانجام و با تصمیم شورای مرکزی سازمان مبنی بر شروع عملیات‌های نظامی‌، نیروهای جوان این سازمان در دسامبر ۱۹۶۴ نخستین عملیات نظامی خود را به انجام رساندند که آن عملیات، انفجار یک کارخانه‌ تصفیه‌ آب در سرزمین‌های اشغالی بود. فتح مخفف حرکات‌ التحریر الفلسطینیه یا جنبش آزادی‌بخش فلسطین در عربی است. کلمه فتح به معنای تسخیر است. این جنبش سکولار در اواخر دهه ۱۹۵۰ در کویت توسط فلسطینی‌های مهاجر پس از نکبت ۱۹۴۸، پاکسازی قومی فلسطین توسط جنبش صهیونیستی با هدف ایجاد یک کشور مدرن یهودی در فلسطین تاریخی، تأسیس شد. فتح توسط چندین نفر، به‌ویژه رئیس فقید تشکیلات خودگردان فلسطین، یاسر عرفات، دستیاران خلیل الوزیر و صلاح خلف و محمود عباس که رئیس کنونی تشکیلات خودگردان فلسطین است، تأسیس شده است. اساس این جنبش در ابتدا، مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل برای آزادی فلسطین تاریخی بود.

در سال ۱۹۸۸ در فعالیت‌های سیاسی فتح تغییرات وسیعی اتفاق افتاد که با آرمان‌های اولیه‌ این تشکل مبارز فاصله‌ بسیاری داشت. یاسر عرفات در یک نطق غیرمنتظره در ژنو و در جلسه‌ ویژه‌ سازمان ملل گفت: «سازمان آزادی‌بخش فلسطین برای استقرار صلح و امنیت در منطقه و به‌ویژه برای فلسطین، رژیم صهیونیستی و کشورهای همسایه، از فعالیت‌های جهادی خود صرف‌نظر و چشم‌پوشی می‌کند.» به این ترتیب، سازمان آزادی‌بخش فلسطین در سال ۱۹۸۸ حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و قطعنامه‌ ۲۴۲ شورای امنیت را پذیرفت. در سال ۱۹۹۳ دوباره عرفات در صحنه فلسطین مطرح می‌شود. در این سال قرارداد اسلو را ساف با رژیم صهیونیستی امضا و متعاقب آن در واشنگتن توافقنامه خودمختاری را در مورد اریحا و نوار غزه امضا کرد و با اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت صهیونیست‌ها دست داد.

فتح، حماس و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین

حماس و فتح دو حزب مسلط در صحنه سیاسی فلسطین هستند؛ حماس از سال ۲۰۰۷ و پس از شکست حزب فتح، که از مدت‌ها پیش در انتخابات پارلمانی مسلط بود، حاکم واقعی نوار غزه شده است. از منظر ایدئولوژی، حماس اسلام‌گرا و فتح سکولار است. استراتژی حماس در قبال اسرائیل مبارزه مسلحانه و استراتژی فتح مذاکره است. حماس اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد اما با ایده تشکیل کشور فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ موافق است و فتح اما اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد.

شاخه نظامی اصلی گروه فتح الاصفه یا طوفان بود. جنگجویان الاصفه در چندین کشور عربی و همچنین در کرانه باختری و غزه مستقر بودند. مبارزه مسلحانه این گروه علیه اشغالگری اسرائیل در سال ۱۹۶۵ آغاز و عمدتاً از اردن و لبنان انجام شد.

در دوران یاسر عرفات و پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷، فتح به حزب مسلط در سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) تبدیل شد که شامل احزاب سیاسی فلسطینی متعددی است. سازمان آزادی‌بخش فلسطین در سال ۱۹۶۴ با هدف آزادی فلسطین ایجاد شد و امروزه به‌عنوان نماینده مردم فلسطین در سازمان ملل فعالیت می‌کند.
پس از بیرون راندن از اردن و لبنان در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، این جنبش دستخوش تغییرات اساسی شد و مذاکره با اسرائیل را انتخاب کرد. نشاط الاقطش، تحلیلگر سیاسی مستقر در کرانه باختری، معتقد است: «عرب‌ها اساساً در وادار کردن فتح به توافق برای اتخاذ یک مسیر دیپلماتیک، پس از خروج از بیروت، کمک کردند.»

در دهه ۱۹۹۰، سازمان آزادی‌بخش فلسطین به رهبری فتح رسماً مقاومت مسلحانه را کنار گذاشت و از قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار ساخت کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ (کرانه باختری، قدس شرقی و غزه) در کنار یک کشور اسرائیلی است، حمایت کرد.

سپس سازمان آزادی‌بخش فلسطین توافقنامه اسلو را امضا کرد که منجر به ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطینی یا تشکیلات خودگردان موقت شد که قرار بود به تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی منجر شود.

حماس مخفف حرکات المقاومة‌الاسلامیه یا جنبش مقاومت اسلامی است. کلمه حماس به معنای غیرت است. جنبش حماس در غزه در سال ۱۹۸۷ توسط امام شیخ احمد یاسین و دستیار عبدالعزیز الرنتیسی مدت کوتاهی پس از آغاز اولین انتفاضه یا قیام فلسطینی‌ها علیه اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل تأسیس شد. این جنبش به‌عنوان شاخه‌ای از اخوان‌المسلمین در مصر آغاز شد و یک شاخه نظامی به نام گردان‌های عزالدین قسام را برای پیگیری مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل با هدف آزادسازی فلسطین تاریخی ایجاد کرد.

حماس خود را به‌عنوان «جنبش ملی آزادی‌بخش و مقاومت اسلامی فلسطین» تعریف می‌کند که از اسلام به عنوان چارچوب مرجع خود استفاده می‌کند. در سال ۲۰۱۷، حماس با انتشار یک سند سیاسی عملاً مدعی قطع روابط با اخوان‌المسلمین شد و گفت که با بازگشت آوارگان فلسطینی، یک کشور فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ را می‌پذیرد.
اگرچه این اقدام باعث ایجاد ترس در میان وفاداران این گروه مبنی بر دست کشیدن از آرمان فلسطین شد، اما حماس این بند را اضافه کرد: «حماس هرگونه جایگزینی برای آزادی کامل فلسطین از رودخانه تا دریا را رد می‌کند اما ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ را فرمول اجماع ملی می‌داند.»

این جنبش معتقد است که «تاسیس اسرائیل» کاملاً غیرقانونی است و این مشخصه حماس را از ساف که عضوی از آن نیست، متمایز می‌کند. حماس در سال ۲۰۰۵ با شرکت در انتخابات محلی به‌عنوان یک حزب سیاسی وارد سیاست فلسطین شد و در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۶ با شکست دادن فتح به پیروزی قاطعانه‌ای دست یافت. از سال ۲۰۰۷، اسرائیل سه جنگ علیه حماس و نوار غزه به راه انداخت و پس از اینکه حماس در آن سال در انتخابات پیروز شد نیز محاصره باریکه غزه را تنگ‌تر کرد. در این سال‌ها، غیرنظامیان غزه بیشترین بار درگیری‌ها را به دوش کشیده‌اند. در آخرین حمله اسرائیل به نوار غزه پیش از حملات جاری، بیش از ۲۲۰۰ فلسطینی از جمله ۵۰۰ کودک در طی ۵۰ روز کشته شدند.

با انتشار سند سیاسی حماس در سال ۲۰۱۷، اهداف دو حزب عملاً یکسان و شامل ایجاد یک کشور فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ است. الاقطش، تحلیلگر سیاسی معتقد است: «این بند که در آن حماس می‌گوید از فلسطین تاریخی دست نمی‌کشد، ارزشی ندارد. حماس یک سازش سیاسی را پذیرفته است و آنها نمی‌توانند به این موضوع بازگردند. همه فلسطینی‌ها رویای آزادسازی فلسطین تاریخی را در سر دارند، اما امروز روی راه‌حلی واقع‌بینانه کار می‌کنند».
بزرگترین تفاوت این دو جنبش امروز، نگرش آنها به اسرائیل است؛ درحالی‌که حماس به استفاده از مقاومت مسلحانه باور دارد، فتح به مذاکره با اسرائیل اعتقاد دارد و به‌طور کامل استفاده از حملات را رد کرده است. توافق اسلو به اسرائیل اجازه کنترل کامل بر اقتصاد فلسطین و همچنین مسائل مدنی و امنیتی در بیش از ۶۰ درصد کرانه باختری را داد.

براساس این قراردادها، تشکیلات خودگردان باید با اشغالگران اسرائیل بر سر امنیت و هرگونه حمله مقاومت مسلحانه که علیه اسرائیلی‌ها برنامه‌ریزی شده است، هماهنگی کند. این موضوع بسیار بحث‌برانگیز است و برخی آن را به‌عنوان همکاری تشکیلات خودگردان با اشغالگران اسرائیل می‌دانند.

در ماه مارس ۲۰۱۷، زمانی که باسیل‌الاعرج، فعال سیاسی برجسته فلسطینی، پس از بازداشت توسط پرسنل امنیتی تشکیلات خودگردان به اتهام برنامه‌ریزی برای حمله، توسط نیروهای اسرائیلی در رام‌الله به شهادت رسید، اعتراضات در کرانه باختری آغاز شد.

محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، به‌طور منظم و علنی هرگونه عملیات مقاومت مسلحانه توسط فلسطینیان علیه اسرائیلی‌ها را محکوم می‌کند. تشکیلات خودگردان به مشروعیت تسلیحات حماس اعتقادی ندارد. این بدان معناست که تشکیلات خودگردان تلاش‌های بسیاری انجام داد تا به مقاومت در غزه پایان دهد و حماس از آن امتناع کرد.

جذابیت حماس در ایدئولوژی آن نهفته است؛ در مقایسه با فتح که از حمایت بین‌المللی بیشتری برخوردار است و از نظر مالی امنیت بیشتری دارد. از نظر جلب حمایت، این دو، تاکتیک‌های بسیار متفاوتی را به کار می‌گیرند.

حماس، مانند اخوان‌المسلمین، در مکان‌هایی مانند مساجد و دانشگاه‌ها از فعالیت‌های مردمی برای آگاه کردن مردم در مورد ایدئولوژی خود استفاده می‌کند. از سوی دیگر، فتح دیگر چنین تمرین‌هایی را انجام نمی‌دهد و به گفته کسانی که در میدان حضور دارند، بیشتر به حمایت مالی برای به دست آوردن پیروان متکی است. به اذعان بسیاری از فلسطینی‌ها، حدود نیمی از وفاداران به فتح از نظر مالی از تشکیلات خودگردان سود می‌برند و به همراه خانواده‌های خود پاداش‌هایی مانند حقوق و مناصب بالا دریافت می‌کنند و معیشت آنها به وجود تشکیلات خودگردان وابسته است.

حماس اما پایگاه وفاداری کاملاً متفاوتی دارد؛ این گروه یک ایدئولوژی متمایز دارد و آنها افرادی را دارند که برای ترویج ایده‌های آنها تلاش می‌کنند؛ برخلاف فتح که از پول برای تأمین امنیت پیروان خود استفاده می‌کند.

نام ایران اما در زمانی که موضوع منابع مالی حماس مورد سوال قرار می‌گیرد، مطرح می‌شود؛ بر همین اساس ادعا می‌شود که تهران تامین‌کننده ۷۰ درصد بودجه این گروه فلسطینی است. یحیی سنوار، رئیس جنبش حماس در باریکه غزه در مصاحبه با یک روزنامه آلمانی گفته است: «جمهوری اسلامی بزرگترین تامین‌کننده مالی و تسلیحاتی گردان‌های قسام، بازوی نظامی حماس است.»

