| کد مطلب: ۱۶۱۶

سیاست یعنی به‌ هنگام بودن

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

سیاست را آمیزه‌ای از ستیز و سازش دانسته‌اند؛ من اما معتقدم لازم است در این توصیف، تغییری کوچک اما بسیار مهم اعمال کرد و نوشت: سیاست، ستیز و سازش «به‌ هنگام» است و از قضا، اصلا مهم‌ترین وجه برسازنده آن، همین به‌ هنگام بودن است. از به هنگام بودن شاید تعابیر متفاوتی ازجمله سروقت بودن و آن‌تایم بودن شایع باشد و منظور من از آن، همان چیزی است که یونانیان باستان از لفظ «کایروس» (Kairos) مراد می‌کردند: «لحظه‌ای که تیر از کمان رها می‌شود، لحظه‌ای که تصمیم عمل گرفته می‌شود». این همان چیزی است که ارسطو در کتاب «سیاست» به آن اشاره کرده است: «عمل در زمانی که باید، در شرایط و نسبت به موضوعی که باید، به قصد هدفی که باید و به شیوه‌ای که باید.»

سخن ارسطو البته آنچنان که باید پژواکی در اندیشه سیاسی پیدا نکرد و درپیچیدن در فلسفه‌های سیاسی انتزاعی، ذهن بسیاری از متفکران را از اهمیت به هنگام بودن در سیاست غافل کرد و آنان را مشغول تعیین بایدها و نبایدهای اخلاقی و فلسفی برای سیاست‌ورزی کرد که در آنها به مهم‌ترین وجه برسازنده سیاست، یعنی «کنش به هنگام» چندان وقعی نهاده نمی‌شد و درعوض از آرمان‌هایی رونمایی می‌شد که فرق نداشت مخاطبان آن حاکمان باشند یا حکیمان.

قرن‌ها بعد این ماکیاولی بود که به اهمیت زمان‌مندی و زمان‌بندی، هر دو، در سیاست، برای همه -چه حاکمان چه محکومان- پی برد و در مذمت نابهنگام بودن نوشت: «در امور آدمی، موج‌هایی است که بالا می‌آید و بخت و اقبال به دنبال می‌آورد؛ آدمی از آنها غفلت می‌کند و کل زندگانی‌اش در محنت و فلاکت غرق می‌شود.» آری، از این منظر که به سیاست و بالاوپایین آن نگریسته شود، آنگاه می‌توان دید که چگونه فرصت‌ها در سیاست، اندک هستند و در اکثر اوقات، «خیلی زود دیر می‌شود». تاریخ سیاست، مشحون است از دست‌هایی که به تاسف و حیرت روی هم خورده می‌شوند و مبهوت از خود و دیگران می‌پرسند که چرا تدابیر، کارگشا از آب درنمی‌آیند؟ چرا چرخ زمانه این‌چنین شتابناک می‌چرخد؟ چرا و چرا و چرا؟ پاسخ ناقدان تیزبین البته عموما این است؛ اینک دیگر دیر است. دیر بودن و دیر رسیدن البته همیشه دردسرساز نیست. در فلسفه می‌توان قرن‌ها در پی آواز «حقیقت» دوید، از نرسیدن به آن نگران نبود و در مسیر بودن را عین رسیدن دانست؛ برخی اصلا مهم‌ترین خصیصه فلسفه را نابهنگام بودن آن دانسته‌اند. در سیاست اما ماجرا کاملا متفاوت است و اگر آنجا و آن‌گونه که باید، به هدف نزد، خود، هدف طالع‌نحسی قرار خواهی گرفت که تاریخ نشان داده گریبان افرادی را که سروقت در کلاس سیاست حاضری نمی‌زنند می‌گیرد. ماکیاولی اسمش را می‌گذاشت «بخت» و معتقد بود، ترکیب بخت و فضیلت است که سیاست را تداوم می‌بخشد. در فلسفه، آدمیان دنبال «حقیقت» امور هستند، اما در سیاست مساله مهم «اعتماد» است و واقع‌امر آن است که وقتی رشته تسبیح اعتماد می‌گسلد، بندزدن چینی شکسته بسیار دشوار می‌شود؛ گویی در سیاست، ماهی را هرموقع از آب بگیری، تازه نیست و آن تکیه کلام معروف «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» بیشتر مصداق پیدا می‌کند. از همین منظر شاید آن سخن ارنست همینگوی در پاسخ به این پرسش که چگونه ورشکسته شدی؟ جواب داد: اول آرام‌آرام و بعد ناگهان یکباره؛ بیشتر از آن‌که شرح حال ادیبی ورشکسته باشد، شرح گویای زندگی سیاست‌مدارانی است که پس از مدت‌ها خوابیدن روی ابرهای نرم و نازک خیالبافی‌های خود، ناگهان واقعیت‌هایی را پیش چشمان خود رژه‌کنان می‌بینند که گمان نمی‌بردند حتی در خواب‌وخیال نیز سراغ‌شان بیاید. در مرور سریعی که بی‌شباهت نیست به احوالاتی که از آدمی در لحظه مرگ گزارش داده‌اند، سیاست‌مداران غافل نابهنگام نیز ناگاه درمی‌یابند فرصت‌ها همانند آنچه علی‌بن ابی‌طالب گفت: «مانند ابر از افق زندگی می‌گذرند».

ژاک دریدا معتقد بود: «سیاست یعنی تصمیم و تدبیر در شرایط فقدان تصمیم و تدبیر». او احتمالا در چنین تعریفی نیم‌نظری نیز داشت به وضعیتی که دیگر از دست کسی گویی کاری برنمی‌آمد و تاریخ روی تلخ خود را نشان می‌داد. در آن وضعیت البته هستند سیاست‌مدارانی که چه‌بسا بتوانند از باخت نیز برد بسازند، اما تعداد چنان کسانی آنقدر اندک هست که بتوان به‌جد به سیاست‌مداران چه در دولت، چه بر دولت، توصیه کرد هیچ‌گاه خود را با تعریف دریدایی سرگرم و سرخوش نکنند. از مظفر بقایی نقل است که در یکی از معدود دیدارهای خود با محمدرضا پهلوی در پاییز 57، با این سوال شاه نگون‌بخت مواجه شده بود که به نظر شما چه کسی می‌تواند این اوضاع را برگرداند؟ بقایی پاسخ داده بود: کسی به قدرت احمد قوام. شاه البته زبان به پاسخ نچرخانده بود. بقایی بعدتر گفته بود: خوش‌آمدن یا بدآمدنش را نمی‌دانم، اما تنها جایی که در آن صحبت‌ها چشمان شاه برقی زد، همان لحظه بود. لحظه‌ای دیر در تمنای رویایی دور؛ فرصتی از دست رفته.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی