آنها در برابر ما
نگاهی به کتاب ملیگرایی دیجیتال در چین نوشته فلوریان اشنایدر

نگاهی به کتاب ملیگرایی دیجیتال در چین نوشته فلوریان اشنایدر
ناصر نیکورأی
پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف
کتاب «ملیگرایی دیجیتال در چین»، با اشاره به وقایع سال 2012 در کشور چین پس از بروز مجدد تنشها میان این کشور و کشور ژاپن درخصوص جزایر دیائویو، سعی در ارائه تصویری از ملیگرایی میان چینیها دارد. به آتش کشیده شدن بسیاری از کارخانهها و فروشگاههای ژاپنی مستقر در چین از سوی معترضان باعث شد بقیه کسبوکارهای ژاپنی، برای در امان ماندن از آتش خشم مردم، پرچم کشور چین را در محل کارشان به اهتزاز دربیاورند. از جمله حوادث حائز اهمیت در این برهه، حمله معترضان به یک مرد و خانوادهاش بود که صرفا به علت رانندگی با خودروی ژاپنی برند «نیسان» موردغضب معترضان قرار گرفتند. از نظر همسر مرد که در حمله مذکور بهشدت آسیب دید، تمام وقایع و خشونتها در چین ناشی از این بوده که ژاپن سعی میکرده جزایر دیائویو را بدزدد و تصاحب کند و اگر چنین نبود، اتفاقی برای همسرش نمیافتاد!
در ادامه، نویسنده به ریشههای تاریخی مفهوم ملیگرایی گریزی زده است و ظهور دولتملتها در اروپای قرن هفدهم را ریشه مفهومی میداند که امروزه با نام ملیگرایی شناخته میشود. بهعقیده او، وجود تقریبا 200دولتملت در عرصه کنونی باعث شده است افراد در تمام نقاط جهان خودشان را منتسب به کشورِ «خود» بدانند. از نظر نویسنده، مفهوم «ملت» چنان در جهان گسترش یافته که امروزه یافتن شخصی که هویت خود را بهنحوی با یک ملت پیوند ندهد، امری دشوار است.
نویسنده، در بحث درباره ملیگرایی چینی، به آغاز کمپینهای آموزشی ملیگرایانه از سال 1980 (خصوصا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق) اشاره و بیان کرده، چین از این طریق سعی در ایجاد و تبلیغ تصویری از خود دارد که توأم با شکوه، انزجار چین از خارجیها و سختی کشیدن است. سیاستهای آموزشی اعمالشده در چین نهفقط در بازآموزی جوانان، بلکه در هدایت اعتراضات به سوی خارجیها (بهعنوان دشمنان اصلی ملت) موثر هستند. حزب کمونیست چین نیز امیدوار است از این طریق مشروعیت حاکمیت خود را تقویت کند. سپس اشاره شده که حکومت چین دنبال ترویج گفتمان «آنها در برابر ما»(Us versus them) است تا باعث شود خارجیها از دید مردم چین همچون دشمنان حکومت تجسم یابند.
متعاقبا بیان میشود کشور ژاپن عملا یکی از گزینههای مناسب پیش روی حزب کمونیست چین برای شعلهور نگه داشتن خشم مردم از خارجیها و در نتیجه ترویج ملیگرایی است. نگاه تاریخی توأم با تنفر چینیها به حاکمان ژاپن، در کنار علاقه مردم چین به فرهنگ و تولیدات سینمایی ژاپن، فضایی متناقض ایجاد کرده که درک صحیح آن نیازمند تعمق است. نمونهای از تناقض رفتاری چینیها زمانی آشکار شد که در جریان تنشهای مرتبط با جزایر دیائویو و بهرغم برانگیخته شدن احساسات ملیگرایانه مردم چین، اقدام یکی از سلبریتیهای ژاپنی در دعوت مردم دو کشور به صلح باعث کاسته شدن از شدت اعتراضات چینیها شد. اما پس از زلزله مهیب سال 2012 در سیچوان چین، زمانی که ژاپن در کمکرسانی هوایی پیشقدم شد، انتشار مطلبی در فضای مجازی چین با این مضمون که حضور کنونی ژاپنیها برای کمکرسانی باعث نخواهد شد که صحنههای کشتار 60سال پیش از طریق هواپیماها را فراموش کنیم، مجددا شعلههای ملیگرایی را در چین برافروخت.
دولت چین سعی کرده است از طریق درسهای آموزشی در مدارس، بازدید از موزههای دارای آثار منعکسکننده حس تنفر، همچنین گستره وسیعی از محصولات فرهنگی، نظیر کتاب، برنامههای تلویزیونی و بازیهای کامپیوتری، تصویر ژاپن بدذات را در اذهان مردماش ایجاد کند و حس اتحاد ملی را برانگیزد.
نویسنده، در ادامه بیان کرده، تصور کردن ملیگرایی بهعنوان مفهومی که از سطوح بالا به سطوح پایین از طریق شستوشوی مغزی به مردم تزریق میشود، اشتباه است و نباید قائل به ناهمسویی کامل مردم چین با حکومتشان بود. بهعقیده نویسنده، حضور در فضاهای دیجیتال و صحبت درخصوص ملیگرایی از سوی چینیها، از دیگر عوامل ترویج این مفهوم است. در بخش بعدی و بهمنظور ایجاد بستر بینشی مناسب درخصوص مطالبی که در فصلهای مختلف کتاب آمدهاند، توضیحاتی به همراه شواهدی درخصوص انقلاب دیجیتال در چین مطرح شدهاند. سپس اشاره میشود کشور چین، که زمانی فقط 620هزار شهروند دارای دسترسی به اینترنت و 300هزار کامپیوتر داشت، امروزه بهقدری شهروند اینترنتی (Netizen) دارد که میتوانند سومین کشور پرجمعیت جهان را ایجاد کنند. تا سال 2014 نیز حجم داده وبسایتهای چینی، 3/9پتابایت بوده است که در صورت امکان چاپ آنها و قرار دادنشان در کنار هم، وسعتی به طول مسیر پکن تا شهر روم ایتالیا را اشغال میکرد. سهگانه تجاری (Baidu, Alibaba, Tencent) BAT نیز بر رشد حجم داده در چین اثرگذار بوده است. همچنین میزان هزینهکرد چینیها در خدمات ICT در سال 2015، معادل تولید ناخالص ملی یک کشور با اندازه متوسط (مانند اتریش) بوده است! با این حال اشاره شده که رشد شگرف اینترنت در چین باعث ناتوانی کامل دولت در کنترل آن نشده است و نقش دولت در سانسور و مهندسی اطلاعات محل شک نیست.
در بخش بعدی، با اشاره به نظریات دانشمندان عمدتا غربی، به این سوال پرداخته شده که آیا اینترنت واقعا همانطور که «یوهان لاگرکویست» گفته بود، درنهایت باعث استقرار حکومتی دموکراتیک خواهد شد یا خیر؟
نویسنده با نظر فوق مخالف است و بهعقیده او اینترنت هنوز تبدیل به حوزهای عمومی که نقش بستری برای تحقق دموکراسی را ایفا کند، نشده است. از نظر او نباید تمام شهروندان اینترنتی را لزوما سیاسی و به دنبال تغییر رژیم دانست چراکه بخش عمدهای از استفاده چینیها از اینترنت، همانند اکثر مردم جهان، برای سرگرم شدن است و نه بیشتر. بهعقیده «کرک دنتون»، بیتوجهی به حضور دولت در فضای مجازی و تنزل دادن آن به تلاش برای انجام امور پروپاگاندایی، نتیجهای جز عدم درک صحیح روابط میان دولت و مردم نخواهد داشت. سپس نویسنده اشاره کرده است با تحلیل اطلاعات دستاول به دست آمده از فضای مجازی، نقش دو رویداد و اختلاف تاریخی - سیاسی در توسعه ملیگرایی دیجیتال در چین، یعنی قتلعام مردم نانجینگ در سال 1937 از سوی ژاپنیها و تنش میان چین و ژاپن بر سر جزایر دیائویو را بررسی میکند.