محمود الزهار، چهره‌ ارشد حماس و وزیرامور خارجه سابق فلسطین در گفت‌وگویی با شبکه العالم به مناسبت سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی گفت، در سفرش به تهران حاج قاسم به آنها کیف‌هایی حاوی ۲۲ میلیون دلار داده تا با آن حقوق کارمندان دولت خودگردان پرداخت شود. آنطور که محمود الزهار خودش در این گفت‌وگو روایت می‌کند، سفرش به تهران مربوط به سال ۲۰۰۶ میلادی است که در دیدار با محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت، درخواست‌هایی را مطرح می‌کند و احمدی‌نژاد هم او را به فرمانده نیروی قدس سپاه ارجاع می‌دهد.

علاوه بر این، فلسطینی‌های مقیم خارج و شرکت‌های خصوصی در سرتاسر جهان، بیشتر کمک‌های مالی را به جنبش حماس تا امروز ارائه کرده‌اند. گزارش‌ها همچنین مدعی هستند که حماس از طریق برخی از مؤسسات خیریه اسلامی در غرب از طریق گروه‌های خدمات اجتماعی پول دریافت کرده‌اند.

علاوه بر ایران، ترکیه نیز به‌ویژه پس از به قدرت رسیدن رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در سال ۲۰۰۲، از حماس حمایت کرده است. آنکارا متهم شده است که از طریق کمک‌های منحرف شده از آژانس همکاری و هماهنگی ترکیه به شبه‌نظامیان حماس کمک مالی می‌کند. اما می‌گوید که فقط از جنبش سیاسی حمایت می‌کند. قطر نیز دیگر حامی مالی حرکات المقاومة‌الاسلامیه یا حماس است و از سال ۲۰۱۲، زمانی که خالد مشعل، رئیس حماس از سوریه به قطر نقل مکان کرد، قطر میزبان دفتر سیاسی حماس بوده است.

در همین مقطع بود که رابطه ایران با جنبش حماس به سردی گرایید؛ رهبران حماس مدتی پس از آغاز اعتراضات در سوریه به صورت مخفیانه دمشق را ترک کرده و در برخی پایتخت‌های عربی مستقر شدند.

درحالی‌که هیچ کشوری حاضر به پذیرش همه رهبران حماس نبود، خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس راهی دوحه پایتخت قطر شد و ابومرزوق به قاهره رفت. این سردی روابط زمانی برای رسانه‌ها آشکار شد که در سال ۹۲، یک روزنامه چاپ لندن نوشت: ایران با سفر خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس به تهران در مقطع زمانی کنونی مخالفت کرده است.

دیگر گروه فلسطینی که کمتر نامش را در رسانه‌ها می‌شنویم، سازمان چپ‌گرای سیاسی و نظامی جبهه مردمی برای آزادی فلسطین است که در سال ۱۹۶۷ توسط جرج حبش و ابوعلی مصطفی و احمد جبرئیل با هدف آزادی فلسطین از سیطره اسرائیل از طریق مبارزات چریکی بنیان‌گذاری شد. این گروه دومین گروه بزرگ در مجموعه احزاب فلسطینی موسوم به سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) پس از فتح است و مواضع سرسختانه‌ای برای تحقق خواسته‌های ملی فلسطینیان اتخاذ کرده و با روش میانه‌روی فتح مخالف است. این سازمان تا سال ۱۹۹۹ با موافقتنامه‌های اسلو مخالف بود، اما در این سال طی گفت‌وگوهایی با رهبران ساف، مذاکره با اسرائیل را پذیرفت. پس از شهادت ابوعلی مصطفی، دبیرکل این سازمان در حمله موشکی اسرائیل به مقر این حزب، شاخه نظامی این سازمان به نام گردان‌های ابوعلی مصطفی شکل گرفت. این گروه مسیحی به دلیل اینکه شکست اعراب از اسرائیل را ناشی از برتری علمی اسرائیل می‌دانست، شعبه‌های خود را در تعدادی از کشورهای عرب همچون لیبی، عربستان سعودی و کویت تأسیس کرد. در این شعبات دیدگاه‌های سوسیالیستی و سکولاریستی تبلیغ می‌شد.

پس از جنگ شش‌روزه در ژوئن ۱۹۶۷ جبهه مردمی برای آزادی فلسطین با ادغام دو گروه از جوانان فلسطینی و جبهه آزادی فلسطین به ریاست احمد جبرئیل که افسر نیروی هوایی سوریه بود، تشکیل شد و جرج حبش به‌عنوان رهبر این سازمان برگزیده شد. در ابتدای سال ۱۹۶۷ این سازمان ۳۰۰۰ چریک آموزش‌دیده داشت. مقر این سازمان در سوریه قرار داشت. در سال ۱۹۶۹ جبهه مردمی برای آزادی فلسطین خود را یک سازمان مارکسیست اعلام کرد و درگیری‌های فلسطینیان را ناشی از خیزش علیه امپریالیسم عربی عنوان کرد که خواستار اتحاد جهان عرب از طریق براندازی دولت‌های ارتجاعی عرب هستند. جبهه مردمی برای آزادی فلسطین پس از مرگ یاسر عرفات برای معرفی یک کاندیدای چپ‌گرا برای به عهده گرفتن ریاست دولت فلسطین با جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین و حزب کار فلسطین وارد مذاکره شد. گفت‌وگوها به نتیجه نرسید و سازمان از مصطفی برغوثی حمایت کرد. پایگاه اصلی مردمی این سازمان در رام‌الله، بیت لحم، حومه بیت‌المقدس شرقی و بخش مسیحی‌نشین نابلس است.

نزدیک‌ترین گروه به جمهوری اسلامی ایران

سازمان جهاد اسلامی فلسطین که فتحی‌شقاقی آن را پایه‌گذاری کرد، سازمان سیاسی و نظامی فلسطینی است که اواخر دهه ۱۹۷۰ با هدف از میان بردن رژیم اسرائیل از طریق مبارزه مسلحانه و برپایی کشوری به نام فلسطین با حکومت اسلامی تشکیل شد. هرچند جهاد اسلامی یکی از مشهورترین گروه‌های نظامی فلسطینی است، اما یک سازمان نسبتاً کوچک و حاشیه‌ای محسوب می‌شود. مواضع جهاد اسلامی از حماس تندتر است. بعد از شهادت فتحی‌شقاقی، رمضان عبداالله شلح دبیرکلی این گروه را برعهده گرفت. رمضان عبدالله در ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ پس از تحمل یک دوره سخت بیماری در دمشق درگذشت و زیاد النخاله امروز دبیرکل جنبش جهاد اسلامی است.

جنبش جهاد اسلامی مواضع بنیادین‌اش در خصوص مسئله جهاد در فلسطین را از سه محور انقلاب اسلامی ایران، میراث اخوان‌المسلمین و تجربیات سازمان جهاد اسلامی مصر الهام گرفته است.

از دیدگاه جنبش جهاد اسلامی، تا پیش از پیروزی انقلاب در ایران، اسلام از صحنه مبارزه و رویارویی دور بوده است، لذا با انقلاب ایران، این مسئله روشن شد که اسلام تنها راه‌حل بود و جهاد بهترین شیوه است.

فتحی شقاقی، مؤسس جهاد اسلامی در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر مبارزات فلسطین گفت:«این انقلاب به ما فهماند که پیروزی ما در گرو پیروی از راه امام خمینی (ره) است؛ از همین رو، ناگهان در و دیوار مسجدالاقصی و مساجد دیگر با تصاویر رهبر ایران تزئین شد. انتفاضه یکی از ثمرات بیداری اسلامی است که امام خمینی در منطقه و به‌ویژه در فلسطین به وجود آورد. پس بر ماست که در مبارزه برای رهایی از تسلط و اشغالگری اسرائیل از تمام راه‌حل‌های دیگر پرهیز کرده و با توجه به اصولی که امام در مبارزه با اسرائیل ارائه کرده‌اند، با دشمنان اسلام و مسلمانان مبارزه کنیم.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی